🔲 حضرت قاسم فرزند امام حسن مجتبی ابن امیرالمومنین (ع) در سال ۴۷ هـ . ق در مدینه منوره دیده به جهان گشود
▪️در مورد تاريخ ولادت ايشان اطلاع دقيقى در دست نيست ولى عموما در پنجم رمضان شهرت يافته است.
▪️مادر او بانويى بزرگوار به نام ام ولد است كه نام ايشان نجمه بوده است.
حضرت قاسم عليه السلام حدود 2-3 سال قبل از شهادت پدر بزرگوارش ديده به جهان گشود.
▪️ از اين رو با عموى مهربان خويش حضرت اباعبدالله الحسين عليه السلام خو گرفته بود. و در دامان امام حسين عليه السلام پرورش يافت.
◽️ظاهراً شكل و شمايل ظاهرى و خصوصيات ديگر حضرت قاسم عليه السلام شباهت بسيارى به پدر بزرگوارش امام حسن عليه السلام داشته به گونه اى كه امام حسين عليه السلام با ديدار او از برادر محبوب خويش ياد مى كرد و فرزند برادرش را در آغوش مى گرفت و نوازش مى كرد.
▫️چهره ى آن حضرت چنان زيبا و دل انگيز بود كه او را به پاره ى ماه يا ستاره ى زيبا تشبيه كردند .
در سال 50 ه.ق وقتی کار سمّ جعده ملعونه( همسر امام حسن علیه السلام ) به آنجا کشید که پاره های جگر امام در اثر آن، از دهان مبارکش، بیرون آمد، در لحظه های آخر، امام حسن علیه السلام همه اهل و عیال خود را به امام حسین علیه السلام واگذاشت. یکی از فرزندان امام حسن علیه السلام که در این لحظات، شاهد ماجرا بود و چشم از چشم عمو، بر نمی داشت، قاسم علیه السلام بود. کودکی که حدود سه بهار از عمر شریفش سپری نگردیده بود.
◾️در سن دو سالگی پدر گرامی اش امام حسن مجتبی علیه السلام را از دست داد و یتیم شد، از آن پس تا هنگام شهادت در دامان پر عطوفت عموی ارجمند خود حضرت اباعبدالله الحسین(ع) پرورش یافت.
◽️کثرت علاقهی امام حسین علیه السلام نسبت به قاسم(ع)
در علاقهی زیاد امام حسین(ع) به قاسم(ع)، شواهد بسیاری ذکر شده از جمله اینکه حضرت سیدالشهداء(ع) در وداع هیچیک از شهدا غش نکرد مگر در وداع حضرت قاسم(ع) و منجمله حضرت سیدالشهداء(ع) در ابتدای امر، اجازه نداد که حضرت قاسم(ع) به میدان برود مگر بعد از التماس و بوسیدن دست و پای عموی بزرگوارش. هنگامی که امام حسین(ع) نالهی حضرت قاسم(ع) را شنید، با شتاب به بالین او آمد و اینگونه به بالین شهیدی نشتافته بود و وقتی به بالین قاسم(ع) آمد، لشکر را نفرین نمود.
امام حسین(ع) همانطور که صورت به صورت علیاکبر(ع) گذارد، وقتی که به بالین حضرت قاسم(ع) آمد سینهاش را به سینهی او چسباند. حاصل اینکه از آنچه گفته شد، معلوم میشود که حضرت سیدالشهداء(ع) به حضرت قاسم(ع) و علیاکبر(ع) به یک نحو محبت داشت و به یک چشم نظر میفرمود
با نقشه ای که معاویه بن ابوسفیان کشید تا یزید را به جای خود بنشاند، حضرت حسین (ع)، برای بیعت نکردن با یزید مجبور به ترک مدینه شد. در قافله ای که به سوی حجاز رهسپار بود، اهل و عیال امام مجتبی (ع) هم بودند. مکه، برای امام حسین (ع) امن نبود بنابراین بر اساس نامه دعوت کوفیان – که مسلم بن عقیل (ع) هم آن را تایید کرده بود روز هشتم ذیحجه که حجاج، در تدارک رفتن به عرفات بودند، از مکه بیرون آمد.
◾️حضرت قاسم ع در واقعه عاشورا و به هنگام شهادت در سن نوجوانی بود و به حد بلوغ نرسیده بود؛ زیرا به سن سیـزده چهارده سالگی بوده است.
