eitaa logo
کانال سید مجید موسوی
2.5هزار دنبال‌کننده
11.8هزار عکس
7.8هزار ویدیو
312 فایل
دورهمی http://eitaa.com/joinchat/222887953Cd2cc5260f6 مدیر @majd_h1365 گسترده یار: @gostardehyar با من بصورت ناشناس سخن بگو https://6w9.ir/Harf_8161333
مشاهده در ایتا
دانلود
دوران كودكي حضرت ابوالفضل العباس «ع»: در روزهاى كودكى عباس، پدر گرانقدرش چون آيينه معرفت، ايمان، دانايى و كمال در مقابل او قرار داشت و گفتار الهى و رفتار آسمانى‏اش بر وى تاثير مى‏ نهاد. او از دانش و بينش على«ع» بهره مى ‏برد.   حضرت درباره تكامل و پويايى فرزندش فرمود: آن ولدى العباس زق العلم زقا; همانا فرزندم عباس در كودكى علم آموخت و به سان نوزاد كبوتر، كه از مادرش آب و غذا مى‏ گيرد، از من معارف فرا گرفت.   در آغازين روزهايى كه الفاظ بر زبان وى جارى شد، امام«ع» به فرزندش فرمود: بگو يك. عباس گفت: يك حضرت ادامه داد: بگو دو عباس خوددارى كرد و گفت: شرم مى‏ كنم با زبانى كه خدا رابه يگانگى خوانده ‏ام، دو بگويم.   پرورش در آغوش امامت و دامان عصمت، شالوده ‏اى پاك و مبارك براى ايام نوجوانى و جوانى عباس فراهم كرد تا در آينده نخل بلند قامت استقامت و سنگربان حماسه و مردانگى باشد.   گاه كه على«ع» با نگاه بصيرت‏ آميز خود آينده عباس را نظاره مى‏ كرد، با لبختدى رضايت ‏آميز، سرشك غم از ديدگان جارى مى‏ كرد و چون همسر مهربانش از علت گريه مى‏پرسيد، مى‏ فرمود: دستان عباس در راه يارى حسين«ع» قطع خواهد شد.   آنگاه از مقام و عظمت پور دلبندش نزد خداوند چنين خبر مى ‏داد: پروردگار متعال دو بال به او خواهد داد تا به سان عمويش جعفر بن ‏ابى‏طالب در بهشت پرواز كند. محبت پدرى گاه على«ع» را بر آن مى‏ داشت تا پاره پيكرش را ببوسد ؛ ببويد و با آداب و اخلاق اسلامى آشنا سازد.   از اينرو لحظه ‏اى عباس را از خود دور نمى ‏ساخت. فرزند پاكدل على«ع» در مدت 14 سال و چهل و هفت روز، كه با پدر زيست، هميشه در حرب و محراب و غربت و میهن در كنار او حضور داشت.   در ايام دشوار خلافت، لحظه ‏اى از وى جدا نشد و آنگاه كه درسال‏37 هجرى قمرى جنگ صفين پيش آمد، با آن كه حدود دوازده سال داشت، حماسه‏ اى جاويد آفريد.  
