eitaa logo
صالحین تنها مسیر
221 دنبال‌کننده
16.7هزار عکس
6.7هزار ویدیو
267 فایل
جهاد اکبر، مبارزه با هوای نفس در تنها مسیر آرامش کاری کنیم ورنه خجالت براورد روزیکه رخت جان به جهان دگر کشیم خادم کانال @Yanoor برایم بنویس tps://harfeto.timefriend.net/16133242830132
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✍مباهله زنده است، چرا که قرآن زنده است. می تواند، حیات و حقّانیّت ابدی انقلاب اسلامی و زوال و بطلان ابدی تمدن مادی خودش را و در یک کلام خرد شدن استخوان های پوسیده اش را با به آزمایش و تجربه بکشاند! هل من مباهل؟ آیا مباهله کننده ای هست؟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️ روز مباهله، روز نزول آیه ی شریفه ی مباهله، روز پرده افکنی از جانِ رسول الله صلی الله علیه و آله یعنی حضرت علی علیه السلام مبارک باد. ‌ ‌ 🌸 🌼
4_5971880303982022225.mp3
11.6M
۱۰۰ × تمام مشقاتی که در تأمین معیشت خانواده متحمل می‌شوید، × تمام زحماتی که در تربیت فرزند می‌کشید، × تمام سختیهایی که در روابط اجتماعی دارید، ⚠️ تباه ـ حبط شده ـ بی‌فایده و بازیچه است و جز خسارت هیچ ثمره‌ای برای شما ندارد ❗️ بله بی فایده و خسارت‌بار است ... ❌ مگر در یک حالت ❌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸🔶 تلاوت زیبا و ماندگار آیه تطهیر توسط جناب راغب مصطفی غلوش 💠 ...إِنَّما يُريدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَکُمْ تَطْهيراً / ...خداوند فقط می خواهد پلیدی و گناه را از شما اهل بیت دور کند و کاملًا شما را پاک سازد/ آیه 33 سوره احزاب ┄┄┅✿❀🌺❀✿┅┄┄ 🌺@IslamlifeStyles
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
*‍ 🔻در آيه مباهله آقا اميرالمؤمنين (عليه السلام)، نفس پيغمبر (صلی الله علیه و آله) مطرح می شود. بالاتر از اين تعبیر ديگر نداريم که يك نفر نسبت به نبي اکرم (صلی الله علیه و آله) اينقدر نزديك بشه، نزديك بشه، نزديك بشه، تا جایی که جان پیامبر (صلی الله علیه و آله) بشود. ‌ ‌ ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈ 🔺 حاج شیخ جعفر ناصری
4_6026323489814741227.mp3
14.78M
17 یه کم فکر کن؛ چقدر از اون مشکلاتی که یه روز تموم آرامشت رو گرفته بودن؛ باقی موندن؟ 😂هر مشکلی تاریخ مصرفی داره! زیاد جدی اش نگیـر؛ فقط از نردبونش بالا برو. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥در واقعه مباهله چه گذشت؟❗️ 🎞انیمیشن کوتاه " مباهله" به این واقعه بزرگ و حساس می پردازد.... 🌎عید مباهله را برای فرزندان مان توضیح دهیم 💚روز مباهله مبارک💚
📌 به دنبال حق 🔅 باز هم به معرفتِ اهلِ نجران! نفس و جان پیامبر را که دیدند، حق را شناختند و خود را نجات دادند. ◾️ اما امتِ خودش، همان‌ها که سَمَعْنا و اَطَعْنایشان گوش عالَم را کر کرده بود، به نصفِ روز نرسیده، حرف پیامبر را خاک کردند، خانهٔ کوثر را به آتش کشیدند و چندی بعد فرق عدالت را شکافتند، جگرِ صبر را پاره‌پاره کردند و سَرِ دردانهٔ پیامبر را بر نیزه… 🔺 اکنون آخرین پاره از وجود پیامبر میان ماست… خدایا کمک کن بشناسمش، صدایش را بشنوم و با یاری‌اش خود را نجات دهم. 💐 روز گرامی باد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دلخورید از اینکه چرا نوجوانتان اهل مخفی‌کاری است؟ و یا شما را برای شنیدن رازها یا خاطرات تلخ شکست‌هایش مَحرم نمی‌داند؟ باهم برگردیم به کودکیهایش ... چند بار به خاطر ظرفی، لیوانی، گلدانی ... که از دستانش اُفتاد و خرد شد؛ داد زدید و سرزنشش کردید؟ چند بار بخاطر اشتباهش، بی‌ادبی‌اش، شلوغ کردن‌هایش در منزل فامیل و دوستان، تحقیرش کردید؟ چند بار بخاطر اشتباهاتی که در مدرسه مرتکب شد و گزارشش به شما رسید، تنبیهش کردید؟ با این سابقه از ، قطعاً او دیگر شما را اَمین خود نمی‌داند... انسانها کسی را مَحرم دردها و شکستهایشان می‌دانند، که مطمئنند نه شان می‌کنند و نه .. فقط می‌کنند و نردبان می‌گیرند تا خطاهایشان را جبران کنند و دوباره بالا روند! هر شب قبل از خواب اعمالمان را کنیم.
