eitaa logo
سید محمد تحویلدار (مداح)
179 دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
1.2هزار ویدیو
21 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
قاتلان، ناموسِ زهرا را اسیری می‌برند زینب کبراست که با این حقیری می‌برند؟! او عقیله، دخترِ شاهِ بنی هاشم علی است با چه اوضاعی بزرگان را اسیری می‌برند؟! شمرها دانند، اینها صاحبانِ کعبه اَند باز از گودال، با وضعِ خطیری می‌برند ناقه های بی جهاز و بانوان بی پناه نور را با نار، بی یار و مجیری می‌برند خیلِ نامحرم، کنار محرمانِ مصطفی دستهای بسته را با بد سفیری می‌برند شمرهای بی حیا تا میتوانند از جفا بد دهانی می‌کنند و بد مسیری می‌برند جمعی از اعرابِ اوباش و اَراذل، با کتک کودکانِ خسته را چون جمعِ پیری می‌برند روزِ روشن، از میان روستاها و قُراء با لباس پاره چون طفلِ صغیری می‌برند از کنار کشته های بی سرِ کرب و بلا عده ای مظلومه را، جمع کثیری می‌برند حنجرِ پاره، گواهِ اینهمه بی حرمتی است بی سر و پاها، سری را با دلیری می‌برند! با کلام الله بازی می‌کنند و سرخوشند رَاس ها را مست ها با دلپذیری می‌برند ظالمان، گویی نمیدانند تا شام خراب با ستم دارند جمع بچه شیری می‌برند گاه زیر تازیانه، گاه زیر کعبِ نی آل عصمت را به دستور امیری می‌برند دختران حتی ز یکدیگر خجالت میکشند کوفیان، این جمع را با سر بزیری می‌برند عاقبت اَسرار آل الله بازاری شدند آل زهرا را ببین از چه مسیری می‌برند @hajmahmoodzholideh
(امام رضا علیه السلام) بخوان تا ز دل پر کشم سوی تو که دل‌بسته‌ام بر سر ِ کوی تو بخوان تا که یابد دل از تو شرف مبادا که این عمر ، گردد تلف اگر خوانی‌ام ای امام رئوف که وصفت نگنجد یقین در حروف غبار رهت ، توتیا می‌کنم دل از بند دنیا ، رها می‌کنم تو ای معدن جود و لطف و عطا تو ای مظهر عشق و مِهر و وفا مَه هشتمین در سپهر ولا... که مشهور گشتی به شمس الضحا تویی ضامن آهوی بی نوا تویی رحمت و لطف بی منتها غریب خراسان شه انس و جان که حج فقیرانی و مهربان غریبی اگرچه تو در خاک توس تویی دلنواز و انیس النفوس امام هدایت که هستی ز مِهر فروزنده‌ای همچو مِهر سپهر بُود آرزویم که راهم دهی سیه‌روی اگرچه پناهم دهی به جان جوادت جوابم بده ز جام ولایت ، شرابم بده که بیمار کوی تو هستم رضا دوایم بده تا که گیرم شفا اگر آمدم سوی درگاه تو ز قم پا نهادم چو در راه تو فقط بُوده لطف و عطای شما که بر هر غریبی تویی آشنا دهی سائل کوی خود را جواب دعا در حریمت شود مستجاب شنیدم هر آنکس که با معرفت زیارت کند خاک تو ، عاقبت تلافی کنی از برایش سه جا به هنگام جان دادن از این سرا و یا لحظه‌ی رد شدن، از صراط که حاصل ندارد بر او ، احتیاط نسازی دمی دست او را رها مبادا که افتد ز جرم و خطا چه‌سان می‌توانم ، ثنای تو گفت چه‌سان می‌توان گوهر عشق سُفت چو دانم که طبعم بُود نارسا خجل هستم اکنون به نزد شما ولی چون سلیمان به وقت حضور تو ران ملخ را ، پذیری ز مور تو خواندی مرا ـ آمدم بارها که گردانی‌ام از پلیدی جدا ضعیفم من و سوی تو آمدم مبادا کنی دست خالی ردم اگر آمدم سوی تو ، در طواف ز جرمم گذر از جزا کن معاف شفیع مُحبّان، چو در محشری گناه محبان ، به جان می‌خری ندارم متاعی به جز اشک چشم به دل دارم از دشمنان تو خشم شنیدم که گفتی: اباصلت اگر هرآندم که دیدی عبایم به سر تکلم مکن با من ای مهربان که گردد به دور سرم آسمان وجودم ز سّم شعله‌ی آذر است ز کین‌توزی دشمنی کافر است جهان پیش چشمم شده واژگون شدم کشته‌ی ظلم مأمون دون برای رضا (نادرا)! ناله کن ز غم دیده را غرق در ژاله کن که مأمون دون جان پاک امام گرفت از خباثت دگر والسلام قم عامری (نادر)
🔹شخصى نزد امام صادق رفت و گفت من از لحظه مرگ بسيار میترسم، چــه کنــم؟ امام صادق علیه‌السلام فرمودند: زيـارت عاشـورا را زيـاد بخوان. آن مرد گفت: چگونه با خواندن زيارت عاشورا از خوف آن لحظه در امان باشم؟ امام صادق علیه‌السلام فرمود: مگر در پايان زیارت عاشورا نمىخوانيد؟ اَللّهُمَّ‌ارْزُقْنی‌شَفاعَهَ‌الْحُسَیْنِ‌یَوْمَ‌الْوُرُودِ یعنی‌خدايا شفـاعت حسين‌علیـه‌السلام را هنگام ورود به قبر روزى من کن. ‌کانال سخنرانی دلنشین @sokhanrani313
• علامه طباطبایی ره: من از  سکوت آثار گرانبهایی را مشاهده کرده ام . چهل شبانه روز سکوت اختیار کنید و جز در امور لازم سخن نگویید و به فکر و ذکر مشغول باشید تا برایتان صفا و نورانیت حاصل شود. خودسازی آیت الله امینی ص ۲۴۸
. سعی کنید سکوت شما بیشتر از حرف زدن باشد هر حرفی را که می‌خواهید بزنید فکر کنید که آیا ضروری هست یا نه...!!! هیچوقت بی دلیل حرف نزنید .