امام صادق علیه‌السلام از برترین صفات مجسم در عمویش که مورد شگفتى اوست چنین نام مى‌برد: 1- «تیزبینى» تیزبینى، پیامد استوارى رأى و اصالت فکر است و کسى بدان دست پیدا نمى‌کند، مگر پس از پالودگى روان، خلوص نیت و از خود راندن غرور و هواهاى نفسانى و عدم سلطه انها بر درون آدمى.   تیز بینى از آشکارترین ویژگی‌هاى ابوالفضل العباس علیه‌السلام بود. از تیزبینى و تفکر عمیق بود که حضرت به تبعیت از امام هدایت و سیدالشهداء امام حسین علیه‌السلام برخاست و بدین وسیله به قله شرف و کرامت دست یافت و خودرا بر صفحات تاریخ، جاودانه ساخت.   پس تا وقتى ارزشهاى انسانى پایدار است و انسان انها را بزرگ مى‌شمارد، در برابر شخصیت بى مانند حضرت که بر قله‌هاى انسانیت دست یافته است سر بر زمین مى‌ساید و کرنش مى‌کند.   2- «ایمان استوار» یکى دیگر از صفات بارز حضرت، ایمان استوار و پولادین اوست. از نشانه‌هاى استوارى ایمان حضرت، جهاد درکنار برادرش بود که هدفش جلب رضایت پروردگار متعال به شمار مى‌رفت و همانطور که در رجزهایش روز عاشورا بیان داشت از این جانبازى کمترین انگیزه مادى نداشت و همین دلیلى گویاست بر ایمان استوار حضرت.   3- «جهاد» با حسین علیه‌السلام فضیلت دیگرى که امام صادق علیه‌السلام براى عمویش، قهرمان کربلا، عباس علیه‌السلام نام مى‌برد، جهاد تحت فرماندهى سالار شهیدان، سبط گرامى پیامبر اکرم صل الله علیه و آله و آقاى جوانان بهشت است.   جهاد در راه آرمان برادر، بزرگ ترین فضیلتى بود که حضرت ابوالفضل بدان دست یافت و نیک از عهده آزمایش به درآمد ودر روز عاشورا قهرمانی‌هایى از خود نشان داد که در دنیاى دلاورى و شجاعت بى مانند است …   * حضرت ابوالفضل «ع» در بیان حضرت مهدی علیه‌السلام حجت خدا و بقیة الله الاعظم، امام زمان «عج» در بخشى از سخنان زیباى خود درباره عمویش عباس «ع» چنین مى‌گوید: «درود بر ابوالفضل، عباس بن امیرالمؤمنین، همدرد بزرگ برادر که جانش را فداى او ساخت و از دیروز بهره فردایش را برگزید، آنکه فدایى برادر بودو از او حفاظت کرد و براى رساندن آب به او کوشید و دستانش قطع گشت. خداوند قاتلانش، «یزید بن رقاد» و «حیکم بن طفیل طایى» را نفرین کند…» «المزار، محمد بن مشهدى، از بزرگان قرن ششم»   امام عصر – عجل الله تعالى فرجه – صفات والاى ریشه‌دار در عمویش، قمر بنى هاشم و مایه افتخار عدنان را چنین بر مى‌شمارد و مى‌ستاید: 1- همدردى و همگامى با برادرش سید الشهداء «ع» در سخت‌ترین و دشوارترین شرایط تا آنجا که این همگامى و همدلى ضرب المثل تاریخ شد. 2- فرستادن توشه آخرت با تقوا، خویشتندارى و یارى امام هدایت و نور. 3- فدا کردن جان خود، برادران و فرزندانش در راه سرور جوانان بهشت، امام حسین «ع». 4- حفاظت از برادر مظلومش با خون خود. 5- کوشش براى رساندن آب به برادر و اهل بیتش هنگامى که نیروهاى ستمگر و ستمگر، مانع از رسیدن قطره‌اى آب به خاندان پیامبر «ص» شده بودند.  
