هر شب با بیقرار اصفهانی (پند حکایت مدح شماره ۱۸۶) بیدار شو ################# زمین   دیگران   را    کردی  آباد برفته   حاصل  عمر   تو   بر باد ز  خود غافل  شدی سرگرم دنیا نمی ترسی   ز   پیری   ای دریغا قطار   زندگی را  خوش سواری خبر  از  حال   خویشانت نداری همیشه   نیست  دوران  جوانی رسد   روزی  که   تو  تنها بمانی کمی  اطراف خود بنگر مسلمان نما بر دیگران  گاهی تو  احسان رسد    باد   خزان    ناگه  ندانی اجل     آید     ولیکن     ناگهانی بیا  بیدار شو  تا  فرصتی هست زمان رامیدهی جانم تواز دست هزاران چون  تویی  رفته ز دنیا پشیمان  و  پریشان  سوی  عقبا الا  ای (بیقرارا)   گشته    بیدار کنون  وقتی نمانده ای خطا کار بیقرار اصفهانی

بچه های رزمنده آنلاین آغاز امامت حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه بر همه شما مبارک این آغاز باید ..👇🌷 پایان غیب کردن باشه پایان حسادت باشه پایان شقاوت باشه پایان تند خویی باشه پایان بد اخلاقی باشه پایان ترش رویی باشه پایان زیرآب زنی باشه پایان بد ذاتی باشه پایان پرخوری باشه پایان بد چشمی باشه پایان ریا و تزویر باشه پایان خودستایی باشه پایان بدعهدی باشه پایان بی وفایی باشه پایان ظلم باشه پایان بی عدالتی باشه پایان بهتان و تهمت باشه پایان خشم باشه پایان بدی ها باشه پایان گناه باشه سرآغاز مهربانی و خوبی ها.. شمام بگو.. پایان چی باشه آغاز چی😍 انشالله چنین گفت محمد 😍💐❤️🌷