حضرت قاسم ع به اتفاق مادر و برادران و خواهران همراه عم بزرگوارش امام حسین(ع) به کربلا آمد و به حق در خدمت عمو بود و به وظیفه خود به خوبی عمل کرد.
🔘 نکته ی قابل ذکر این است ماجرای دامادی حضرت قاسم در منابع معتبر ذکر نشده و طبق منابع معتبر این مسئله باطل است، درکتاب حماسه حسینی شهید مطهری این امر را جزو تحریفات عاشورا اورده است.
شب عاشورا، قاسـم و استقبال از مرگ
مورخان از امام سجاد(ع) نقل کرده اند که :« شب عاشورا پدرم خطبه ای خواند و به همه یاران و جوانان بنی هاشم فرمود، فردا من و همه شما کشته خواهیم شد و سپس به همه یاران و بستگان اجازه مرخصی داد تا از تاریکی شب استفاده کنند و بروند. اما هر کدام از اصحاب و بستگان برخاستند و اعلان وفاداری کردند و گفتند ما تو را ترک نمیکنیم تا کشته شویم».
در پی این خطبه و اعلان وفاداری اصحاب و نزدیکان، طبق نقل شیخ عباس قمی، حضرت قاسم- که در سن نوجوانی بود و هنوز به حد بلوغ نرسیده بود پنداشت که افتخار شهادت از آنِ مردان و بزرگسالان است و شامل نوجوانان نمیشود، از این رو خدمت عم گرامش حضرت حسین(ع) عرض کرد:
وأنا فیم مَن یُقتَل؛
آیا من هم فردا جزء کشته شدگانم.
امام(ع) از او پرسید:
یا بُنیّ کیف الموت عندک؟
پسـرم، مرگ در نزد تو چگونه است؟
قاسم عرض کرد:
یا عمّ أحلی مِن العَسل؛
ای عمو جان، مرگ برای من از عسل شیرینتر است.
سپس حضرت به او فرمود: « عمویت به فدایت، آری تو هم پس از ابتلای به بلایی بزرگ کشته خواهی شد و پسر کوچکم عبدالله (شیرخواره) هم کشته میشود، بعد گفت: عمو جان کار به آن جا میرسد که کودک شیرخوار را بکشند؟، فرمود: آری...»
قاسـم عازم میدان نبرد
روز عاشورا پس از شهادت علی اکبر، قاسم چون امام (ع) را تنها و بی یاور دید خدمت عمو رسید تا از او اجازه میدان بگیرد، اما حضرت چون او را نوجوان و در حدی که در صحنه کارزار به نبر بپردازد ندید، لذا به او اذن میدان نداد، اما قاسم اصرار ورزید تا از عمو اذن گرفت و راهی میدان شد.
ابوالفرج اصفهـانی و دیگران نقل کرده اند: وقتی قاسم بن حسن خدمت امام آمد تا اذن میدان بگیرد، حضرت نظری بر او کرد و دست بر گردنش انداخت و او را در آغوش کشید، و هر دو گریستند در روایت چنین آمده:
وجعلا یبکیان حتی غُشیّ علیهمـا؛
هر دو گریستند تا از حال رفتند.
بعد امام (ع) از دادن اجازه خودداری کرد و قاسم اصرار ورزید حتی در روایت آمده:
فلم یَزَل الغلامُ یُقَّبلُ یدیه ورجلیه حتی أذن له
به دست و پای امام (ع) بوسه می زد تا آن که به او اذن میدان داد.
و در حالی که اشک بر گونه هایش جاری بود از عمو جدا شد و در برابر سپاه دشمن این رجز را می خواند:
إن تَنکرونی فأنا ابنُ الحسنِ سِبطُ النَّبیِّ المُصطفی المؤتَمَن
هـذا حسینٌ کالاَسیر المُرتَهن بینَ اُناسٍ لاسُقوا صوبَ المُزن
اگر مرا نمیشناسید من فرزند حسن هستم که او فرزند پیامبر برگزیده و موتمن است؛
این حسین است که همانند اسیر در میان گروهی اند که خدا آنها را از بارانش سیراب نکند.
به نقل مناقب ابن شهرآشوب: قاسم(ع) در حالی که پیراهن و ازاری بر تن و نعلی بر پا داشت گویا پاره ماه است، به میدان آمد و این رجز را می خواند:
إنی أنا القاسمُ مِن نسلِ علی نحنُ و بیتِ أولی بالنّبی
مِن شمرِ ذی الجُوشن او ابنِ الدّعیِ
من قاسم از نسل علی هستم؛ به خانه خدا سوگند ما به پیامبر نزدیک تریم؛ تا از شمر بن ذی الجوشن یا ابن زیاد.