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مقام علمي حضرت عباس «ع»: حضرت عباس «ع» در خانه ای زاده شد كه جايگاه دانش و حكمت بود. آن جناب از محضر اميرمومنان «ع» و امام حسن «ع» و امام حسين «ع» كسب فيض كردند و از مقام والاي علمي برخوردار شدند.   لذا از خاندان عصمت «ع» در مورد حضرت عباس «ع» نقل شده است كه فرموده اند: زق العلم زقا، يعني همانگونه كه پرنده به جوجه خود مستقيماً غذا مي دهد، اهل بيت «ع» نيز مستقيماً به آن حضرت علوم و اسرار را آموختند.   علامه محقق، شيخ عبدالله ممقاني، در كتاب نفيس تنقيح المقال، در مورد مقام علمي و معنوي ايشان گفته است: آن جناب از فرزندان فقيه و دانشمندان ائمه «ع» و شخصيتي عادل، مورد اعتماد، با تقوا و پاك بود. مقام حضرت عباس «ع» نزد ائمه «ع»: اگر بخواهيم مقام و منزلت حضرت عباس «ع» را از ديدگاه امامان معصوم «ع» دريابيم، كافي است به سخنان آن بزرگوار درباره حضرت عباس «ع» توجه كنيم.   در شب عاشورا، وقتي دشمن در مقابل كاروان امام حسين «ع» حاضر شد و درراس آن ها عمربن سعد شروع به داد و فرياد كرد، امام حسين «ع» به حضرت عباس «ع» فرمود:‌ برادر جان، جانم به فدايت، سوار مركب شو و نزد اين قوم برو و از ايشان سوال كن كه به چه منظور آمده اند و چه مي خواهند.   دراين ماجرا دو نكته مهم وجوددارد يكي آنكه امام به حضرت عباس مي فرمايد: من فدايت شوم. اين عبارت دلالت بر عظمت شخصيت عباس «ع» دارد، زيرا امام معصوم العياذ بالله سخني بي مورد و گزاف نمي گويد و نكته دوم آنكه، حضرت بعنوان نماينده خود عباس «ع» رابه اردوي دشمن مي فرستد.   روز عاشورا هنگامي كه حضرت عباس «ع» از اسب بر روي زمين افتاد، امام حسين «ع» فرمودند:‌«هم اکنون انكسر ظهري و قلت حياتي» يعني «اكنون پشتم شكست و چاره ام كم شد». اين جمله بيانگر اهميت حضرت عباس «ع» ونقش او در پشتيباني از امام حسين «ع» است.   امام زمان «ع»؛ در قسمتي از زيارتنامه ای كه براي شهداي كربلا ايراد كردند، حضرت عباس «ع» را چنين مورد خطاب قرار مي دهند: السلام علي ابي الفضل العباس بن اميرالمومنين المواسي اخاه بنفسه، الاخذ لغده من امسه، الفادي له،‌الوافي الساعي اليه بمائه، المقطوعه يداه لعن الله قاتله يزيد بن الرقاد الجهني و حكيم بن طفيل الطائي.   امام زين العابدين «ع» به عبيدالله بن عباس بن علي بن ابي طالب «ع» نظر افكند و اشكش جاري شد. سپس فرمود:‌هيچ روزي بر رسول خدا «ع» سخت تر ازروز جنگ احد نبود، زيرا در آن روز عموي پيامبر، شير خدا و رسولش حمزه بن عبدالمطلب كشته شد و بعد ازآن روز بر پيامبر هيچ روزي سخت از روز جنگ موته نبود، زيرا در آن روز پسر عموي پيامبر جعفر بن ابي طالب كشته شد سپس امام زين العابدين «ع» فرمود:   هيچ روزي هم چون روز مصيبت حضرت امام حسين «ع» نيست كه سي هزار تن در مقابل امام حسين «ع» ايستادند و مي پنداشتند، كه از امت اسلام هستند و هر يك از انها مي خواستند از طريق ريختن خون امام حسين «ع» به نزد پروردگار مي انداخت و ايشان را موعظه مي فرمود و كار را تا آنجا كشاندند كه آن حضرت را از روي ستم وجور و دشمني به شهادت رساندند.
