eitaa logo
بسمت خدا | سیروسلوک🇵🇸
149.8هزار دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
2هزار ویدیو
26 فایل
﷽ 🌸کانال معرفتی و اخلاقی بسمت خدا🌸 •دنیا می ‌خواهی، #بسمت_خدا حرکت کن •آخرت می ‌خواهی، #بسمت_خدا حرکت کن تبلیغات👇 @t_bidariymelat
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷مرحــوم مقــدس اردبیلی: مقدس اردبیلی از دنیا رفت عالمی ایشان را در خواب دید پرسید چه چیزی شما را در آن دنـیا گــرفت؟ مقدس اردبیلی به حرم علیه السلام اشاره ڪرد و گفت: اول به این آقا و نماز شبها آن نماز شب ها هم به آبـروی آقا امیرالمــومنین علیه ‌السلام قبول شــــده. 🌙کانال معرفتی 👇 https://eitaa.com/joinchat/3463250005Ca6b1a984ed
✳ خدایا دیر آمدم اما... 🔻 دستش را روی شانه‌ام گذاشت و گفت: «قاسم! تو مرا دوست داری؟» در حالی که با خود فکر می‌کردم چرا این سؤال را می‌پرسد، گفتم: «آقا بر منکرش لعنت.» به دیوار تکیه داد و گفت: «من اگر چیزی بگویم قول می‌دهی عمل کنی؟» با سرعت گفتم: «آقا شما جان بخواهید.» گفت: « از امشب بلند شو و بخوان.» نفسم در سینه حبس شد. پس از بهتی طولانی گفتم: «آقا شما می‌دانید که من اصلا نماز نمی‌خوانم! چه رسد به اینکه بخواهم نماز شب بخوانم... تا دیروقت در قهوه‌خانه هستم و صبح اصلا بیدار نمی‌شوم...» گفت: «هر ساعتی که نیت کنی، من بیدارت می‌کنم.» 🔸... برخلاف هرروز که تا بعد از طلوع آفتاب می‌خوابیدم، در نیمه‌ی شب بیدار شدم. از جایم بلند شدم، دمپایی را پا کردم و به‌سوی حوض آب در وسط حیاط رفتم. خدایا این چه انقلابی بود که در من به‌پا شده بود؟ من که بودم؟ که بود؟ چشمانم را رو به آسمان گرفتم و از سویدای دلم جوشش چشمه‌ای را احساس کردم که با حقیقت لایزالی و آسمانیِ تکلم می‌کرد و می‌گفت: «خداوندا قاسم دیر آمده ولی مردانه چاکر درگاهت خواهد بود.» 📚 از کتاب | داستانی بر اساس زندگی 📖 صص ۳۸۳ تا ۳۸۵ 👤 نوشته: کانال معرفتی 🌙 https://eitaa.com/joinchat/3463250005Ca6b1a984ed
✳ خدایا دیر آمدم اما... 🔻 دستش را روی شانه‌ام گذاشت و گفت: «قاسم! تو مرا دوست داری؟» در حالی که با خود فکر می‌کردم چرا این سؤال را می‌پرسد، گفتم: «آقا بر منکرش لعنت.» به دیوار تکیه داد و گفت: «من اگر چیزی بگویم قول می‌دهی عمل کنی؟» با سرعت گفتم: «آقا شما جان بخواهید.» گفت: « از امشب بلند شو و بخوان.» نفسم در سینه حبس شد. پس از بهتی طولانی گفتم: «آقا شما می‌دانید که من اصلا نماز نمی‌خوانم! چه رسد به اینکه بخواهم نماز شب بخوانم... تا دیروقت در قهوه‌خانه هستم و صبح اصلا بیدار نمی‌شوم...» گفت: «هر ساعتی که نیت کنی، من بیدارت می‌کنم.» 🔸... برخلاف هرروز که تا بعد از طلوع آفتاب می‌خوابیدم، در نیمه‌ی شب بیدار شدم. از جایم بلند شدم، دمپایی را پا کردم و به‌سوی حوض آب در وسط حیاط رفتم. خدایا این چه انقلابی بود که در من به‌پا شده بود؟ من که بودم؟ که بود؟ چشمانم را رو به آسمان گرفتم و از سویدای دلم جوشش چشمه‌ای را احساس کردم که با حقیقت لایزالی و آسمانیِ تکلم می‌کرد و می‌گفت: «خداوندا قاسم دیر آمده ولی مردانه چاکر درگاهت خواهد بود.» 📚 از کتاب | داستانی بر اساس زندگی 📖 صص ۳۸۳ تا ۳۸۵ 👤 نوشته: کانال معرفتی 🌙 https://eitaa.com/joinchat/3463250005Ca6b1a984ed
💠 تنها راه آرامش گاهی ما آن‌قدر درگیر بیرون از خود هستیم‌ که از خود غافلیم، مشکلات درونی‌مان را واکاوی و نمی‌کنیم، خودمان را دوست‌ نداریم‌، به اندازهٔ یک‌ آرام‌بخش برای خودمان وقت‌ نمی‌گذاریم؛ تا جایی‌که فکر می‌کنیم این درگیری بیش از حد ما با بیرون، مشکلات را حل‌وفصل می‌کند! درصورتی‌که نگرانی ما بی‌مورد است؛ خداست که خلقمان کرده و روزی ما در دست اوست. ‌انسان‌ها هم با لطف اوست که به ثمر می‌نشیند؛ پس بهتر است کمی خود را باشیم؛ ذهن را از افکار منفی، قضاوت و مرور بی‌حاصل خاطرات خلوت کنیم تا عمق جانمان که متصل به خداست خودش را نشان دهد. خلوت که شدیم، ، و خوب به سراغمان می‌آید، روزگارمان شیرین سپری می‌شود و آرام می‌گیریم. کانال معرفتی 🌙 🕯https://eitaa.com/joinchat/3463250005Ca6b1a984ed
❤️ هستے ما زهسٺ هسٺ مےشود دیوانہ‌اٺ بہ زبر دسٺ مےشود نامٺ عجیب جاذبہ دارد ڪه عاشقٺ دیوانہ وار پاے تو پابسٺ مےشود ▪️ بسمت خدا | @s_solouk