این پست هر شب تکرار می شود یک فاتحه و توحید ، نثار ارواح مقدس امام حسن عسکری (علیه السلام) و حضرت نرجس (سلام الله علیها) ، پدر و مادر گرامی امام عصر (ارواحنا فداه) ای مولای ما ، ای امام ما ، یا بقیه الله فی ارضه به رسم ادب ، برای پدر و مادر بزرگوارتان ، هدیه ای فرستادیم ، شما هم ما را به هدیه ای مهمان کن ، همانا خدا صدقه دهندگان را دوست دارد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
صالحین تنها مسیر
#از_جهنم_تا_بهشت #قسمت_هفتاد_و_ششم 🌸🌸به روایت حانیه توي آينه نگاهي به خودم و اميرحسين ميندازم ،
. با صدای زنگ موبایل از خواب بیدار میشم ، با دیدن اسم عمو دوباره همه خاطرات تلخم برام یاداوری میشه از همون روزی که آرمان از ترکیه برگشت و اومد خاستگاری..... با صدای ماشین سریع چادر رنگیم رو روی سرم میندازم و میرم دم در. در رو که باز میکنم. با بی ام وه ارمان روبه رو میشم . همون لحظه با دسته گل و شیرینی از ماشین پیاده میشه _ سلام عشقم. تمام بدنم میلرزه و احساس حالت تهوع میکنم. میام لب باز کنم که امیرحسین میرسه. امیرحسین _ جنابعالی ؟ آرمان_ به شما ربطی داره امیرحسین _ با اجازتون. آرمان _ بفرما تو چیزی که بهت مربوط نیست فضولی نکن. امیرحسین _ گفتم جنابعالی؟ آرمان_ دوست داری بدونی؟ امیرحسین نگاه پرسشگرانه ای به من میندازه و منم سرم رو تکون میدم به معنای تایید. امیرحسین _ ببینید اقای محترم پیشنهاد میکنم خیلی زود خداحافظی کنید. آرمان_ بزار خودم رو معرفی کنم دیگه امیرحسین _ به اندازه کافی میشناسمتون. آرمان_ مثلا میدونی این نامزد جونت چه غلطایی کرده؟ امیرحسین _ دهنت رو ببند و رفع زحمت کن و بعد......... . . . یاد اوری اون روزها زجراور ترین کار ممکن بود ، روزهایی که بلاخره با پشتیبانی امیرحسین به پایان رسید و اخرش با خبر خوش زندانی شدن آرمان به خاطر کلاهبرداری هاش مزین شد. تماس قطع میشه. مونده بودم با چه رویی زنگ زده . حتی نمیخواستم صدای عمو رو بشنوم عمویی که من عاشقانه مثل پدرم دوستش داشتم و اون....... چشمم به بلیط های روی عسلی میوفته. سریع از جام بلند میشم و بلیط هارو برمیدارم. دو تا بلیط به مقصد مشهد مقدس. جیغ میکشم و سریع از اتاق میرم بیرون. روز جمعه بود و امیرحسین خونه. با صدای جیغ من اونم سریع به سمت اتاق میاد. که یه دفعه به هم میخوریم و هردومون میوفتیم روی زمین. امیرحسین _ چی شد؟ _ واااای امیرحسین عاشقتم. میخوایم بریم مشهد؟ امیرحسین _ با اجازتون.....