eitaa logo
صالحین تنها مسیر
219 دنبال‌کننده
16.7هزار عکس
6.7هزار ویدیو
267 فایل
جهاد اکبر، مبارزه با هوای نفس در تنها مسیر آرامش کاری کنیم ورنه خجالت براورد روزیکه رخت جان به جهان دگر کشیم خادم کانال @Yanoor برایم بنویس tps://harfeto.timefriend.net/16133242830132
مشاهده در ایتا
دانلود
مخاطبین بزرگوار! عید بزرگ غدیر را خدمت‌تان تبریک عرض می‌نمایم💐🍀🌹 الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّکِینَ بِوِلاَیَهِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْأَئِمَّهِ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ
هدیه بزرگ من به شما، این روایت زیبا👇
پیامبر خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم فرمودند: 🪴 خداوند تبارک و تعالی برای برادرم، علی بن ابی طالب آن قدر فضلیت قرار داده که شمارش آن را فقط خدا می‌داند. 🪴 هر کس فضیلتی از فضائل او را بازگو کند و به آن اعتراف نماید، خداوند گناهان گذشته و آینده‌اش را بیامرزد، هر چند به اندازه جن و انس گناه کرده باشد. 🪴 و هر کس فضیلتی از فضائل علی علیه‌السلام را بنویسد، تا آن نوشته باقی است، فرشتگان برای او طلب آمرزش می‌کنند. 🪴 و هر کس به فضیلتی از فضائل علی علیه‌السلام گوش دهد، خداوند گناهانی را که به وسیلهٔ گوش انجام داده، می‌آمرزد. 🪴 و هر که به نوشته‌ای از فضائل علی علیه‌السلام نگاه کند، خداوند گناهانی را که به وسیلهٔ چشم انجام داده می‌آمرزد. 📚به نقل از امالی صدوق، مجلس۲۸، ص۱۰ | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/3341746296Ce975069624
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴 نظرسنجی بعد از مناظرات با توجه به پایان مناظرات و اینکه ٣ روز مانده تا روز انتخابات به چه کسی رأی میدهید👇 https://formafzar.com/form/vote1403 https://formafzar.com/form/vote1403 تو کانال‌ها و گروههاتون لینک نظرسنجی رو بفرستید شرکت کنن. حتما در نظر سنجی شرکت کنید 🇮🇷تحلیل سیاسی و جنگ نرم ✍@tahlile_siasi@tahlile_siasi
حضور پرشور تهرانی‌ها در مهمانی ۱۰ کیلومتری غدیر 🇮🇷تحلیل سیاسی و جنگ نرم ✍@tahlile_siasi@tahlile_siasi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥شبِ روشنِ خیابان انقلاب تهران در جشن بزرگ مهمونی کیلومتری 🚨به کانال بصیرت و بندگی بپیوندید👇 https://eitaa.com/joinchat/1580466224Ca380cadff4
💥 چرا رای به دکتر سعید جلیلی؟ 🔶 اول از همه طبیعتا ما باید بین یکی از این 6 نفری که کاندیدا شدن انتخاب کنیم و این موضوع مشخصه که هیچ کدوم از این 6 نفر معصوم نیستن و نقاط قوت و ضعفی دارند. اما با توجه به مطالب زیر، بین این 6 نفر به نظر میرسه که مناسب ترین فرد آقای "دکتر سعید جلیلی" هست. 🔹 چرا؟ ✅ اولا ایشون سابقه بسیار طولانی در دستگاه اجرایی دولت یعنی وزارت خارجه دارند و مراتب پیشرفت رو یکی یکی طی کردند و به اینجا رسیدند. پیشرفت های ایشون به خاطر استفاده از رانت و فامیل بازی نبوده و بر اساس شایستگی هاشون به درجات بالاتر رسیدند. ❇️ دوم اینکه آقای جلیلی فردی بسیار پاکدست و مسئولی با تقوا و کارشناس هست. علم و تقوا رو همزمان داره که وجود چنین شخصیتی در عرصه سیاسی بسیار غنیمت هست. ✅ سوم اینکه ایشون با حضور 6 ساله به عنوان دبیر شورای عالی امنیت ملی در ریز جزئیات تصمیمات مهم کشوری بودند و سال ها به عنوان نماینده رسمی امام خامنه ای افتخارات زیادی رو در سیاست خارجه، برابر زیاده خواهی های دشمن داشتند. ✅ چهارم اینکه ایشون به مدت 5 سال مدیر بررسی های جاری دفتر رهبر انقلاب بودند و تمام گزارش های مهم و مورد نیاز رهبری رو ایشون تهیه میکردند. 🔶 پنجم اینکه ایشون در اخلاق و رفتار و پرکاری شبیه ترین فرد به "شهید رئیسی" هستند و یکی از نقاط قوت ایشون اینه که در این سه سال بنا به گفته خود شهید رئیسی کمک های زیادی به دولت شهید کردند. ✅ ششم اینکه دکتر جلیلی در 11 سال گذشته با اینکه در راس قدرت نبوده و میتونسته مثل خیلی از سیاسیون دیگه صرفا یه نقش خنثی و بی تفاوت در مجمع تشخیص داشته باشه اما شهر به شهر و روستا به روستا رفته و با جزئیات مشکلات کاملا آشنا هست و براشون با تیم چند صد نفری که از متخصصین دارن برنامه های عالی و اجرایی آماده کردند. ❇️ هفتم اینکه ایشون بر خلاف سایر کاندیداها منبع هزینه های انتخاباتی خودشون رو کاملا شفاف اعلام کردند که نخوان وام دار قدرت های سرمایه دار کشور و گردن کلفت های سیاسی بشن. 🔶 هشتم اینکه ایشون با اینکه بسیاری از مشکلات کشور رو در سال های اخیر برطرف کرده ولی هیچ وقت نخواسته کارها و زحمات خودش رو توی بوق و کرنا کنه تا هرجور شده از مردم رای جذب کنه. ایشون خودش هست، دکتر جلیلی فیلم بازی نمیکنه. اون چیزی که حقیقت هست و بهش اعتقاد داره رو بیان میکنه. نشانه های اخلاص در ایشون به فراوانی دیده میشه. ✅ نهم اینکه با توجه به تخریب های فراوانی که در این چند وقت اخیر علیه ایشون شد باز هم در نظرسنجی های بین انقلابیون با اختلاف بسیار زیاد نفر اول هست و اقبال عمومی در سفرهای استانی به ایشون انقدر زیاد هست که قابل مقایسه با سایر کاندیداها نیست. ❇️ دهم اینکه ایشون برای تک تک بخش های کشور برنامه های عمیق و مناسب دارن و بهتر شدن معیشت سفره مردم اصلی ترین دغدغه ایشون هست. ایشون با روش هایی که دارند میتونن تورم رو بسیار کاهش بدن و یک زندگی شایسته رو برای تک تک ایرانیان فراهم کنند و از طرفی قوت قلبی برای همه مستضعفین جهان و محور مقاومت خواهند شد... و ده ها دلیل دیگه برای اینکه دکتر جلیلی واقعا رئیس جمهوری شایسته برای ایران اسلامی خواهد بود 💥 ان شالله جمعه هشتم تیرماه همه ما پای صندوق ها میریم و به کسی که نزدیک ترین فرد به مبانی انقلاب اسلامی هست رای میدیم... 🔸تنهامسیری شوید👇 http://eitaa.com/joinchat/63963136Ca672116ed5
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از تنهامسیرآرامش 💞
⭕️ یکی گفت برای معرفی غدیر هم مطلب بذارید 🔸 گفتم اگه بخوام تمام ماجرای غدیر رو براتون خلاصه کنم این میشه: آی مردم... آی مذهبی ها... آی مومنین... ⭕️ نذارید یه عده اصحاب قدرت و ثروت که هیاهو و رسانه و عربده دارند با کودتا و جوسازی رسانه ای، اصلح رو به کنج غربت و در نهایت به قتلگاه ببرند....