کیفیت شهادت قاسـم
برخی از مورخان چون شیخ مفید و ابوالفرج اصفهانی از حمید بن مسلم کیفیت حضور امام حسین (ع) بالین جسد بی رمق قاسم را این گونه نقل کرده اند.حمید می گوید: « من در میان سپاه عمر سعد ایستاده بودم نوجوانی را دیدم که به جانب ما آمد، صورتش گویا قرص قمر بود و شیمشیری در دست و قبا و پیراهن در بر، و نعلینی به پا داشت اما بند یکی از نعلین او پاره شد و فراموش نمی کنم که بند نعلین پای چپ او بود، وارد معرکه کارزار شد. عمروبن سعید ازدی به من گفت: به خدا سوگند به او حمله خواهم کرد و او را به هلاکت می رسانم!
به او گفتم: سبحان الله چه منظوری داری؟ این گروه که اطراف او را گرفته اند او را بس است، پاسخ داد: چنین نیست، به خدا بر او حمله خواهم کرد و او را خواهم کشت، این را گفت و به قاسم(ع) حمله کرد شمشیری بر فرق او زد که سرش شکافته شد، و به صورت به روی زمین افتاد و فریاد برآورد: ای عمو جان به فریادم برس..
حسین علیه السلام چون باز شکاری خود رابر
بالین قاسم رسانید و مانند شیر خشمگین به قاتل او حمله کرد و ضربتی با شمیربه قاتل او، (عمر بن سعد ازدی) زد تا او را بکشد اما او دست خود را پیش آورد که دستش از مرفق جدا شد، در این حال فریاد زد و کمک طلبید، سپاه کوفه برای نجات او شتافتند و جنگ سختی درگرفت در این میان عمروبن سعید، نجات یافت، اما بدن حضرت حضرت قاسم(ع) زیر سم اسبان خرد شد».
راوی گوید: چون گرد و غبار میدان فرو نشست امام حسین(ع) را دیدم که بالای سرقاسم ایستاده و قاسم پاهای خود را به زمین می کشید و آخرین لحظات عمر را می گذراند، امام (ع) که از این حالت فرزند برادر سخت ناراحت بود در حق دشمن نفرین کرد و چنین فرمود:
بعداً لقوم قتلوک،و من خصمهم یوم القیامه جدک و أبوک. ثم قال: عز والله علی عمک أن تدعوه فلا یجیبک،أو أن یجیبک و أنت قتیل جدیل فلاینفعک، هذا و الله یوم کثر واتره و قل ناصره
از رحمت خدا دور باشند مردمی که تو را کشتند، و دشمن آنها روز قیامت، جدّ تو است.
سپس خطاب به قاسم فرمود: - به خدا سوگند، چقدر بر عموی تو سخت است که او را به کمک بخوانی ولی از دست او کاری برنیاید و اگر کاری هم بکند برای تو سودی نداشته باشد، زیرا در این روز دشمنان او بسیار و یاورانش اندکند.
آن گاه امام (ع) پیکر بی جان و لگد کوب شده قاسم را به سینه گرفت و از میدان نیرد بیرون برد، حمید بن مسلم می گوید: نگاه می کردم پاهای قاسم به زمین کشیده می شد، و امام او را به سینه چسبانیده و او را آورد کنار کشته فرزندش علی اکبر و سایر شهدای بنی هاشم.
و قاتل حضرت قاسم(ع)، عمر بن سعد بن نفیل ازدی ملعون گفته شده است.
|⇦•لااقل این جسم عریان مانده را..
#روضه و توسل به حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام اجرا شده شب ششم محرم ۹۸ به نفس سید رضا نریمانی •✾
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
لااقل این جسم عریان مانده را دفنش کنید
نامروتها! کسی اینقدر ظالم میشود؟!
*اگه یه حادثهای پیش بیاد، یه نفر از دنیا بره، حتی اگه کس و کارم نداشته باشه، بالاخره یه عده ای میان زیر بدنشو میگیرن، زود میبرن خاکش میکنن .. آخه میگن بَده میت نباید رو زمین بمونه ..
بیبی زینب همچین که اومد وارد خیمه شد دید امام سجاد داره گریه میکنه؛
_چی شده عزیز برادرم؟!
فرمود: عمه جان ! این نامردا دارن کشتههای خودشونُ خاک میکنن، اما بابای بدن منو همینطور برهنه رها کردن و رفتن...
