eitaa logo
🌴سنگر عشق🌴
323 دنبال‌کننده
19.4هزار عکس
8.1هزار ویدیو
67 فایل
┄──┅┅═🔶═┅┅──┄ ﷽ باسلام و عرض خوش آمد حق او با گریهِ تنها نمیگردد ادا ... #شهدا_آماده_ایم آدرس کانال 👇👇👇 https://eitaa.com/saangareshgh ارتباط با ما 👈 @SeyedAli75 ┄──┅┅═🔶═┅┅──┄
مشاهده در ایتا
دانلود
⚘﷽⚘ هر روز پشت پنجره‌ے خيالم نور از نگاه تــو مےتابد. در آسمان لبخندت گنجشك ها میخوانند و من روياے حضور تــو را در پيچ و تاب رقص پرده ها جشن میگيرم. چقدر شيرين است كه دست در دست خيالِ عشــق تـــو روز را آغاز كنم.
🔴مراسم وداع و تشییع دو شهید مدافع حرم، هفته آینده در مازندران 🍃🌸جانشین فرماندهی لشکر عملیاتی ۲۵ کربلا: پیکر مطهر دو شهید مدافع حرم شهید سعید کمالی و شهید علی جمشیدی بعد از۵۰ ماه دوری از وطن، از کربلای خان طومان به استان مازندران باز خواهند گشت. مراسم شب با حضور مردم شهید پرور استان مازندران، یکشنبه ۱۵ تیر بعد از نماز مغرب و عشا در پارک موزه دفاع مقدس برگزار می شود. 🌷تشییع شهید مدافع حرم سعید کمالی در شهرستان و شهید مدافع حرم علی جمشیدی در شهرستان در روز دوشنبه ۱۶ تیر برگزار خواهد شد.
حرف دل زارم❤️ زینت خانه ی ما نام حسین ‌است... ـصبح و شام چشمانم را به نــ ‌ــام تو دخیل می‌بندمـ...😭
💢وصیت شفاهی شهید به همسرش: «اگر زنده بودم و به شما گفتم از مسیر ولایت جدا شو، گوش نکن. اگر هم شهید شدم باز هم از مسیر ولایت جدا نشو.» ❣ ۱۰ تیر ماه ۱۳۹۲
🌹وقتی امام عاشقان قائب است اطاعت از خامنه ای واجب است❤️
❣رفتـن ، میخواهد قدم هـا بهـانه‌اند ... مَردانی مَرد ، از تبار ایران زمین🇮🇷
🍁 رزمندگان در اردوگاه های مخوف بعثی ها ☘ نحوه غذا گرفتن سرافراز در زمان اسارت
و این شهید است که دست بر گذاشته تو را انتخاب کرده افتخار کن که به چشمش آمدی وخریدنی شدی که ادامه بدهی این بار خداوند خریدارت خواهد شد! شهید سعید بیاضی زاده🌷
ببخشید بهتون آب ندادم هر روز وقتی از جستجو برمیگشتیم بطری آب من خالی بود اما بطری مجید پازوکی پر بود . توی این حرارت آفتاب ، لب به آب نمی زد همش دنبال یک جای خاص می گشت . نزدیک ظهر روی یک تپه خاک با ارتفاع هفت هشت متر توی فکه نشسته بودیم و دید می زدیم که مجید بلند شد . خیلی حالش عجیب بود تا حالا این طور ندیده بودمش . هی می گفت پیدا کردم. این همون بلدوزره و ... یک خاکریز بود که جلوش سیم خاردار کشیده بودند. روی سیم خاردار دو شهید افتاده بودند که به سیم ها جوش خورده بودند و پشت سر انها چهارده شهید دیگر. مجید بعضی از آنها را به اسم می شناخت . مخصوصاً آنها که روی سیم خاردار خوابیده بودند. جمجمه شهدا با کمی فاصله روی زمین افتاده بود. مجید بطری اب را برداشت ، روی دندان های جمجمه می ریخت و گریه میکرد و می گفت :« بچه ها ببخشید اون شب بهتون آب ندادم به خدا نداشتم . تازه ، آب براتون ضرر داشت!» ....مجید روضه خوان شده بوده و... منبع: کتاب آسمان مال آنهاست – صفحه 16 برای شادی روح شهدا صلوات