.›🥀‹.
دلا یاران عاشق زود رفتند..
از این وادے همه خشنود رفتند :)
از سمت چپ:
¹ شہیدجھاد✨⃟ ♥️
² شہیدمحمدعلےابوحسن✨⃟ 💛
³ شہیددانیالغازے✨⃟ 🧡
⁴ شہیدعلےحسنابراهیم✨⃟ 💙
#شهیدجھادمغنیه🌱:)
#رفیق_خودم🌸^^
#رفاقتتاشھادت🕊✨
12.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
از تُ سهمم ،
همهے عمر پریشان حالے است..
آه..اے آنکہ خودت هستے و جایت خالے است...
سردار دلها
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
صبحتون شهدایی🌷
15-yoosof-kalo-ali(www.rasekhoon.net)036.mp3
5.59M
#سوره_یس
🎤با صدای قاری نوجوان
#یوسف_کالو
سوره مبارکه یس(هر روز صبح بین الطلوعین)
اِنَّ لِکُلِّ شَیءٍ قَلباً وَ قَلبُ القرآنِ یس
هر چیزی حتما دارای قلبی ست و قلب قرآن سوره یس است.
.
#معجزه_شهدا
قورباغه هایی که مامور خدا بودند!
🌹پیشنهاد خواندن مطلب🌹
🌹هنگام عبور از اروند رود به دلیل تلاطم شدید آب، عده ای از غواصان، دهان و گلویشان پر از آب شده بود و در آستانه ی خفه شدن قرار داشتند. در چنین حالتی بی آنکه خود بخواهند، دچار وضعیتی شده بودند که ناچار به سرفه کردن بودند اما چون می دانستند که با یک سرفه ی کوچک هم عملیات لو رفته و نیرو ها به قربانگاه می روند، با تمام توان تلاش می کردند تا سرفه نکنند. چون وضعیت اضطراری شد، ماجرا را با سردارقربانی در میان گذاشتیم ایشان پیغام داد: اگر شده خود را خفه کنید اما سرفه نکنید، چون یک لشکر را نابود خواهید کرد. ما که از انتقال این پیام به خود می لرزیدیم ناگزیر آن را ابلاغ کردیم. در پی این ابلاغ چنان صحنه های تکان دهنده ای را می دیدیم که به راستی بازگو کردن آنها نیز برایم سخت و دشوار است.🌹
🌹عزیزانی که دچار سرفه شده بودند، بار ها و بار ها خود را زیر آب فرو می بردند اما باز موفق به اجرای فرمان نمی شدند. در شرایط سخت و غیر قابل توصیفی قرار داشتیم. این بار دستور رسید: از فرد کنار دست خود کمک بگیرید تا زیر آب بمانید و بی صدا شهید شوید تا جان دیگران به خطر نیفتد.🌹
🌹می دانستیم که صدور چنین دستوری برای فرمانده چقدر دشوار است. اما این را هم می دانستیم که موضوع هستی و نیستی یک لشکر و پیروزی یک عملیات در میان است.🌹
🌹اما با این همه نفس در سینه های ما حبس شده بود و مدام از خود می پرسیدیم که کدامیک از ما قادر به انجام چنین کاری است. این در حالی بود که خوددوستان عزیزی که دچار سرفه ی شدید شده بودند با خواهش و تمنا از ما می خواستند تا با آنها کمک کنیم که زیر آب بمانند و خفه شوند!🌹
🌹می دانم که بازگو کردن این حقایق چقدر تلخ و غم انگیز است اما این را نیز می دانم که برای ثبت در تاریخ و نشان دادن عظمت یک نسل و روح بلند رزمندگانی که برای دفاع از جان و مال و آبرو و آرمان یک ملت از هیچ مجاهدتی دریغ نمی ورزیدند ناگزیر به بیان این وقایع هستیم.🌹
🌹به هر تقدیر همه در تکاپو بودیم تا راهی برای گریز از این مهلکه پیدا کنیم که در یک چشم بر هم زدن تمام اروند رود و همه ی ساحل ما و دشمن پر از صدای قورباغه هایی شد که نمی گذاشتند صدای سرفه ی نیرو ها ی ما به گوش کسی برسد.
