#تلنگر
🔘 از خدا پرسیدم:
چرا فاسدها خوشگلترن؟
چرا آدمای الکی با حالترن؟
چرا اونایی که مردم رو مسخره میکنن،
بیشتر تو دل مردم میرن؟
چرا اونایی که خیانت میکنن،
تهمت میزنن، غیبت میکنن،
دروغ میگن، موفقترن؟
چرآ همیشه بدا بهترن؟
پرسید: پیش من یا مردم؟
فتفکر👌✨
🔴همه مردم در سراسر کشور
بسم الله به نمایندگان شهرتون پیام بدید و مطالبه پاسخگو کردن وزارت مسکن رو کنید.
نمایندگان مجلس هم مسئولیت دارند که قوانين و لوایح دولت رو در این زمینههای حیاتی، زودتر رسیدگی کنند.
از همه بخواید که پیامک بزنند به نمایندگان مجلس و مطالبه پاسخگویی کنید.
Document.pdf
335.6K
🔴شماره نمایندگان مجلس که در فضای مجازی منتشر شده است.
🔹همه درباره مطالبه وضعیت مسکن و کنترل اجارهبها پیامک بدید.
✅با بدون سانسور متفاوت بیاندیشید👇
@BDON_SANSOR
🔴به هر چنتا میتونید پیام بدید، هر نفر ۵۰ تا ۱۰۰ تا نماینده رو پیام یکجا بديد
✅اگر همین 30,000نفر بازدیدی که تو ۲۴ ساعت آینده میخوره این مطلب، هر کدوم به 5 نفر پیام بدید، میشه 1,500,000 هزار پیامک
و اگه نفری 100 تا پیامک بشه، میشه 3,000,000 پیامک
فقط هم مطالبه تعیین تکلیف #اجاره_بها کنید.
وضعیت اصلی مسکن که زمان نیاز داره، اما اجاره بها باید امسال تعیین تکلیف میشد که نشد.
لیست شماره نمایندگان مجلس که در مجازی منتشر شده👇
https://eitaa.com/BDON_SANSOR/30070
✅با بدون سانسور متفاوت بیاندیشید👇
@BDON_SANSOR
🔴برخی پیامکهای شما به نمایندگان مجلس
حتی اگه صاحبخونه هستید، شما هم پیامک بدید
هر نفر حداقل به 50 نماینده پیام بدید.
✅با بدون سانسور متفاوت بیاندیشید👇
@BDON_SANSOR
✨💠✨💠✨💠✨💠✨
هل من ناصر ینصرنی...
حسین زمانت را میشناسی؟
👈امام عصر عجّل الله تعالی فرجه الشریف فرمودند: به کربلا بروید...❗️
📣.. مردی بود بنام سرور که از کودکی گنگ بود و قدرت سخن گفتن نداشت. به مرز سیزده یا چهارده سالگی رسیده بود که پدرش دست او را گرفت و نزد سومین نایب_خاص، جناب حسین بن روح علیه السلام آورد و از او درخواست کرد که از حضرت امام مهدی صلواةالله علیه تقاضا کند که خود آن گرامی، شفای زبان او را از خدا بخواهد.
حضرت حسین بن روح پس از اندکی به آنان گفت:
انکم أمرتکم بالخروج الی الحائر.
👌یعنی:حضرت مهدی صلواةالله علیه به شما دستور داده است که به مرقد مطهر امام حسین صلواةالله علیه بروید.
👈...آن جوان گنگ را پدرش به همراه عمویش به کربلا آوردند و پس از زیارت مرقد منور حضرت سیدالشهداء، پدر و عمویش او را بنام صدا کردند و گفتند: سرور! که بناگاه با زبانی فصیح و گشاده گفت: لبیک!
سرور گفت:آری! پدر جان!...
....با اینکه حضرت بقیةالله الاعظم عجل الله فرجه الشریف میتوانست خودش دعا کند و بی درنگ شفا بخشد، اما دلها را متوجه کربلا ساخت.
👈...در روایت صحیحه آمده است که:
خداوند، سرزمینها و مکانهای مقدسی دارد که دوست میدارد در آنجا خوانده شود..