پیغمبر وارد شد دید بیبی دوعالم داره گریه میکنه؛
_چی شده دخترم؟!
عرضه داشت: بابا!! بچهم داره باهامحرف میزنه؛
فرمود: دخترم تو هم که در رحم خدیجه (س) بودی باهاش حرف میزدی ، آرومش میکردی ..
عرضه داشت: آخه باباجان آرامم نمیکنه، تازه یه حرفایی میزنه منو بهم ریخته.
_چی داره میگه دخترم؟!
دوسه روزه هی داره میگه؛" اَنَا الغریب" اما امروز منِ فاطمه رو بهم ریخته.
_چرا؟!
_ آخه هی داره میگه: "اَنَا العطشان"
پیغمبر شروع کرد روضه خواندن، گریه کن هم بیبی دوعالمه. فرمود: دخترم، حسینت رو اینجوری کربلا میکُشنش..
نمیدونم چجوری پیغمبر روضه خوانده، اما همه میگن صدای این خانم بلند شد، شروع کرد بلند بلند برای حسینش گریه کنه ، مادر برات بمیره*
مونده روی زمین پیكر تو رها
أَلسَّلامُ عَلى مَنْ دَفَنَ أَهْلَ قُرىٰ
خواهرت اگه نیست ، رفته شام بلا
ریگ و رمل بیابان برات گرفتن عزا
همه منتظرن مادرش برسه
کاش صدای برادر به خواهرش برسه
دست قاتل اگه به سرش برسه
آخ خدا به داد موی دخترش برسه
آن ردا و آن عبا آن امان نامه بس نبود
کهنه پیراهن مگر جز غنائم میشود
*قاسم اومد اجازهی میدان بگیره. مادرش راهیش کرد گفت برو، بابات خیلی به من سفارش کرده. اومد پیش عمو؛ عموجان به منم اجازه بده منم مثل علی اکبرت برم بجنگم، برات فدایی بشم.
آقا اباعبدالله به قاسم اجازه نداد. رفت گوشهی خیمه، زانوهاشو بغل کرد؛ چرا عمو منو نمیخره؟! مادرش اومد: چی شده قاسمم؟ عزیز دلم! گفت: عمو بهم اجازه نمیده، میگه تو بالاسر این زن و بچهها باش. نمیتونم یه لحظه زنده باشمبدون عموم..
عجب مادری .. گفت: غصه نخور؛ یه بقچه آورد گذاشت جلوی قاسم. تا این بقچه رو آورد یهو بوی امام حسن تو خیمه پیچید ، هم مادر گریه کرد هم این بچه. یاد شبِ آخر امام حسن افتادن؛ اون شبی که تو بستر افتاده بود... میخواست سفارش قاسم و بکنه..
_مادر جان این چیه؟!
گفت: قاسمم، عزیر دلم، بابات فکر اینجاهاشو هم کرده بود، میدونست عموت بهت اجازه نمیده؛ یه دست خط نوشت به من داد گفت اینو بده به قاسمم به حسینم نشون بده.
همون لحظه که به حسین گفت:
"لَا يَوْمَ كَيَوْمِكَ يَا أَبَاعَبْدِاللَّهِ" ..
همه نگران حسینن، مادرشم وقتی میخواست جون بده علی رو صدا زد گفت:« علی جان، خیلی مراقب حسینم باش».
پیغمبر، علی، بیبی، خود امام حسن، همه سفارش حسین و کردن..
نامه رو داد دست قاسم؛ قاسمم عزیز دلم این نامه رو ببر به عمو نشون بده.
نامه رو گرفت، سریع دوید، خوشحال ، اومد پیش عمو؛ عموجان یه چیزی آوردم دیگه نه نمیتونی بیاری! تا نامه رو گرفت باز کرد؛ بهبه، دست خط برادرشه؛ همونجا رو زمین نشست این دست خط و توو بغلش گرفت هی میگفت حسنم. حسن جان کجایی غریبی حسینت رو ببینی..
شیخ جعفر شوشتری میگه: عمو و برادرزاده همدیگه رو بغل کردن، اینقدر گریه کردن که ابی عبدالله پس افتاد..
همچین که این نامه رو گرفت یاد قصههای مدینه افتاد .. قاسمم چه کاری با دل حسین کردی امروز ابی عبدالله پس افتاد مثل باباش..
امیر المومنین هم همینجور شد. علی کجا غش کرد؟!
امیرالمومنین هم تو مسجد نشسته بود. یهو دید از در حسن و حسین دوان دوان دارن میان؛ بابا بیا مادرم از دنیا رفت. علی پس افتاد..
