eitaa logo
صالحین تنها مسیر
221 دنبال‌کننده
16.7هزار عکس
6.7هزار ویدیو
267 فایل
جهاد اکبر، مبارزه با هوای نفس در تنها مسیر آرامش کاری کنیم ورنه خجالت براورد روزیکه رخت جان به جهان دگر کشیم خادم کانال @Yanoor برایم بنویس tps://harfeto.timefriend.net/16133242830132
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸 ✅ یاران امام زمان ارواحنا فداه از منظر روایات   امام صادق علیه السّلام  می فرمایند: مردانی که گویا دلهایشان پاره های آهن است، غبار تردید در ذات مقدس خدا خاطرشان را نمی آلاید. سبک خواب و شب زنده دارند و در نماز بسان زنبور عسل زمزمه میکنند. همانند چراغهای فروزانند؛ گویا دلهایشان نور باران است، از ناخشنودی پروردگارشان هراس دارند، برای شهادت دعا میکنند و آرزومند کشته شدن در راه خدایند. [بحارالأنوار، ج۵۲، ص۳۰۸]📚 🍃همچنین امام علی میفرماید: دیده‌های آنها به نور قرآن جلا داده و تفسیر آن، در گوشهایشان جا گرفته شود. [خطبه ۱۵۰ نهج البلاغه]📚 و نیز از باب دائم الذکر بودن ایشان میفرماید: بر فراز مرکب ها خدای را تسبیح میکنند... [بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۳۰۸]📚 امید است که با نهادینه کردن این خصائص در خود، توفیق یاری آنحضرت را پیدا کنیم ان شاءالله... اللهم عجل لولیک الفرج بحق الزینب الکبری (سلام الله علیها) 🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹
🔹السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا جَامِعَ الْکَلِمَةِ عَلَی‌التَّقْوَی... 🔸سلام بر شادی جمعیت قلب‌های ما در سایه‌ دست‌های مبارک تو. 🔸سلام بر آن لحظه‌ای که پراکندگی‌های هوا و هوس را به نگاهی آرام می‌کنی. 🔸صحیفه مهدیه،زیارت حضرت صاحب‌الامر در سرداب مقدس، ص۶۱۰.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰 الان به چی اعتراض دارید شما خود تحقیرها ؟ 🌀 از 23 میلیون مشترک گازی ، فقط گاز 17 هزار مشترک قطع شد . یعنی حتی یک درصد هم نرسیده ! ✅ بله ، در نظام جمهوری اسلامی که یکی از منابع مهم گاز جهان است ، همین مقدار هم نباید باشد ، حتی یک مشترک هم نباید گازش قطع شود ، 👈👈 اما به والله قسم بی انصافی است نکات مثبت را نبینیم ، در حالی که روسیه که بیشترین منابع گاز جهان را دارد هم در این سرمای بی سابقه دچار مشکل شده اما مسئولین ما توانستند گار جمعیت 99 درصدی مشترکان را پابرجا نگه دارند . 🌀 هیچ کدام ما نرفتیم هیزم نخریدیم ( جز تعداد معدودی که گازشان قطع شد که البته اکثر آنها از هم بخاری برقی یا نفتی استفاده کردند ) ، هیچ کدام ما با پتو به سر کار نرفتیم ، هیچ کدام ما قبض 25 برابر گاز برایمان نیامد همانطور که در برخی کشورهای اروپایی آمده ، هیچ کدام ما .... 👈 این قدر خودتحقیر نباشیم ، فقط بدی ها را نبینیم ، فقط مشکلات را نبینیم ، مسئولین هم تلاش کردند تا گاز اکثر مردم قطع نشود ، هم گفتند پول گاز و هم پول برق مناطقی که به گازشان چند روز قطع شد و مجبور به استفاده از بخاری برقی شدند را می دهیم ، هم تلاش کردند و می کنند تا گاز نقاطی که قطع شده مجدد وصل شود . ✅ روی سخن من با رفقای عزیز انقلابی است ، سروران محترم ، سخنرانی 14 خرداد امسال آقا را به یاد داشته باشیم ، ایشان در انتهای آن سخنرانی بسیار 7 وظیفه برای ما مشخص کردند که یکی از آنها این بود 👈 قدر شناسی از مسئولین 👉 کلاه خود را قاضی کنیم از آن زمان که آقا این دستور را داد تا الان چندبار از مسئولین قدرشناسی کردیم؟ قبول داریم که برخی مسئولین واقعا کم کارند و برخی هم واقعا بی عرضه ، اما بی انصاف نباشیم و تعمیم به کل ندهیم ، قدردان مسئولین پر تلاش باشیم ، آنهایی که فکر می کنند فقط با تشر رفتن و داد و فریاد کردن و این و آن را خائن نامیدن ، کار انقلابی می کنند خوب است این حرفهای رهبری را هم بخوانند 👇👇 👈 القاء بی‌آینده‌گی، بن‌بست و اینکه مسئولان اداره کشور را بلد نیستند از جمله کار‌های بدخواهان ایران است و امروز هر کس مردم را از آینده ناامید، یا ایمان‌های مردم را تضعیف، یا مردم را به تلاش‌ها و برنامه‌ریزی‌های مسئولان بی‌اعتقاد یا بدبین کند، چه بداند و چه نداند به سود دشمن کار می‌کند. (۲۲ خرداد ۱۴۰۱) 👆👆👆 توجه فرمودید دوستان ؟ چه بخواهد چه نخواهد به سود دشمن کار می کند !!!! 👆👆👆 ✅ انتقاد آری ، یعنی گفتن خوبی ها و بدی ها در کنار هم ❌ تخریب خیر ، یعنی فقط گفتن بدی ها ! ✍🏼احسان عبادی 🔰انقلابی باید قوی شود🔰 http://eitaa.com/joinchat/4235001869C41c082b