آنگاه امام زين العابدين «ع» فرمود:‌ خداوند حضرت عباس «ع» را رحمت كند كه به حق ايثار كرد و امتحان شد و جان خودرا فداي برادرش كرد تا آنكه دو دستش قطع شد. لذا خداوند عزوجل در عوض،‌ دو بال به او عطا كرد تا همراه ملائكه در بهشت پرواز كند، همانطور كه به جعفر بن ابي طالب «ع» هم دو بال عطا فرمود و به تحقيق، حضرت عباس «ع» نزد پروردگار مقام و منزلتي دارد كه روز قيامت همه ی شهدا به آن مقام و منزلت غبطه مي خورند.   ايثار و جانبازي، راز و رمز تعالي حضرت عباس «ع»: با توجه به رواياتي كه در شان حضرت عباس «ع» از ائمه عليهم السلام رسيده ودر آن به ايثار و فداكاري در راه امام خويش تصريح شده است، به روشني، فضيلت و مقام آن بزرگوار آشكار مي شود. حضرت عباس «ع» فرزند كسي است كه آيه « و من الناس يشري نفسه ابتغاء مرضات الله, بقره-207» در شانس نازل شد و از سلاله دودماني است كه اسوه ايثار و از خودگذشتگي بودند و سوره هل اتي، در شان ايثار ايشان نازل شده است.   فداكاري، ايثار و جانبازي در اسلام و مكتب اهل بيت عليهم السلام از جايگاه ويژه ای برخوردار است؛ به طوري كه اميرمومنان در جايي ايثار را برترين فضيلت اخلاقي مي داند.در جايي ديگر، علي «ع» ايثار را بالاترين پرستش معرفي مي نمايد ودر روايتي ديگر غايت و هدف تمام مكارم اخلاقي را ايثار و از خودگذشتگي مي داند.علي «ع» در قسمتي از نامه خود به حارث همداني مي فرمايد: بدان كه برترين مومنان كسي است كه در گذشتن از جان و خانواده و مال خويش از ديگر مومنان برتر باشد.   حال در اينجا اين سوال مطرح مي شود كه، مگر ساير شهيدان از جان خود نگذشتند، پس چه چيزي حضرت عباس را از ساير شهيدان متمايز مي سازد؟   جواب اين است كه معرفت حضرت عباس «ع» از همه ی شهيدان والاتر و اطاعتش از امام خويش، كاملتر بود.   براساس ديدگاه اسلام و مكتب اهل بيت «ع» انچه اعمال نيك را از يكديگر متمايز مي سازد و ارزش اعمال را متفاوت مي كند، همان معرفت و بينش و نيت شخص است و كلام پيامبر اسلام «ص» كه فرمود:«ضربه علي يوم الخندق افضل من عباده الثقلين» شايد ناظر به اين معنا باشد.   درضمن رواياتي كه در مورد ثواب و عقاب عمل به صورتهاي گوناگون و متفاوت نقل شده، به اين دليل است كه ثواب يا عذاب يك عمل معين، با توجه به معرفت و نيت عامل آن متفاوت مي شود. بعنوان مثال، ثواب زيارت امام رضا «ع» در روايتهاي معتبر به صور متفاوت نقل شده است ودر بعضي روايات تصريح شده كه اين تفاوت ثواب، به دليل تفاوت در معرفت اشخاص است.   آري حضرت عباس «ع» با كمال معرفت در راه دين و امام خويش جانبازي نمود و مراحل كمال و تعالي را طي كرد.   القاب تابناك حضرت ابوالفضل العباس «ع»   1. قمر بنى‏ هاشم بهره‏ مندى بسيار عباس از جمال و جلال و سيماى سپيد و زيبا و سيرت سبز و نورانى، زمينه ‏ساز اين لقب است.   2. باب الحوائج كريمى از دودمان كريمان كه چون حاجتمندى سوى او روى كند، خواسته‏ هايش را برآورده مى‏ سازد.   3. طيار بيانگر مقام و عظمت‏ حضرت عباس«ع» در فضاى عالم قدس و بهشت جاودان است.   4. الشهيد شهادت، كه نشان نمايان ابوالفضل«ع» است ودر چهره حيات او درخشندگى بسيار دارد، زمينه ‏ساز اين لقب است.   5.