چی تو نامه نوشته امام حسن نمیدونم. ولی مضمون اینه که نوشته حسین جان من کربلا نیستم بهجای من این بچه هست..
(ولی من میگم شاید این نباشه ،وقتی ابی عبدالله غش میکنه شاید یه چیز دیگه تو نامه دیده)
شاید امام حسن نوشته:حسین جان اگه بودم مثل کوچهها وایمیسادم .. فقط فرقش این بود اون روز کوچیک بودم نتونستم برا مادر کاری بکنم لااقل اینجا برات جبران میکنم ..
98061406.mp3
1.27M
|⇦•برام سخته واسه تو کاری نکردم ..
#زمزمه و توسل به حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام اجرا شده شب ششم محرم ۹۸ به نفس حاج محمد طاهری •✾•
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
#قاسم_بن_الحسن نوجوانی بود که نه جنگ را،
نه پیامبر را، و نه انقلاباسلامیاش را دیده بود.
امّا آن مفاهیم صدر اسلام را با همان روشنبینی،
با همان اقتدار که روزی یک نوجوان فهمیده
(علیبن ابیطالب) دنبال کرده بود،
با #بصیرت دنبال میکرد...
#احلی_من_العسل
98061405.mp3
4.07M
|⇦•بی رزه رفت ..
روضه و توسل به حضرت قاسم سلام الله علیه اجرا شده شب ششم محرم ۹۸ به نفس حاج محمد طاهری •✾•
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
#قاسم_بن_الحسن نوجوانی بود که نه جنگ را،
نه پیامبر را، و نه انقلاباسلامیاش را دیده بود.
امّا آن مفاهیم صدر اسلام را با همان روشنبینی،
با همان اقتدار که روزی یک نوجوان فهمیده
(علیبن ابیطالب) دنبال کرده بود،
با #بصیرت دنبال میکرد...
🏴🥀 دستها را بالا ببریم اخر مجلس و وقت گدایی از این خاندان کرم..
🤲 الهی بدماء شهدائنا یالله....(10مرتبه)
✓یا الله یا رحمان یا رحیم یا مقلب القلوب، ثبت قلوبنا علی دینک و علی محبة محمدوآل محمد..
اللهم عجل لولیک الفرج و جعلنا من خیر اعوانه و انصاره والمستشهدین بین یدیه
✓خدایا ما را به سیدالشهدا ع ببخش وبیامرز
✓خدایا اموات ما ببخش و بیامرز وازبرکت روضه سیدالشهدا الساعه بهره مندشان بگردان
✓خدایا ما را حسینی زنده بدار و حسینی بمیران
✓قلب اقاو مولایمان حضرت حجت عج را ازما راضی و خشنود بفرما..
✓مریضها را شفای عاجل عنایت بفرما
✓گره از مشکلات جامعه اسلامی رفع بفرما
✓کید کفار و مکر دشمنان اسلام ب خودشان برگردان
✓مقام معظم رهبری و خدمتگزارن این نظام وانقلاب را در پناه امام زمان عج محفوظ بدار..
& بالنبی و آله هدیه به روح امام و شهدا، اموات وذوی الحقوق،نوکران اهل بیت ع ، الفاتحه مع اخلاص الصلوات..
🏴التماس دعا🏴
#یک_پیشنهاد
👌حتما چای درست کنید به نیت چای روضه و شفای دردهای باطنی و ظاهری، خانوادگی بنوشید..
✔️از همگی بزرگواران قبول باشه ان شاءالله🏴
هدایت شده از نسرا استان قم
⭕️ چرا واردات گوشی لوکس گلایه رهبر انقلاب را بههمراه داشت؟
🔅 پاسخ این سؤال زمانی مشخص میشود که بدانیم در سال 98 تعداد 15.3 میلیون گوشی به ارزش حدود 2.4 میلیارد یورو وارد کشور شده است.
🔘 نکته این جاست که گوشیهای با ارزش بیشتر از 300 یورو با وجود مصرف 35 درصد منابع ارزی مصرف شده برای این کالا (840 میلیون یورو)، فقط 9 درصد از نیاز بازار را تأمین نمودهاند.
🔅 این در حالی است که گوشیهای با ارزش کمتر از 300 یورو، علیرغم تأمین 91 درصد نیاز بازار ، صرفا 65 درصد منابع ارزی (حدود 1.6 میلیارد یورو) را به خود اختصاص داده است.