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 سلسله جلسات 1 🌀 جلسه 1 ، شبهه : دستاوردهای جمهوری اسلامی ربطی به اقتدار و پیشرفت ندارد ، این خاصیت زمان و رشد علم در جهان است، اگر حکومت پهلوی هم بود این دستاوردها را داشت. 🎤 با پاسخ از اساتید مهدویت و مدرس علوم حدیث و تاریخ 👌 تاریخ درست را در روایت کنیم ، قبل آنکه دشمن دست به تحریف بزند. 🔰انقلابی باید قوی شود🔰 http://eitaa.com/joinchat/4235001869C41c082b
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خواندن آیات قرآن، انس با قرآن کریم و حفظ آیات قرآن، تاریخی به قدمت خود قرآن دارد. قرآن کریم دستور میدهد، هر چه میتوانید قرآن بخوانید و اهلبیت علیهم‌السلام هر چه میتوانستند قرآن میخواندند و از آن به بعد این سنت الهی، بین مسلمانان هم رایج شد. ❣️💯 چه زیباست، که همیشه کلام خدا همیشه بر زبان ما جاری باشد و این حروف و کلمات و آیات، در جان ما اثر گذار شود. اگر هیچ نعمتی به ما داده نشده بود، مگر آنکه به زبان ما جاری شود، جا داشت که تنها بخاطر این نعمت، یک عمر سجده ی شکر به جای می آوردیم. این لطفی است که خداوند به بندگان خاص خودش میکند. ❣️💯 اولین آیاتی که بر پیامبر اسلام صلّی الله علیه و آله و سلّم نازل شد، دستور به قرائت و خواندن قرآن بود اقرا بسم ربک الذی خلق. قرائت قرآن مورد تاکید قرآن کریم و روایات اهل‌بیت علیھم‌السلام هست، از قبیل این آیه که، هر اندازه میتوانید قرآن بخوانید و یا روایاتی از این دست که آقا رسول الله صلی الله علیه وآله و سلّم میفرمایند: قرآن سفره ی ضیافت الهی است، هر چه میتوانید از آن بردارید. در روایتی دیگر از صادق آل محمد صلوات الله علیه وآله میفرمایند: سزاوار است مومن نمیرد مگر آنکه، قرآن را فرا گرفته باشد، یا در حال فراگیری آن باشد! و در روایتی از آن امام بزرگوار است که فرمودند: مراتب بهشت به تعداد آیات قرآن است، به قاری قرآن میگویند: قرآن بخوان و بالا بیا! 💯✅
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ببین به چه بدبختی‌ای افتادن امثال مسیح علی‌نژاد، از تغییر رژیم رسیدن به چه مطالب سخیفی. یا خودش احمقه یا مخاطب رو احمق فرض کرده 🔻اولا اینکه گاز فلر برای مصرف شهری نیست و زاید و فوق‌العاده سمی است که موقع استخراج نفت خارج شده اصطلاحا گاز ترش نام دارد. 🔻دو اینکه عسلویه نفت خام ندارد، مشعل هم متعلق به پتروشیمی است و با پالایشگاه فرق دارد. 🔻سه اینکه کشورهای بسیار اندکی می‌توانند با فرایندی پیچیده که در سطح سواد خانم مصی نیست از این گاز بهره ببرند البته نه در حیطه گاز خانگی. 🔻چهار اینکه شما که طرفدار تحریم ایران هستید لطفا تز علمی ندهید. 🔻پنج اینکه مسئله فعلی کمبود گاز نیست توزیع گاز است. 🇮🇷 تحلیل سیاسی و جنگ نرم http://eitaa.com/joinchat/1560084480C6ad9c44032
بدون_شرح عیب واقعی اینه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
جان آقام (عج) بخوان دعای فرج رادعااثردارد دعاکبوترعشق است وبال وپردارد 🌺دعای منتظران درعصرغیبت🌺 اَللّهُمَّ عَرِّفْنى نَفْسکَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى نَفْسَكَ لَمْ اَعْرِف نَبِيَّكَ اَللّهُمَّ عَرِّفْنى رَسُولَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى رَسُولَكَ لَمْ اَعْرِفْ حُجَّتَكَ اَللّهُمَّ عَرِّفْنى حُجَّتَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دينى ❤️برای سلامتی آقا❤️ بسم الله الرحمن الرحیم اللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَ عَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَةِ وَ فی کُلِّ ساعَةٍ وَلِیّاً وَ حافِظاً وَ قائِدا وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَک َطَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً 💖دعای فرج💖 بسم الله الرحمن الرحیم اِلهي عَظُمَ الْبَلاءُ ، وَبَرِحَ الْخَفاءُ ، وَانْكَشَفَ الْغِطاءُ ، وَانْقَطَعَ الرَّجاء ُ وَضاقَتِ الاْرْضُ ، وَمُنِعَتِ السَّماءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ ، وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى ، وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ والرَّخاءِ ؛ اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد ، اُولِي الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ ، وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُم فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ ؛ يا مُحَمَّدُ يا عَلِيُّ يا عَلِيُّ يا مُحَمَّدُ اِكْفِياني فَاِنَّكُما كافِيانِ ، وَانْصُراني فَاِنَّكُما ناصِرانِ ؛ يا مَوْلانا يا صاحِبَ الزَّمانِ ؛ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ ، اَدْرِكْني اَدْرِكْني اَدْرِكْني ، السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ ، الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَل ؛ يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ ، بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِهِ الطّاهِرينَ یک فاتحه و توحید ، نثار ارواح مقدس امام حسن عسکری (ع)و حضرت نرجس (س) ، پدر و مادر گرامی امام عصر (عج) ای مولای ما ، ای امام ما ، یا بقیت الله فی ارضه به رسم ادب ، برای پدر و مادر بزرگوارتان ، هدیه ای فرستادیم ، شما هم ما را به هدیه ای مهمان کن ، همانا خدا صدقه دهندگان را دوست دارد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
صالحین تنها مسیر
نرگس: قسمت(۱۲۶) #دختربسیجی بعد خوش آمد گویی ما به درخواست فیلمبردار روی صندلی وسط سالن نشستیم گ
قسمت (۱۲۷) با خوشحالی یه نگاهی بهش انداختم و گفتم :حالا تو چرا می خوای بیای بالا و انقدر خوشحالی. _می خوام بیام بالا تا هم به خواهرم تبریک بگم و هم... _هم چی؟ _بماند! .... با کنجکاوی نگاهش کردم که توجهی نکرد و من روی پام وایستادم و با خوشحالی جلوتر از امیر حسین و بقیه به سمت طبقه ی بالا رفتم و برای بدرقه ی مهمونا کنار آرام وایستادم و به خانم بزرگ که صورت آرام رو می بوسید و بهش تبریک می گفت نگاه کردم. همه ی مهمونا رفته بودن و تنها مامان و آیدا و آرزو توی خونه مونده بودن که آرام خودش رو روی مبل رها کرد و نفس راحتی کشید. من هم کنارش نشستم که آیدا بهمون نزدیک شد و رو به آرام گفت : آرام جان من دیگه دارم می رم، سعید پایین منتظره فردا می بینمت فعلا خداحافظ . آیدا نذاشت آرام از جاش بلند شه خیلی سریع صورتش رو بوسید و از من هم خداحافظی کرد و رفت. با تعجب نگاهش کردم و با رفتنش رو به آرام گفتم :الان دقیقا چه اتفاقی افتاد؟! من درست دیدم که آیدا.... آرام خندید و من محو تماشای خنده اش شدم که مامان به شونه ام زد و گفت : آراد ما میریم خونه تو همینجا می مونی و فردا با آرام میای فهمیدی؟ چیزی نگفتم و در جوابش خندیدم که مامان صورت آرام رو بوسید و ازش خداحافظی کرد و به همراه آرزو از خونه خارج شدن . با رفتنشون کتم رو از تنم در آوردم و کراواتم رو شل کردم و به آرام که دامن لباسش رو تا زانو بالا زده بود و سعی داشت کفشش رو در بیاره ولی نمی تونست نگاه کردم که گفت: آخ که سگک این کفشه پدر پام رو در آورده! با این حرفش جلوی پاش روی زانوم نشستم و پاش رو روی زانوم گذاشتم و مشغول باز کردن سگک بودم که در همین حال کسی در زد و دوتامون بدون اینکه تکونی به خودمون بدیم به در چشم دوختیم که مادر بزرگش وارد خونه شد و با تعجب نگاهمون کرد که من زودتر به خودم اومد مو از جام برخاستم. مادر بزرگش در حالی که به زمین چشم دوخته بود گفت : نمی دونم چجور بگم! می دونی پسرم! ما رسم نداریم که توی دوران نامزدی...... فهمیدم مادربزرگش چی می خواد بگه که این همه براش سخته برای همین با خجالت سرم رو پایین انداختم که خودش ادامه داد:رسم نداریم..... تا قبل عرو سی! ...