سقا دلاورى عباس در صحنه هاى حيرت‏ آور آب‏رسانى به تشنگان، سبب اين لقب شد.   6. عبد صالح لقبى كه حضرت صادق«ع» در زيارت عموى گرانقدرش بدان اشاره دارد:   السلام عليك ايها العبد الصالح.? درود بر تو، اى بنده صالح خدا.   7. سپه سالار صاحب لواء يا سپه سالار لقب بزرگترين شخصيت نظامى است و عباس در روز عاشورا اين لقب را ازآن خود ساخت.   8. پرچمدار و علمدار يادآور دلاوى و حفظ لشكر در برابر دشمن است. علمدارى عباس«ع» اين لقب را برايش به ارمغان آورد.   9. ابوقربه «صاحب مشك»؛ عميد «ياور دين خدا»؛ سفير «نماينده حجت ‏خدا»؛ صابر «شكيبا»؛ محتسب «به حساب خدا گذارنده تلاشها»؛ مواسى «جانباز و مدافع حق»؛ مستعجل «تلاشگرى مهربان در برآوردن حاجات ديگران» و … از ديگر لقبهاى ابوالفضل است.  
🏴نحوه ی شهادت حضرت 🥀 پس از شهادت یاران حضرت سیدالشهدا حضرت ابوالفضل عباس (علیه السلام) که از همه برادران خود بزرگتر بود و در شجاعت و قدرت و جمال سر آمد دیگران بود به نزد حضرت امام حسین (علیه السلام) رفت و اجازه گرفت تا به جنگ با دشمن برود. حضرت امام حسین (ع) به ایشان فرمودند: اى برادر! تو علمدار منى و از رفتن تو لشكر من از هم مىپاشد. « حضرت عباس فرمود: اى برادر بزرگوار! سینه من از کشته شدن برادران و یاران و دوستان تنگ شده است و از زندگى ملول شده ام و آرزومند لقاى حق تعالى گردیده ام و دیگر تاب دیدن مصیبت دوستان ندارم و مى خواهم در طلب خون برادران و خویشان دمار از مخالفان برآرم. آن امام غریب فرمود که: اگر عازم سفر آخرت گردیده اى، آبى جهت پردگیان سرادق عصمت و کودکان اهل بیت رسالت طلب کن که از تشنگى بىتاب گردیده اند. عباس به نزدیك آن سنگین دلان بى حیا رفت و گفت : اى بى شرمان! اگر به گمان شما، ما گناهكاریم، زنان و اطفال ما چه گناه دارند؟ بر ایشان ترحم کنید و شربت آبى به ایشان بدهید. چون دید که نصیحت و پند در آن کافران اثر نمى کند، به خدمت حضرت برگشت عطش بسیاری اهل حرم را در برگرفته بود. حضرت امام حسین (ع) بر شتر مسناة سوار شد، به سوى فرات به راه افتاد و برادرش عباس نیز با او همراه بود پس سوارگان لشگر پسر سعد لعنه اللّه راه بر او گرفتند و مردى از بنى دارم در میان ایشان بود. پس به لشكر گفت: واى بر شما! میانه او و فرات حائل شوید و نگذارید به آب دسترسى پیدا کند . حسین علیه السلام فرمود: بار خدایا! این مرد را به تشنگى دچار کن . آن مرد دارمى ناپاک خشمگین شد و تیرى به جانب آن حضرت پرتاب کرد. آن تیر در زیر چانه آن حضرت فرورفت. حسین علیه السّلام آن تیر را بیرون کشید و دست زیر چانه گرفت. پس دو مشت آن جناب پر از خون شد. خونها را به هوا ریخت. سپس فرمود: بار خدایا! من به تو شكایت برم از آنچه این مردم درباره پسر دختر پیغمبرت رفتار کنند. از آن سو لشگر دور عباس علیه السلام را گرفته به او حمله ور شدند و ایشان