🔘 لازم بهذکر است حدود 60 درصد مصرف ارزی گوشیهای بالای 300 یورو (حدود نیم میلیارد یورو) مربوط به برند آمریکایی اپل بوده است.
🔅 حال باید بهنظاره نشست که آقایان مسؤلین وزارت صمت، گمرکات و وزارت فخیمه جناب آذری جهرمی نسبت به این گلایه رهبر انقلاب چه رفتاری از خود بهنمایش خواهند گذاشت. بهنظر شما آیا اختصاص یک سوم منابع ارزی واردات گوشی برای تأمین ۹ درصد نیاز بازار عقلانی است؟
🆔 @majaziha_q
هدایت شده از برنامه تلویزیونی سمت خدا
پنجشنبه هفتممحرم الحرام(ششم شهریور)، همزمان با روز گرامیداشت حضرت علی اصغر علیه السلام، سایت برنامه سمت خدا برای ثبت نام زوجهای نابارور جهت استفاده از تسهیلات قرض الحسنه درمانی باز خواهد شد.
لطفا متقاضیان این تسهیلات تنها در همین تاریخ به سایت برنامه مراجعه فرموده و ثبت نامنمایند.
نشانی سایت برنامه:
www.samtekhoda3.ir
کانال سید مجید موسوی
پنجشنبه هفتممحرم الحرام(ششم شهریور)، همزمان با روز گرامیداشت حضرت علی اصغر علیه السلام، سایت برنامه
کار تمیز از برنامه سمت خدا ، به هر عزیزی که میخواد فرزند دار بشه ولی شرایطشو نداره معرفی کنید
#میلاد_دخانچی را در سالهای اخیر با #پسااسلامیسم ادعایی خودش و عجیبتر از آن با نگاههای رادیکالش تحت عنوان #چپ_مسلمان میشناسیم، گذر از این که مگر اسلام چه نقصی دارد که باید برای جبران آن به خوانشهای چپ روی آورد! اگر بخواهیم با ادبیاتی مشابه تعابیر خود او بگوییم، ما با پدیده #دخانچیسم مواجه هستیم، روشنفکرانِ مسلمانِ مومن به علوم انسانی غیرتوحیدی غربی!
مثال بارز ماجرا هم همین که رابطه ولایت و امت را منسوخ دانسته و به جای آن رابطه استیت و حاکمیت را به عناون مدل اعلای اداره جامعه میپذیرند که در نهایت علیرغم پذیرش حق بودن امام حسین (ع)، به عنوان یک مسلمان شیعه پیرو آن حضرت، او را در کانتکس نظام فلسفه مدرن غربی قرار داده و نتیجه میگیرد امام حسین (ع) علیه امنیت ملی اقدام کرد و خارجی بود!
تا وقتی بت #علوم_غیرتوحیدی_غربی شکسته نشود آش همین آش است و کاسه همین کاسه.
کانال سید مجید موسوی
پنجشنبه هفتممحرم الحرام(ششم شهریور)، همزمان با روز گرامیداشت حضرت علی اصغر علیه السلام، سایت برنامه
🏴 *صل الله علیک یا اباعبدالله*🏴
👼🏻 *ثبت نام متقاضیان طرح فرزندان غدیر*👼🏻
💌 برنامه سمت خدا با همکاری موسسه حضرت خدیجه سلام الله علیها در نظر دارد نسبت به شناسایی و کمک به درمان زوج های نابارور ( از طریق اعطای تسهیلات قرض الحسنه ) اقدام نماید. سعی ما بر این است که از حداکثر توان برای این کار خیر بهره گیری کنیم.
پس *یا علی*😃
🔶 اگه کسی رو میشناسید که بچه دار نمیشن و هزینه درمان ندارن، بهشون خبر بدید توی *سایت برنامه سمت خدا* و یا *سایت موسسه حضرت خدیجه سلام الله علیها* ثبت نام کنن و هزینه درمان بگیرن
تا ان شاءالله صاحب فرزند سالم و صالح بشن.
🕘 مهلت ثبت نام فقط یک روزه
فقط *پنجشنبه 6 شهریور* همزمان با *هفتم محرم* و روز گرامیداشت حضرت علی اصغر علیه السلام🖤
📝 جهت ثبت نام به یکی از نشانی های اینترنتی زیر مراجعه کرده و فرم های لازم را پر نمایید.
1️⃣ www.samtekhoda3.ir
2️⃣ www.khadije.com
فقط *فردا* برای ثبت نام فرصت هست