✅من طرفدار آقای هستم، اما اگر جبهه انقلاب بر روی آقای قالیباف اجماع کنند حتما به آقای قالیباف رای خواهم داد. ✅من طرفدار آقای هستم، اما اگر جبهه انقلاب بر روی آقای جلیلی اجماع کنند حتما به آقای جلیلی رای خواهم داد. 👌این باید شعار تک تک بچه های انقلابی باشه، اون رو اعلام عمومی کنند تا کشور و انقلاب رو از و اون دوره سیاه نجات بدن. کاری کنید تا .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ شعار کرمانی ها در حضور دکتر جلیلی "اتحاد یک کلام؛ جلیلی والسلام" ✅ پایگاه اطلاع‌رسانی دکتر سعید جلیلی @saeedjalily
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
صالحین تنها مسیر
•°•﴿بسم الله رحمن الرحیم﴾•°• #پارت_88🌹 #محراب_آرزوهایم💫 موقع برگشت آفتاب رو به غروبه و کم کم هوا ر
•°•﴿بسم الله رحمن الرحیم﴾•°• 🌹 💫 به سمت قفسه‌ای میره تا کتاب‌های داخل کارتن رو داخل قفسه‌های آهنی جا بده. چشم‌هام از فرت خوشحالی می‌درخشه و دستم رو به سمت جیب مانتوم می‌برم که متوجه میشم فقط تلفنم رو برداشتم. در کمتر از دقیقه ذوقم کور میشه و با خودم میگم: - حتما برگشتم باید به دایی بگم برام بخره. قبل از اینکه فروشنده سرش رو به طرفم بچرخونه قدم زنان به سمت در خروجی حرکت می‌کنم. نگاهی به ساعتم می‌ندازم که تقریبا شیش عصر رو نشون میده، باید خودم رو زودتر به بقیه برسونم اما قبل از خارج شدن، صدای پیرمرد فروشنده متوقفم می‌کنه و منتظر نگاهش می‌کنم. با لبخند مهربونی میگه: - دخترم کتاب‌هات رو یادت رفت. در ادامه‌ نایلون توی دستش رو به سمتم می‌گیره. با تعجب بهش خیره میشم و حرفش رو رد می‌کنم. - منکه کتابی نخریدم. - چرا دخترم، یک آقا پسری هم پولش رو حساب کرد. به سمتش میرم و پلاستیک رو ازش می‌گیرم اما با حالت بهت زده دنبال کسی می‌گردم که این کار رو کرده. - کی پولشون رو داد؟ - نمی‌دونم بابا جان. همین الان رفت خیلی هم عجله داشت، فکر کنم دوستش صداش کرد، اگه اشتباه نکنم اسمش هم علی بود. با حالت گنگی ازش تشکر می‌کنم و از فروشگاه خارج میشم. یه محض خروجم نگاهی توی محوطه می‌چرخونم تا شاید پیداش کنم اما تا چشم می‌چرخونم همه خانمن، کمی دورتر امیرعلی و مهدیار به سمت اتوبوس میرن که حدس می‌زنم خودش اینکار رو کرده باشه. در پلاستیک رو باز می‌کنم که می‌بینم هر دو کتاب داخلش هست. سعی می‌کنم چیزی نگم و به روی خودم نیارم، نایلون کتاب‌ها رو زیر چادرم می‌گیرم و به سمت اتوبوس حرکت می‌کنم.                                    *** نیمه‌های شب برای نماز شب از جام بلند میشم. داخل محوطه میشم، امیرعلی و مهدیار رو می‌بینم که روی زمین نشستن و باهم حرف می‌زنن، یاد کتاب‌ها که می‌افتم دوباره داخل سوله میشم و به سمت کیفم میرم، به اندازه‌ی پول کتاب‌ها پول از داخل کیفم برمی‌دارم و به سمتشون حرکت می‌کنم. قبل از رسیدنم تلفن مهدیار رنگ می‌خوره و از جاش بلند میشه. موقعیت رو مناسب می‌بینم، کمی سرعتم رو زیاد می‌کنم تا زودتر برسم و از زیر بار این دِین خارج بشم. بهش می‌رسم، متوجه‌م نمیشه که مجبور میشم مورد خطاب قرارش بدم. - سلام. سریع به خودش میاد و از جاش بلند میشه، انگار حسابی توی دنیای خودش غرق شده بود و مزاحمش شدم. سرش رو پایین می‌ندازه و جوابم رو میده. - سلام. بی‌اختیار به تبع از اون سرم رو پایین می‌ندازم و پول رو به سمتش می‌گیرم. از کارم متعجب میشه و دلیل این کارم رو می‌پرسه. - به‌خاطر چی؟ - برای پول کتاب‌ها. ممنونم ازتون، خواهش می‌کنم بفرمایید. حس می‌کنم حالش مثل همیشه نیست و از چیزی در عذابه، کمی خودش رو عقب می‌کشه و دستم رو رد می‌کنه. - اصلا حرفشم نزنین اونا هدیه بودن. - تعارف نکنین. - مطمئن باشین تعارف نمی‌کنم، یک تشکر ناقابل بابت رازداریتونه. اینبار منم که متعجب دنبال دلیل حرفش می‌گردم اما مجالی بهم نمیده و با عجله میگه: - ببخشید من باید برم. به سمت سنگری که دور از محوطه‌ست حرکت می‌کنه، کمی که ازم دور میشه نفس کلافه‌ای می‌کشه و دستش رو داخل موهاش فرو می‌کنه. چرا انقدر کلافه‌ست؟ دوباره یاد فاطمه می‌افتم و بی‌دلیل اعصابم بهم می‌ریزه. یعنی این رفتارهاش به‌خاطر نگرانیش از ازدواج با فاطمه‌ست؟ به خودم تلنگر می‌زنم تا از این افکار دور بشم و یادم بیاد که چرا اومدم، تا یاد نماز شب می‌افتم با اعتراض پام رو به زمین می‌کوبم و آروم میگم: - اه! من می‌خواستم برم اونجا. پشت چشمی نازک می‌کنم و برمی‌گردم داخل سوله، به سمت سنگر میرم که چند نفری در حال راز و نیاز هستن. شاید به‌خاطر اینکه شب آخره اکثرا برای نماز شب بیدار شدن اما من دلم می‌خواست تنها باشم. ولی شاید قسمت نیست. قبل از اینکه زمان رو از دست بدم شروع می‌کنم به خوندن...
•°•﴿بسم الله رحمن الرحیم﴾•°• 🌹 💫 تا دم دم‌های صبح از شدت این غم دامنه زده توی قلبم پلک روی هم نمی‌زارم که کم کم بچه‌ها بیدار میشن و شروع می‌کنن به جمع کردن وسایلشون. به چهره‌ی هرکسی که نگاه می‌کنم بدون استثنا غم و ناراحتی بی‌داد می‌کنه، بعضی با اشک و آه و بعضی‌ها از نگاه‌های خسته و بی‌رمغشون. بدون هیچ رقبتی ساکم رو بین دست می‌گیرم و با آه بلندی از ته سینه‌م به دیوار‌های سوله دست می‌کشم. هانیه کنارم قرار می‌گیره اما قبل از اینکه حرفی از دهنش خارج بشه میگم: - من میرم توی محوطه، نگران نشی. قبل از اینکه جوابی بخواد بده وارد محوطه میشم، نفس عمیقی می‌کشم، گوشه‌ای دنج و خلوت برای خودم پیدا می‌کنم و روی خاک‌ها می‌شینم، توی این مناطق خاکی شدن چادرم حس قشنگی تو وجودم ایجاد می‌کنه؛ دستی روی سطح سردشون می‌کشم و چفیه‌م رو از داخل ساک بیرون می‌کشم، چفیه‌ای که همون روز اول خریده‌م و هرجا که می‌رفتم همراهم بود. مهرم رو از جیبم در میارم و بوسه‌ای روش می‌زنم‌، روی چفیه‌م می‌زارمش و از جام بلند میشم تا برای وداع دو رکعتی نماز بخونم‌؛ به سجده شکر آخر نمازم که می‌رسم اشک‌هام شروع می‌کنن به ریختن و زیر لب زمزمه می‌کنم. - شهدا! کمکم کنین شهدایی زندگی کنم. سر که بلند می‌کنم بعد از تسبیحات حضرت زهرا (سلام‌الله) نگاهم به سمت ساعتم کشیده میشه. خداروشکر هنوز وقت دارم و می‌تونم برای اخرین بار دوری اطراف بزنم و از فضا بهره کافی رو ببرم. همین‌طور که برای خودم قدم می‌زنم و به این چند روز فکر می‌کنم با صدای مردونه‌ای از ترس با شتاب سر می‌چرخونم که امیرعلی رو می‌بینم. دستم رو روی قلبم می‌زارم و نفس حبس شدم رو به بیرون هدایت می‌کنم. متوجه لبخند مهار شده‌ش میشم که سریع صداش رو صاف می‌کنه و میگه: - ببخشید ترسوندمتون. - نه، خواهش می‌کنم بفرمایید. - مهدیار هرچی زنگ می‌زنه داخل جواب نمیدن، میشه این لیست رو بگیرین و بگین همه بیان سمت اتوبوس‌ها؟ باید زودتر بریم اهواز. باشه‌ای زیر لب زمزمه می‌کنم که قبل از اینکه متوجه چیزی بشم از جلوی چشم‌هام محو میشه، شونه‌ای بالا می‌ندازم و دوباره به سمت سوله میرم اما اینبار مدام زیر لب غرغر می‌کنم و اوقات خودم رو تلخ می‌کنم. - هر هر، ترسیدن من کجاش خنده داشت؟ وارد قسمت خواهران میشم و چشم می‌چرخونم تا هانیه رو پیدا کنم. گوشه‌ای وایستاده و بقیه هم دورش جمع شدن، به سمتش میرم و لیست رو به سمتش می‌گیرم تا چک ‌کنه. به سمت در می‌ریم و بعد از تشکر و خداحافظی از خادم‌های پادگان همین‌طور که به سمت اتوبوس‌ها می‌ریم هانیه رو مخاطب قرار میدم. - تلفنت رو چرا جواب نمیدی؟ - مگه زنگ زدی؟ - نه شوهرت زنگ زده بود. با تعجب سمتم سر می‌چرخونه و دستش به سمت گوشیش میره. - اونوقت شما از کجا فهمیدی؟ مثل لحن خودش جواب میدم. - امیرعلی گفت. -‌ آهان انگار چیزی به یادش میاد و یکهو به سمتم برمی‌گرده و میگه: -‌ عه؟ امیرعلی گفت؟ به سمتش می‌چرخم که با چشم‌های پر از شیطنتش روبه‌رو میشم. آرنجم رو تو بازوش فرود میارم و کشیده میگم: -‌ بیا بریم از دست تو آخر موهام رنگ دندون‌هام میشه...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❇️ حضرت مهدی (عج) در خطبه غدیر ✅ در احتجاج از پیغمبر صلّی اللّه علیه و اله در خطبه غدیر چنین نقل شده که فرمود: 🔸《 توجّه کنید! خاتم امامان از ما مهدی- صلوات اللّه علیه- می‌باشد. آگاه باشید! ✨ اوست چیره‌شونده بر همه دین، ✨ اوست انتقام گیرنده از ظالمین، ✨ اوست فاتح و منهدم‌کننده دژها، ✨ اوست که تمام قبائل اهل شرک را نابود می‌سازد، ✨ اوست که خون‌بهای تمام اولیای حقّ را می‌گیرد، ✨ اوست که از دریای ژرف می‌نوشاند، ✨ اوست که هرکسی را براساس فضل و شایستگی سمت می‌دهد، ✨ او برگزیده و منتخب خداوند است، ✨ او وارث همه علوم و محیط بر همه آن‌ها است، ✨ اوست که از پروردگار خود خبر می‌دهد و حقایق ایمان به او را مطلع می‌سازد [برپای می‌دارد]، ✨ او است که صاحب رشاد (= به راه راست رفتن، رستگاری) و سداد (= راستی و درستی در کردار و گفتار) در رأی و عمل می‌باشد، ✨ امور دین به او واگذار شده و پیغمبران قبل و امامان پیشین به او مژده داده‌اند، ✨ او حجّت باقی است و بعد از او حجّتی نیست، ✨ و حقّی نیست مگر با او ✨ و نوری نیست جز نزد او، ✨ کسی بر او غالب و منصور نمی‌شود. ✨ او ولیّ خداوند در زمین و حاکم الهی بر خلایق و امین پروردگار در ظواهر و اسرار است.》 ▫️ و در قسمت دیگری از این خطبه آمده است: 🔸《ای گروه‌های مردم! نور مخصوص خداوند- عزّ و جلّ- در وجود من است، سپس در وجود علی تجلّی خواهد کرد و سپس در نسل او تا قائم مهدی که حقّ خداوند و هرحقّی را که برای ما هست، می‌گیرد.》 (۱) ⬅️ مکیال المکارم در فوائد دعا برای حضرت قائم (علیه السلام)، جلد ‌۱، ص: ۹۳ (۱). کمال الدین: ۱/ ۲۵۲. 🏷 علیه السلام 𔓘𔓘𔓘𔓘𔓘𔓘𔓘𔓘𔓘𔓘𔓘𔓘𔓘𔓘     ፨፨፨፨፨፨፨፨፨፨፨፨ 🤲🏻🌤 ‌╭
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا