eitaa logo
صالحین تنها مسیر
219 دنبال‌کننده
16.7هزار عکس
6.7هزار ویدیو
267 فایل
جهاد اکبر، مبارزه با هوای نفس در تنها مسیر آرامش کاری کنیم ورنه خجالت براورد روزیکه رخت جان به جهان دگر کشیم خادم کانال @Yanoor برایم بنویس tps://harfeto.timefriend.net/16133242830132
مشاهده در ایتا
دانلود
از قربان تا غدیر ✍کاپیتولاسیون سوم مرداد 1343در مجلس تصویب شد و موجب اعتراض شدید امام و نهایتا ایشان را تبعید نمودند .حال نه از شاه و نه امریکا و نه کاپیتولاسیون خبری است ولی امام زنده تر از گذشته است ومکتب او سرلوحه مقاومت در غرب آسیا و حتی در اروپا و شرق شده است. و نظریه ولایت فقیه او که در تبعید نوشته شده است قلب قانون اساسی شده است و این در دهه امامت شیرین تر به کام می آید. از قربان تا غدیر  ✍اصل واقعه غدیر بر مبنای تجمّع است. بنابراین تکرار یاد غدیر هم باید همراه با تجمّع باشد ، البته با رعایت شیوه نامه های بهداشتی.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥 ماجرای بسیار جالب شیعه شدن فرزند عبدالباسط قاری معروف ✅ حتما ببینید 👌
✨تنفس در هوای مولا✨ صَدْرُ الْعَاقِلِ صُنْدُوقُ سِرِّهِ، وَالْبَشَاشَةُ حِبَالَةُ الْمَوَدَّةِ، وَالاِْحْتِمَالُ قَبْرُ الْعُیُوبِ. ترجمه: امام(علیه السلام) فرمود: سینه عاقل گنجینه اسرار اوست، خوشرویى و بشاشت، دام محبت است و تحمل ناراحتى ها گور عیب هاست.(۱) شرح: 🔷یعنى همان گونه که صاحبان ثروت اشیاء قیمتى را در صندوق هاى محکم نگاه دارى مى کنند، انسان عاقل نیز باید اسرارش را در دل خود پنهان دارد، چرا که اسرار او اگر به دست دوست بیفتد گاه سبب ناراحتى اوست و اگر به دست دشمن بیفتد ممکن است سبب آبروریزى او شود. به علاوه بعضى از اسرار ممکن است با سرنوشت ملتى ارتباط داشته باشد که اگر بى موقع فاش شود سبب خسارت عظیمى براى جامعه گردد. 🔷بدون شک افراد خوشرو و خوش برخورد که با چهره گشاده و لب هاى پرتبسم با دیگران برخورد مى کنند، دوستان زیادى خواهند داشت و به عکس، افرادى که با قیافه در هم کشیده و عبوس و خشم آلود با دیگران روبه رو مى شوند مردم از آنها متنفر مى گردند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
چراغ گرفتنتان برای شیعه به یک طرف! اذنی که به عبدالعظیم علیه‌السلام دادید برای رسانیدن رازی سَر به مُهر به رِی ... به یک طرف! هدایتی که در پسِ این راز نهفته است؛ چراغ نیست ... آفتابی است که نور هدایت شما را، تام و تمام، در تمام عالَم به تکامل خواهد رساند. ※ ویژه ولادت علیه السلام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🦋دیگر نوبت پروانگی ماست باید از پیله تن رها شویم 🦋 🦋پرواز به سویت را آغاز کرده ایم دُرست شبیه شاپرک ها ...🦋🦋 بافصل سوم رمان بانام‌ ها🦋 ادامه رمان فصل اول ودوم .... 🦋باما همراه باشید... تقدیم به نگاه زیباتون😊
صالحین تنها مسیر
"رمان #پرواز_شاپرکها🦋 #قسمت4⃣5⃣ محمدصادق با پوزخند آشکاری در صدایش گفت: داداش مسیح که چیزای دیگه
"رمان 🌷 ⃣5⃣ صدرا کمی مکث کرد و گفت: طبقه بالا خالی شده. مستاجرای قبلی خونه خریدن و رفتن. بیا بالا. بذار خیال من و رها راحت بشه. احسان آه کشید: این خونه رو به فقرا و یتیما میدادی! فقیرم یا یتیم؟ البته با رفتن شیدا و امیر، یتیمو که هستم! صدرا گفت: این چه حرفیه؟خودت میدونی که قبلا هم مستاجر فامیل داشتیم. ارمیا و مسیح! یک مدتم که یوسف خدابیامرز اومد. حالا چرا بهت بر میخوره؟ مثل پسرمی، نگرانتم. احسان: نمیخوام بار بشم رو زندگیت. درگیریات با مادر مهدی بسه، چرا منم بیام و مشکلاتمو بیارم تو این خونه؟ صدرا: چون من و رها سرمون درد میکنه برای مشکل. رها خیلی دوستت داره. احسان لبخند پر احساسی زد و همانطور که نگاهش به روبرو و در آهنی حیاط بود کمی چایش را مزه مزه کرد: رهایی بهترینه! پر از احساس و عاطفه است! پر از فداکاری و ایثار!