قسمت(۱۲۸) حرفش رو نصفه رها کرد و گفت : ای خدای من! چرا از من خواستن بگم آخه؟! بدون اینکه نگاهش کنم گفتم : من متوجه ام. _آخییش! خدا خیرت بده مادر راحتم کردی!.... خب دیگه فعلا شب بخیر. _شب شما هم بخیر! با رفتن مادر بزرگ آرام، آرام با تعجب پرسید : منظور مامان بزرگ چی بود؟ چی می خواست بگه که...؟ دستم رو کلافه توی موهام کشیدم و جواب دادم :بعدا بهت می گم. متعجب نگاهم کرد و وقتی دید من نگاهم رو ازش گرفتم خودش کفشش رو در آورد و گفت :آخییییش! راحت شدم. با این حرفش برگشتم و نگاهش کردم که کفشاش رو با پاش به یک طرف هول داد و با بالا نگه داشتن دامن لباسش به سمت اتاق توی راهرو رفت و وقتی به در اتاق رسید رو به من که وایستاده بودم و نگاهش میکردم گفت : تو می خوا ی تا صبح همونجا بایستی؟! به دنبالش به سمت اتاق رفتم که زودتر از من وارد اتاق شد و روی صندلی جلوی میز آرایش نشست. به تخت یک نفر ه ی گوشه ی اتاق نگاهی انداختم و از تصور خوابیدن آرام توی بغلم لبخندی گوشه ی لبم نشست که آرام با دیدن لبخند من با تعجب به تخت نگاهی انداخت و سر در گم مشغول در آوردن سنجاق ها از داخل موهاش شد. گر ه کراواتم رو کامل باز و به آرام که به جون موهاش افتاده بود و نمی تونست سنجاق موهاش رو در بیار ه نگاه کردم و با انداختن کراوات روی لبه ی تخت به سمتش رفتم و گفتم : بزار من برات بازشون می کنم. خیلی سریع و خوشحال دستاش رو پایین انداخت و من خیلی آروم و با ملاحظه مشغول در آوردن سنجاق ها از داخل موهاش شدم . با در آوردن آخرین سنجاق مو به نگاهش توی آینه که به من خیره بود خیره شدم و دستی به موهای باز شدهاش کشیدم و گفتم : می خوای شونه شون بزنم. دستی توی موهاش کشید و جواب داد : اینا پر چسب و تافن و به این راحتی شونه نمی شن! باشه فردا که رفتم حموم شونه شون می کنم. با سردرگمی روی تخت نشستم و در حالی به آرام چشم دوخته بودم *** که آرام نگاهش رو ازم گرفت و به دستاش روی زانوش خیره شد. کلافه دستم رو دور گردنم کشیدم و خیلی ناگهانی روبه روش وایستادم و یه دستم رو روی پشتی صندلی و دست دیگه ام رو زیر چونه ی آرام گذاشتم که با تعجب به چشمام خیره شد
قسمت(۱۲۹) به صورت آرام که شب زودتر از من خوابش برده بود و حالا هم خیال بیدار شدن نداشت در سکوت زل زده بودم که با صدای در زدن کسی نگاهم رو ازش گرفتم و دستم رو از زیر سرش خیلی آروم بیرون کشیدم که تکونی به خودش داد و عمیق تر از قبل خوابید و من هم روی لبه ی تخت نشستم. به ساعت توی دستم که ساعت ۹ صبح رو نشون می داد نگاه کردم و مشغول بستن دو دکمه ی باز پیراهن مشدم. من‌حالا مجبور شده بودم با پیراهن بخوابم تا آرام بیشتر ازم خجالت نکشه و معذب نباشه. به طرف آرام چرخیدم و صورتش رو با پشت انگشتام نوازش کردم و صداش زدم: _آرام! نمی خوای بیدار شی؟ چند باری چشماش رو باز و بسته کرد تا اینکه بیدار شد و سرجاش نشست ولی دوباره خودش رو روی تخت انداخت و با ناله گفت :وای که چقدر خوابم میاد اصلا نمی تونم بیدار بمونم. با تعجب نگاهش کردم که دوباره صدای در زدن بلند شد و من از روی تخت برخاستم وهمانطور که موهای پریشونم رو مرتب می کرد برای باز کردن در از اتاق خارج شدم. در رو باز کردم و به هما خانم که پشت در وایستاده بود سلام کردم که جواب داد:سلام پسرم صبح تو هم بخیر! ببخش که از خواب بیدارتون کردم ولی خب! دیگه باید بیدار می شدین. _نه! من بیدار بودم. _آرام هنوز خوابه؟ _صداش زدم ولی بیدار نشد. _دوباره صداش بزن و تا من صبحونه رو آماده می کنم بیاین پایین. _چشم الان میایم. با رفتن هما خانم به اتاق برگشتم و آرام رو صدا زدم: _آرام خانم نمی خوای بیدار شی؟ بدون اینکه چشماش رو باز کنه لبخند زد که متعجب نگاهش کردم و گفتم : آرام چرا پا نمی شی؟ _چون می ترسم!
قسمت (۱۳۰) _از چی؟  _از اینکه چشمام رو باز کنم و ببینم همه چیز یه خواب بوده! یه رویای قشنگ  یک شبه!  _درسته همه چی رویاییه ولی چشمات رو باز کن و ببین که این رویا یه حقیقت قشنگه!  چشماش رو باز کرد و با لبخند به من که روی لبه ی تخت نشسته و بهش خیره  بودم،نگاه کرد که گفتم : صبحت بخیر خانم خوابالو!  _سلام صبح تو هم بخیر.  به موهای ژولیده و پخش شده دور و برش نگاه کردم که گفت:میشه انقدر نگاهم  نکنی!  _چرا؟!  _آخه موهام خیلی بهم ر یخته و ژولید ه ان ! فکر میکنم قیافه ام خنده دار  شده و تو داری توی دلت بهم میخندی.  _خنده دار که شدی ولی لبخند من به خاطر چیز دیگه ایه!  _چی؟ _خوشحالم آرام! خیلی خوشحال!  با لبخند بهم نگاه کرد که از روی تخت برخاستم و او هم از تخت پایین اومد و بعد  اینکه شالش رو سرش کرد به همراه هم به طبقه ی پایین رفتیم.  از در باز خونه به دنبال آرام وارد خونه شدم که هما خانم از توی آشپز  خونه صدامون زد:  _ بچه ها بیاین اینجا.  چشم از دو خانمی که مشغول نظافت خونه بودن گرفتم و به دنبال آرام وارد آشپز  خونه شدم و پشت میز نشستم که آرام همانطور که پشت میز وایستاده بود یه  مقدار از چاییش رو خورد و رو به من گفت : تا تو صبحونه ات رو بخوری من میرم و بر می گردم.  با تعجب رفتنش رو نگاه کردم که هما خانم که در حال خشک کردن لیوا نهای  شسته شده بود با خنده رو به من گفت : دوش گرفتن آرام یه دقیقه بیشتر  طول نمی کشه برای همین گفت زود بر می گرده.  یه مقدار چاییم رو خوردم و گفتم : مامان دیشب تاکید کرد که صبح زود با آرام  بریم اونجا!  هر چند که ظهر شده و حسابی هم سرم غر می زنه که چرا زودتر نرفتیم ولی  شما اجازه میدین که آرام رو....
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امیر اهل ایمان علی بن ابیطالب ع فرمود: زن و مرد مومنی در شرق و غرب عالم از نظر ما پنهان نیست مگر این که او با ماست و ما با اوییم.💖 امام مهربانم چقدر به من نزدیکی و من چقدر با شما بیگانه😔 چقدر راحت روز و شب بی یاد شما می گذرد دقیقاً تفسیر آیه (ان الانسان لفی خسر) را دارم 😢 حس می کنم انسانی که به یاد و فکر امامش نباشد هر لحظه اش خسران و زیان است .💥 آقای خوبم کمکم کن تا از این گرداب دنیا نجات پیدا کنم 🤲 کمکم کن تا دیگر یادت را فراموش نکنم چون دنیای بدون شما برای من جهنم است
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا