#شهادت_امام_صادق علیه السلام
#گریز_روضه
چنان لبریز از علم است لبهای سخندانش
که انگشت فقاهت می مکد طفل دبستانش
بنازم قدرت علمی قال الصادق او را
که در دنیا تمام فرقه ها هستند خواهانش
عجب زیبا شناساند به عالم خلق خلقت را
مفصل گفته توحیدِ مفضل شرح عرفانش
یقین دارم که خود دستی بر آتش داشته ورنه
کجا اینقدر آگاه است کس از خلق یزدانش
چنان تصویر سازی کرده از آرایش افلاک
که گویا هست گردنبد دنیا در گریبانش
میان آن همه شاگرد پای درس خود مولا
کسی میخواست تا افشا کند اسرار پنهانش
خداوندا چه بود آیا ملاک حضرت صادق
که میشد نوجوانی چون هشام آرامش جانش
هشامی که به زانو آورد در بصره مفتی را
هشامی که تجلی میکند منطق ز برهانش
سخن از چشم و گوش آرد به اثبات ولی الله
کند مغلوب هر کس را به نور عقل و وجدانش
چنان زیبا که بر لب های مولا خنده می کآرد
چنان زیبا که منبرها شود تعریف جریانش
بعید اصلا نباشد اینچنین غواص هشیاری
در آن کشتی که دست حجت الله است سکانش
صفای مَدرسش عطر جنان دارد مگر مولا
به جای گل بهاران کاشته در خاک گلدانش
کتاب الله را قرآن ناطق اوست پس حتما
مصوّر میکند اسلام را تفسیر قرآنش
نبوت درکلاس درس او معنای کامل شد
غدیر از حلم او احیا شده جان ها به قربانش
پس از این گنج ها را در پس ویرانه میبینی
اگر دقت نمایی در بقیع و قبر ویرانش
پیاده، بی عبا در خلوت شب میبرند او را
چه می خواهند این قوم سراپامست از جانش
درِ آتش زده او را به یاد مادرش انداخت
پریشان بود مادر نیز از حال پریشانش
اگر چه از جفای دشمنان مسموم شد امّا
مدینه سر به سر غم بود در شام غریبانش
فدای آن تن پاکی که بعد ازقتل و غارت ها
میان آفتاب و خون رها کردند عریانش
فدای خواهری گردم که می بیند برادر را
به روی نیزه ها بنشسته و بشکسته دندانش
فدای دختری گردم که در دیدار بابایش
شکایت دارد از بی معجری با چشم گریانش
فدای مادری گردم که با یاد علی اصغر
شده در خاطراتش بازهم گهواره جنبانش
#سید_روح_الله_موید
@s_r_moayed