کاش منم یک مادرمثل رهایی داشتم. صدرا به شوخی با آرنجش به پهلوی احسان زد و گفت: حواست باشه ها! دارم غیرتی میشم. و بعد با عشقی پدرانه گفت: مادر رو نمیشه کاریش کرد اما برات یک زن میگیرم مثل رها. کسی که بعد ازازدواجت بفهمی، سالهایی که نداشتیش، زندگی نمیکردی، فقط زنده بودی. احسان سرش را کج کرد و به چشمان صدرا نگاه کرد: اما مهدی از دست یک مادر، مثل مادر من رها شد و رهایی رو بدست آورد. صدرا: مهدی هم سختی های زیادی کشید. درد نخواستن مادر، اونم از لحظه تولد، ازدواج مادرش با قاتل پدرش! هر جوری نگاه کنی، اگه سینا زنده بود، مهدی خوشبخت تر بود. بار سنگین نبود سینا، روی شونه هام سنگینی میکنه هنوز. صدایی از پشت سر گفت: حتی اگه زنده بود، من به خوشبختی الان نبودم. میدونم مزاحم زندگی شما هستم اما بابا، من واقعا خوشحالم که شما و مامان رها منو بزرگ کردید. صدرا بلند شد و به مهدی عزیزش نگاه کرد که اشک صورتش را خیس کرده بود: کی اومدی باباجان؟ مهدی: تازه اومدم. صدرا پسرش را در آغوش گرفت و گفت: تو بزرگ ترین هدیه‌ خدا بودی برای زندگی من. با اومدن تو، رها منو قبول کرد. بخاطر تو با من زندگی کرد. رها از لحظه ای که تو رو توآغوشش گذاشتم و گفتم منت سرم بذاره و برات مادری کنه، عاشقانه تو رو بزرگ کرد. اول مادر تو شد،بعد همسفر زندگی من. تو عالی ترین هدیه خدا بودی پسرم. و قشنگ ترین هدیه رها به زندگی ما، ایمان بود. رها ایمان و عشق و فداکاری رو به ما یاد داد. سینا رفت و با رفتنش خیلی چیزا به ما داد و اول از همه، یک مادر فداکار برای پسرش بود. بعد رو به احسان گفت: برای اومدن به این خونه، تردید نکن! اگه دلت زندگی واقعی میخواد، بیا پیش ما! رها زندگی کردن رو بهت یاد میده و روزی که بهترین دختر رو برات پیدا کنه، تو خوشبخت ترین میشی! ادامه دارد... نویسنده:👇 🌷
"رمان 🦋 ⃣5⃣ رها مشغول پخت کیک برای عصرانه بود که صدای زنگ در بلند شد. بعد محسن که گفت: خاله آیه اومده! رها متعجب از آمدن بدون خبر آیه، به استقبالشان رفت و با دیدن خراب حال زینب دلش هری ریخت: چی شده؟ آیه همانطور که کفشش را در می آورد گفت: شرمنده سرزده اومدیم. داشتیم میرفتیم خونه سیدمحمد که سایه خبر داد دخترش، آبله گرفته،مجبوره بره خونه مادرش، چون اون دوتا آتیش پاره هم که نگرفته بودن، به زودی میگیرن، ما هم مجبور شدیم مزاحم شما بشیم. صدرا هم که دم در آمده بود گفت: این حرفا چیه. بفرمایید داخل. ارمیا چطوره؟ حاج آقا؟حاج خانوم؟تعارفات معمول انجام شد و بعد از دقایقی زینب گفت: خاله، مسکن داری؟ آیه نگران گفت: تازه دوتا قرص خوردی، هنوز بهتر نشده؟ زینب سرش را تکان داد که نه بگوید اما درد بدی در سرش پیچید. رها بلند شد و گفت: بذار برم ببینم دارم یا نه. بعد ایستاد و گفت: احسان! بهش بدم؟ آیه تازه متوجه مرد جوانی شد دور از جمع نشسته است. با معذرت خواهی بلند شد و سلام و احوال پرسی کرد که رها معرفی کرد: احسان رو یادته؟پسر شیوا و امیر؟ آیه که به خاطر آورده بود، احوال پرسی گرم تری کرد و احوال پدر و مادرش را پرسید. رها گفت: احسان دکتر شده!الانم داره تخصص گوارش میخونه. آیه تبریک گفت. در این میان زینب دوباره با بی حالی گفت: خاله، قرص. رها به سمت آشپزخانه رفت و با قرص برگشت. آیه گفت: مطمئنی؟ زینب قرص را خورد و گفت: حالم بده مامان. رها کمکش کرد به اتاق برود. آیه همانطور که دنبالشان میرفت گفت: یکم بخوابی خوب میشه عزیزم. چرا نمیخوابی آخه؟ زینب به گریه افتاد و هق هق میکرد. احسان به سمت کیفش رفت و بی صدا یکی از آرام بخش هایی که خودش برای خواب استفاده میکرد را برداشته و لیوان نیم خورده آبی که رها آورده بود را در دست گرفت و دم اتاق ایستاد و رها را صدا زد: رهایی! رها از کنار زینب بلند شد و مقابل احسان ایستاد: این آرام بخشو بدید بخوره، چند ساعت بخوابه بهتر میشه. رها موشکافانه گفت: تو برای چی آرام بخش همراهت داری؟ احسان لبخند پر دردی زد: آرامش که بره، آرام بخش میاد. احسان رفت و کنار صدرا نشست. همه منتظر بودند زینب سادات به خواب برود تا بفهمند چه اتفاقی افتاده است.همه منتظر آیه بودند. آیه ای که دخترکش را خواب میکرد. عزیز کرده ارمیا و عزیز دل سیدمهدی. آیه از اتاق بیرون آمد. هنوز چادر مشکی به سر داشت.کنار رها و مقابل صدرا نشست. آیه لبش را تر کرد و گفت: ببخشید بی موقع و اینجوری اومدیم. رها دستش را گرفت: این چه حرفیه؟بگو چی شده؟ز ینب چرا اینجوری شده؟ ادامه دارد... نویسنده:👇 🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌟 چراغ گرفتنتان برای شیعه به یک طرف! اذنی که به عبدالعظیم علیه‌السلام دادید برای رسانیدن رازی سَر به مُهر به ری ... به یک طرف! 🌞 هدایتی که در پسِ این راز نهفته است؛ چراغ نیست ... آفتابی است که نور هدایت شما را، تام و تمام، در تمام عالَم به تکامل خواهد رساند. ولادت علیه السلام مبارک باد 🎊🎉
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
Ghadir; zohoor haghighat Ensan.pdf
1.58M
📖 مطالعه فرمایید| در عظمت روز عید غدیر و مراتب حقیقت این روز ارجمند 🔻حقیقت عید غدیر که آن را اعظم اعیاد و ایام و بلکه روح همه ایام قرار داده است، چیست؟ حقیقت این روز، حقیقتی ذومراتب است که با استمداد از آیات قرآن و همچنین بیانات اهل‌بیت(ع) پیرامون روز غدیر، مراتب آن حقیقت قابل برداشت است: 🔹 مرتبه اول: تعیین وصایت امیرالمؤمنین(ع) در این روز بوده است. 🔹مرتبه دوم: در این روز، محوریت عالم اسلام و امارت و صدارت امت، از «فرد»، یعنی شخص رسول‌الله(ص) به «نوع»، یعنی صاحبان مقام عصمت و ولایت تبدیل شد. 🔹 مرتبه سوم: روز غدیر خم، روز تعیین مقام عصمت جهت تعلیم امت در بعد حکمت نظری و عملی است. 🔹 مرتبه چهارم: معرفی امیرالمؤمنین(ع) بعنوان رهبر جامعه و رئیس حکومت 🔹مرتبه پنجم: عید غدیر روز ظهور حقیقت انسان در مقام ولایت 🔹مرتبه ششم، غدیر عید ظهور ولایت 👈 آنچه گفتیم بخشی از متن مباحث استاد فیاض‌بخش در مجموعه برنامه "غدیر؛" ظهور حقیقت انسان بود که سال گذشته در کانال منتشر شده است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مگــر نشـانــه ی عشــق تــــو، بــیقـراری نیــسـت ؟! از آرمیــدن در انتــظار می تــرســم .... ‌‌‌‌‌❀🍃✿🍃❀ ❀🍃✿🍃❀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 کلیپ 🔴 شماره 5⃣ ✨به عشق حضرت حیدر، به عشق آل‌علی🌸🍃 ✨به عشق حضرت زهرا، به طلعتِ نبوی🌸🍃 ✨همیشه ذکرِ لبانم به هرکجا این است🌸🍃 ✨علی امامِ من است‌و منم غلامِ علی🌸🍃 🌸🍃 (ع)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📿🌺🍃 🌺 ❇️ زیارت نامه امام هادی علیه‌السلام 💠 السَّلامُ عَلَيْكَ يَا أَبَا الْحَسَنِ عَلِيَّ بن مُحَمَّدٍ ✨ الزَّكِيَّ الرَّاشِدَ النُّورَ الثَّاقِبَ وَرَحْمَةُ اللّٰهِ وَبَرَكَاتُهُ 💠 السَّلامُ عَلَيْكَ يَا صَفِيَّ اللّٰهِ، ✨ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا سِرَّ اللّٰهِ، 💠 السَّلامُ عَلَيْكَ يَا حَبْلَ اللّٰهِ، ✨ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا آلَ اللّٰهِ، 💠 السَّلامُ عَلَيْكَ يَا خِيَرَةَ اللّٰهِ، ✨ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا صَفْوَةَ اللّٰهِ، 💠 السَّلامُ عَلَيْكَ يَا أَمِينَ اللّٰهِ، ✨ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا حَقَّ اللّٰهِ، 💠 السَّلامُ عَلَيْكَ يَا حَبِيبَ اللّٰهِ، ✨ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا نُورَ الْأَنْوَارِ علیه السلام