به تنهایى می جنگید. چون به نزدیك نهر رسید، چهار هزار نامرد که بر آن موکل بودند، آن غریب مظلوم را در میان گرفتند و بدن شریفش را تیرباران کردند. آن شیر بیشه شجاعت خود را بر آن سپاه بى قیاس زد و هشتاد نفر از ایشان را با تن تنها بر زمین افكند و خود را به آب رسانید. چون کفى از آب برگرفت که بیاشامد، تشنگى آن امام مظلوم و اهل بیت او را به یاد آورد. آب را ریخت و مشك را پر کرد و بر دوش خود کشید و در حالی که جنگ می کرد، متوجه خیمه هاى حرم شد. آن کافران بى حیا سر راه بر او گرفتند و بر دور او احاطه کردند و با ایشان محاربه مى کرد و راه مى پیمود. ناگاه یزید بن ورقا از کمین درآمد و حكم بن طفیل نیز او را مدد کرد. ضربتى بر آن سید بزرگوار زدند و دست راست او را جدا کردند. آن شیر بیشه شجاعت و نهال حدیقه امامت، مشك را بر دوش چپ کشید و شمشیر را به دست چپ گرفت و جهاد مى کرد و راه مى پیمود. ناگاه حكم بن طفیل ضربتى بر او زد و دست چپش را جدا کرد. آن فرزند شیر خدا، مشك را به دندان گرفت و اسب را مى دوانید. که آب را به آن لب تشنگان برساند. ناگاه تیرى بر مشك خورد و آب بر زمین ریخت و تیر دیگر بر سینه او فرود آمد و از اسب به پایین افتاد. پس ندا کرد که : ای برادر مرا دریاب. و لمّا قتل العبّاس قال الحسین علیه السّلام :الآن انكسر ظهری، و قلّت حیلتی. و چون عباس (علیه السلام) شهید شد حضرت امام حسین (علیه السلام) فرمودند: الان کمر شکست و چاره جویی برایم سخت گردید. ودر حدیث دیگر از حضرت امام باقر (علیه السلام) روایت شده است که فرمودند: زید بن رقاد جهنی و حکیم بن طفیل طایی هر دو در قتل عباس بن علی شرکت داشتند. و به روایت دیگر حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) حق تعالی به عوض دو دست، دوبال به او کرامت کرد که در یاض جنت به آن بالهای سعادت پرواز می کند.  
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ اینجا رسیدم تا عزایت را بگیرم از دستِ سرنیزه لوایت را بگیرم حالا بجای اینکه دستم را بگیری باید که زیر کتفهایت را بگیرم @hosenih زود آمدم از دستِ آن مردِ حرامی تا بیرقِ کرببلایت را بگیرم شرمنده‌ام شرمنده‌ای ، آخر رسیدم شاید جلویِ های‌هایت را بگیرم دیگر عبایی نیست جانی نیست با من ماندم چگونه دست و پایت را بگیرم خیلی خجالت می‌کشم از بچه‌هایم ای کاش می‌مردم که جایت را بگیرم گفتی برادر ، نیزه اما حنجرت دوخت زود آمدم اَدرِک اَخایَت را بگیرم قدر سپاهی غارتت کردند ای وای... از دستِ که خوود و ردایت را بگیرم؟ از قدّ و بالایت چرا اینقدر رفته حالا چگونه جای جایت را بگیرم @hosenih هرجا که دستی می‌زنم می‌ریزد ای‌وای من مانده‌ام تا که کجایت را بگیرم چشمان تو بَس بود ناموسم نلرزد  کاش از سه‌شعبه چشمهایت را بگیرم ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ خواستم مشک به دستت برسانم که نشد یا که آبی به لبت حیف بجانم که نشد بِین دندانِ من این مشک دلم را سوزاند سعی کردم نشود خیس لبانم که نشد @hosenih تا