بحر حاجات اگر.mp3
4.38M
بحر حاجات اگر دست دعا برخیزد دلبری هست به هر حال به پا برخیزد لطف آقای خراسان ز همه بیشتر است هر زمان از دلِ پُر درد صدا برخیزد 🎤 #️⃣ #️⃣ #️⃣ #️⃣ 🔸 پیشنهاد دانلود 🆔 @Navaappcom 🌐 navaapp.com
12.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
▫️تا حالا به این شدت گریه آقا رو ندیده بودم 🏴روضه‌خوانیِ مهدی سلحشور در شام غریبانِ حسینی در حسینیهٔ (ره) نه ذوالجناح دگر تابِ استقامت داشت نه بر جدال طاقت داشت ‌‌‌🆔 @rasme_shohada
💠 صلوات، کفاره گناهان امام رضا علیه السلام : هر کس چیزی ندارد تا کفاره گناهان خود سازد ، بسیار بر محمد و آل او صلوات بفرستد چرا که صلوات گناهان را به شدت نابود میکند . 📚 امالی شیخ صدوق سلام و درود اوقات بخیر الهی که برقرار و سلامت باشید و درد و بلای شما بخورد تو سر دشمنان اسلام
18.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 ‏این جلسه حزب بعث در ۲۲ ژوئیه ۱۹۷۹ یکی از مخوف ترین صحنه های تاریخ معاصر است. 🔹۶ روز بعد از به قدرت رسیدن در جلسه حزبی، اوبا خونسردی پشت تریبون می‌آید و اسامی رفقای سابق حزبی که الان داغ خیانت بر پیشانی شان خورده را می‌خواند، تک تک از صندلی بلند ‏و به بیرون هدایت شده و تیرباران می‌شوند. 🔹خونسردی عجیب صدام که آخر کار به طور نمادین اشکی هم به یاد رفقای سابق می‌ریزد که نشان دهد چاره ای نداشته است. پرواز داس مرگ بر فراز سالن و بازماندگانی که از نجات خود شاد هستند. ‌‌‌ ✅ کانال خبری 👇 https://eitaa.com/joinchat/232980563Cee52e8c637
مثل همیشه از همه سرها سری حسین بر نیزه دیدمت، چقدر محشری حسین از هرکجای دشت شمیم تو می‌وزد عطر گل محمّدیِ پرپری حسین تا گفت: «یا أخا...» به خدا مطمئن شدم عبّاس را به خیمه نمی‌آوری حسین! چشمم به توست ای سر بی تن که سال‌هاست تنها پناه بی کسی خواهری حسین حتّی به شمر و عاقبتش فکر می‌کنی! تو جلوه‌گاه رحمت پیغمبری حسین :: از اشک ما بنای قیامت شود خراب، از قاتلان خویش اگر بگذری حسین
باز دل در سینه پرپر می زند دست حاجت گشته بردر می زند سوی حله می رود با پای دل پر نموده شهر را زآوای دل دُر ز دُرج دیده ریزد دمبدم بسته احرام توسل تا حرم ما ز سنگ غصه بشکسته پریم یا شریفه الدخیل بنت الکریم روسیه هستم اگر چه رو زدم رو بخاک درگه بانو زدم ای طبیبه از تو می خواهم شفا گشته ام بیمار هجر کربلا درد بی درمان فراق کربلاست درد مندم چاره دردست شماست ناسپاسی علت هجران ماست ما علیل و این حرم دارالشفاست ای کریمه دست من را رد مکن بد نمودم قهر با این بد مکن دیدهٔ دریائیم سوی شماست ای کریمه دست تو مشکل گشاست ای ز داغ کربلا افروخته ای میان خیمه مویت سوخته ای گل نیلوفر باغ حسن ای کتاب خاطرات پر محن ای لبت از تشنه کامی گشته چاک بارها غش کرده افتادی بخاک با عمو بودی شریک غصه ها از برادر دیده ای دست جدا پیکر پاشیده دیدی آه آه او کنار علقمه تو قتلگاه تا تن قاسم شد از کین توتیا با زبیده بسته ای از خون حنا دفتر غمهای تو بی خاتمه است خاطرات تو شبیه فاطمه است چهره نیلی ز سیلی وای من ارغوانی یاس گلزار حسن دستهایت بسته با زنجیر شد مادرت از غصه هایت پیر شد کوفه؛ زندان؛ مجلس ابن زیاد یاس زرد و این همه بیداد؛ داد با سکینه هم‌طراز ماتمی با رقیه نیز غمخوار غمی ای نشان اقتدار مرتضی ای مدال افتخار مجتبی ماجرای حله بی تابت نمود شمع آل مجتبی آبت نمود تشنه کامی؛ زخم پیکر؛ تیغ غم لبوه ای را کرد از آن بیشه کم آه زینب بیقرار غم شده یک گل دیگر ز باغش کم شده لالهٔ پرپر که خفتی زیر گل حله شد میعادگاه اهل دل باب فیض خویش برمن سد مکن این گدا را دست خالی رد مکن من صله می خواهم ازدست شما «کربلا یا کربلا یا کربلا»