📣 و از جمله آنها کنار قبر منور امام حسین علیه السلام است.
📚غیبت شیخ طوسی، ص 188 , بحارالانوار، ج 51، ص 323.
💠✨💠✨💠
قدم ها و قلم ها و همه ی وجودمان را نذر آمدن آن مسافر غریب نماییم
و در همه جا و تحت قبه ی شریفه دعایمان اللهم عجل لولیک الفرج باشد.
✨✨✨✨✨
🏴🏴🏴🏴🏴
#حضرت_رقیه_ سلام_الله_علیها
در باب حضرت رقیه سلام الله علیها،، علما بی ادبی نمی کنند و گفته اند، رقیه سلام الله علیها مانند سوره ی توحید قرآن است ، کوتاه و کوچک است ؛ اما اسراری در آن نهفته است ، تا ظهور حضرت مهدی عجل الله علیها اسرار آن استخراج شود.
و همانطوری که سفارش اکید است ،در نماز یک بار سوره ی توحیدخوانده شود می گویند اگر می خواهید متوسل به هر کسی شوید ،
باید از رقیه هم بگویید ، نماز بدون سوره توحید ناقص است ،توسل بدون رقیه سلام الله علیها جا نمی افتد . سوره توحید یک سوم قرآن است ، حسین قرآن ناطق است و حضرت زینب یک سوم قرآن و رقیه نیز یک سوم دیگر قرآن است و یک سوم ابو الفضل العباس علیه السلام . این نام آنقدر مقدس است که زمانی که صدایش می کنید بدون مراجعه به پدر و برادرش و... مشکل مردم را حل می کند !!!
توسل به ایشان یک شرط اساسی دارد
و آن هم از اسم رقیه پیداست.
رقیه سلام الله علیها – از اسم ایشان معلوم است – رقیه یعنی ارتقا دهنده ، بالا برنده ، کسی که می خواهد به ایشان متوسل شود باید از زمین گذشته باشد ، ذهن و فکر و ادب و بینش او از زمین گذشته باشد
و عروج فکری و عملی و روحی داشته باشد
اگر بتوانی گوشه ی دامن ایشان را بگیری تو را به آسمان می رساند ، تو راه به معراج می رساند
چای روضه حسین علیه السلام تو را شفا می دهد ،
دختر حسین علیه السلام نمی تواند تو را آسمانی کند ؟!
تنها دل می خواهد ، باور داشته باش !
از نامش پیداست که درک و شعور انسان را زیاد می کند .
رقیه کیست ؟ عشق حسین علیه السلام – حتی می خواهم بگویم رقیه بالا برنده عمه جانش ، زینب سلام الله علیها السلام است
کنار علقه آقا حسین علیه السلام با آن همه مصیبت هایی که دیده بود سرپا بود
هنگامی که برادرش به شهادت رسید و بالای سر او رسید گفت : الان کمر من شکست و حالا حضرت زینب سلام الله علیها سرهای بریده دیده ، شکنجه ها دیده
در هنگام سحر که رقیه را دفن کردند گفت الان کمرم را شکستی رقیه ، عمه را بُرد علقمه کنار پدرش حسین علیه السلام.
کیست رقیه ؟ حدیث است – شعار نیست – امروز اگر ابراهیم خلیل ، موسی کلیم ، عیسی مسیح هم زنده بودند
شبکه های ضریحش را می گرفتند و می گفتند : بنت الحسین کمکمان کن ونیازمند
نگاهش بودند !!
کیست رقیه ؟ مظلومه ای که ما ایشان را نمی شناسیم
اگر الان راه باز شود و به زیارت او بروید
کی ها می روند ، خانم هایی می روند که عروسک در حرم ایشان می اندازند ! این قدر شناخته اند که بچه بوده است
بشناس کی است تا تو را به معراج ببرد ! آنکه می خواهد برای رقیه اسباب بازی ببرد
منظومه شمسی را ببرد تا او با آن بازی کند ، کره عالم را ببرد تا با آن بازی کند ،
مگر واقعا بچه سه ساله دیده ای !؟
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
استادصمدی آملی
#رقیه_سلام_الله_علیها
▪️▪️▪️▪️
سرفصل های #مقام_محمود۲۴
- مکانیسم شدت گرفتن حملات شیطان و ایجاد موانع برای کسی که قصد مقام محمود کرده است.
- نحوه قدرت گیری سالک مقام محمود و پیروزی در برابر شیطان
- شیطان و حملات او، کاتالیزوری برای سرعت بیشتر انسان بسمت مقام محمود
رسانه رسمی #استاد_محمد_شجاعی
مقام محمود 24 (2).mp3
11.74M
#مقام_محمود ۲۴
#استاد_شجاعی | #استاد_میرباقری
حرکت ما بسمت مقام محدود قطعا با موانع و حملاتی تهدید شده و گاه متوقف می شود.
در این مسیر تنها کسانی قادر به ادامه مسیرند که آموخته باشند چگونه این تهدیدها را به فرصت تبدیل کنند.
منبع : کارگاه مقام محمود
تقدیم به ساحت حضرت رقیه سلام الله علیها
کفن را باز نکردند. ریحانه پرسید «اگر دوست باباست پس چرا عکس بابا مهدیِ من روی اونه؟»
انگار اضطراب گرفته باشد، لبهایش کبود شده بود و چانهاش میلرزید. بغلش کردم و چسباندمش به سینهام.
آرام در گوشش گفتم «ریحانه جان اگر راستش را بگویم من را میبخشی؟ این پیکر بابامهدی است.»
یکهو دلش ترکید و داد زد «نه...
این بابای منه؟ این بابا مهدی منه؟ این بابا مهدی خوب منه؟»
برادرم خواست بغلش کند و ببرد. سفت تابوت را چسبیده بود و جدا نمیشد. از صدای گریههای ریحانه مردم به هق هق افتادند.
دوباره در گوشش گفتم «ریحانه جان یک کار برای من میکنی؟»
با همان حال گریه گفت «چه کار؟»
بوسیدمش و گفتم «پاهای بابا را ببوس.»
پرسید «چرا خودت نمیبوسی؟» گفتم «همه دارند نگاهمان میکنند. فیلم میگیرند. خجالت میکشم.»
گفت «من هم نمیبوسم.»
گفتم «باشه. اگر دوست نداری نکن ولی اگر خواستی یکی هم از طرف من ببوس.»
یک نگاهی توی صورتم کرد. انگار دلش سوخته باشد. خم شد و پاهای مهدی را بوسید. سرش را بلند کرد و دوباره بوسید. آمد توی بغلم و گفت «مامان از طرف تو هم بوسیدم. حالا چرا پاهایش؟»
گفتم «چون آن پاها همیشه خسته بود. همیشه درد میکرد. چون برای دفاع از حرم حضرت زینب(س)و حضرت رقیه(س) قدم برمیداشت.»
یکهو ساکت شد و شروع کرد به لرزیدن. بدنش یخ یخ بود. احساس کردم ریحانه دارد جان میدهد. به برادرم التماس کردم ببردش. گفتم اگر سر بابایش را بخواهد من چه کار کنم؟ اگر بخواهد صورت بابا مهدی را ببیند چه طور نشانش بدهیم؟ اگر میدید طاقت میآورد؟ نه، به خدا که بچهام دق میکرد.
همه حواسم به ریحانه بود و از مهرانه غافل بودم. نگو تمام این مدت مهرانه بالای سر تابوت ایستاده بود و داشت نگاهمان میکرد.
اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا سَیِّدَتَنـا رُقَیَّةَ، عَلَیْکِ التَّحِیَّةُ وَاَلسَّلامُ وَرَحْمَةُ اللهِ وَبَرَکاتُهُ،
برشی از کتاب «پله ها تمام نمی شدند»
زندگینامه #شهید_مدافع_حرم #شهید_مهدی_نعمایی_عالی به روایت همسر
نویسنده افروز مهدیان
#برشی_از_کتاب
#پله_ها_تمام_نمی_شدند
•┈┈••✾•🌿🏴🌿•✾••┈•