نیافتند زمین دخترکانت بی من... خواستم تا به حرم تَن بکشانم که نشد پیشِ تو پانشدم آه مرا می‌بخشی گفتم از تیر خودم را بتکانم که نشد سعی کردم بخدا هرچه که تیر است و سنان جای این مَشک بر این سینه نشانم که نشد تیر را تا که کشیدم رمقم را هم برد آمدم بر روی زین باز بمانم که نشد که عمود آمد و تا بِینِ دو اَبرو واشد خواستم نشکند اَبروی کمانم که نشد @hosenih خواستم تا که به صورت نخورم روی زمین هرچه کردم نخورد نیزه دهانم که نشد دست وقتی که نباشد همه اینها بشود کاش می شد نشوی فاتحه خوانم که نشد ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ یا غیاث المستغیثین کاشف الکرب الحسین با تو دارم عهد دیرین کاشف الکرب الحسین ای برایم عشق تو دین کاشف الکرب الحسین زندگی شد با تو شیرین کاشف الکرب الحسین رحمت ِ الله ، بر شیر حلال مادرم شکر حق ساعت به ساعت من ابالفضلی ترم ای مسیحای مسیحا معجزاتت محشر است هر که بر آقایی ات ایمان ندارد کافر است بین اصحاب الحسین شأن تو چیزی دیگر است آبِ دور قبر تو از آب زمزم بهتر است آبْ هزار و چهارصد سال است سرگردان توست غرق دریای وفا و غیرت و ایمان توست @hosenih سیدی هستم گدای روز و ماه و سال تو ماه من یک عمر کارم گشته استهلال تو من همان هستم که مستم می کند تمثال تو گریه بر تو مال من ، من هر چه دارم مال تو گریه بر تو، گریه بر داغ حسین فاطمه است روضهٔ گودال اصلا ابتدایش علقمه است این زمانه ناگهان با کوفیان هم دست شد دست دشمن باز شد تا جسم تو بی دست شد پای کوبان لشکری ، از حال و روزت مست شد دوره ات کردند لشکر هر مفر ، بن بست شد کینه ها از مرتضی داده چه کاری دست تو آه عجب تیری نشسته بین چشم مست تو ابن ملجم با عمودی فرق حیدر را شکست بشکند دستش الهی ، بی هوا سر را شکست هلهله ها حرمت سردار لشکر را شکست این زمین خوردن دوباره قلب مادر را شکست مشک پاره پاره سیرت کرد از این زندگی بر زمین افتاد علم ، مُردی تو از شرمندگی یک طرف زهرای اطهر بر سر و سینه زنان یک طرف آقا نشسته پای جسمت قد کمان یک طرف آسوده خاطر ، حرمله، شمر و سنان یک طرف چشم انتظاریِ رباب نیمه جان یک طرف از ترس می پیچد به خود صاحب علم یعنی آقا زنده می ماند که برگردد حرم @hosenih از حرم تا علقمه آقا تو را می زد صدا آه در آن هلهله ، زهرا تو را می زد صدا با پیمبر از نجف ، مولا تو را می زد صدا دل پریشان زینب کبری ، تو را می زد صدا آه سرلشکر بمان ، اوضاع لشکر خوب نیست حضرت باب الحوائج حال خواهر خوب نیست ذکر آقا می شود هل من معین بی تو ، نرو شاهزاده می شود ویران نشین بی تو نرو سنگ باران می شود ناموس دین بی تو نرو می خورد در کوچه ها زینب زمین بی تو نرو تو نباشی بی حیایی ها فراوان می شود با حرم برخورد مانند کنیزان می شود ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
4_6037204162393932696.mp3
8.62M
🔺تو تک سواری تو یلی 🎤کربلایی 🏴  @maadahi
4_6033069358723368117.mp3
24.16M
علمدارم بمون، سپهدارم بمون... 🏴 🌱ʝøɪɴ ↯ @madahkhonah