🌹شگفت انگیز بود و باور نکردنی زیرا در جایی و حالی که شاید در طول یک سال هم نتوان صدای یک قورباغه راشنید، آن شب و آن جا مالامال از صدای قورباغه هایی شد که تردید ندارم به یاری ابراهیم ها و اسماعیل هایی شتافته بودند که برای یاری الله در برابر آن فرمان سر تعظیم فرو آورده و حاضر شده بودندتا قدم به قربانگاه خود بگذارند همان لحظه بود که اعجاز توسل به بی بی فاطمه زهرا(س) و تبرک جستن از پرچم بارگاه امام رضا(ع) را در یافتیم و بار دیگر خدای را سپاس گفتیم که ما را در صف عاشقان خاندان عصمت و طهارت قرار داد.🌹
راوی: شهید سرهنگ رمضان قاسمی
🔰 سبک زندگی شهدا
شهیدي داشتیم ڪه میڱفت؛
باانگشتاندستــ هآتون ذڪر بگید؛
ڪه پَس فــردا، توقیامتــ
تَڪتڪ انگشتاتون شھادتـــ میدن..!
تسبیح و صلواتـــــ شمار که
نمیان شھادتـــــ بدن/:
#شهید_حمید_سیاهکالے_مرادے
یادشهداصلوات 💔
چهره ها تکیده در #غبار با #زخم جانسوز #عطش روی #لب و #طعم گرم التهاب که تحفه ی #آفتاب است برای کالبدهای بی #رمق، تنها نقش صامت این لحظات جانگداز ، #اشباح سیاهی هستند که لحظه به لحظه نزدیک می شوند تا آخرین #تیر_خلاص را بر #پاکترین موجودات خدا نشانه روند ، آنها قصد #جانها را کرده اند ، نه نای #نالیدن مانده و نه رمقی برای #نجات پیدا کردن، این لحظات واپسین تنها رقص #قلم بر صفحه ی کاغذ است که با اشاره ی #انگشتانی بی جان مجال #خودنمایی می یابد و می نویسد برای آینده ای که در حوالی #نزدیکی است :
امروز روز #پنجم است که در #محاصره هستیم .
#آب را #جیره بندی کرده ایم .
#نان را #جیره بندی کرده ایم .
#عطش همه را #هلاک کرده است .
همه را جز #شهدا که حالا کنار هم در انتهای کانال خوابیده اند .
دیگر #شهدا تشنه نیستند .
فدای #لب تشنه ات پسر #فاطمه
🌹ش🌹ه🌹ی🌹د🌹
من می گویم
تو بگو عاقبت شما
🌴 ختم به #خیر و #شهادت
🌷 #شهید_عزیزم
🌷 #رفیق_تنهایی_هایم
#امروزم را به نام تو #متبرک می کنم
#شهید_والامقام
#یحیی_صالحی
#صبحتون _شهدایی🌷
. محمـدحسیـن
. خــطقرمــــزشــ❗️
. ولایتبود❣🌿
. یعنےبہحضرتآقـــ🙃ــا
. علاقــ😍ـــہبسیــارزیادداشتن
. وحرفآقــا🗣؛
. سخــنآقــا
. براشحجــ🖐🏻ـتبود.
. زمانےڪہمحمــدحسیـن
. 👀احسـاسڪردڪہحضرتآقــا
. براشوناهمیـ🎖ـتدارهڪہ
. ڪارفــرهنگـ🎯ـےانجـامبشہ🤩،
. مقابلہبــاجنگـنــ📲ــرمانجـام بشہ✌️🏻،
. تودانشگــاهڪارفــرهنگــ🎐ـــےانجـاممیـدادن👌🏻
بہنقلازمـادر#شہیدمحمـدحسیـنمحمـدخانے♥️
زندگےبہسبڪشہدا🥀••
فاصلهشان یک وجب است
ولادت تا شهادت را میگویم!
اگر این یک وجب را با ولایت پر کنی،
قطعا شهید خواهیشد💛..
♦️شهادت یک بسیجی در مهاباد
🔹فرماندار مهاباد(آذربایجان غربی) :یک نفر از بسیجیان این شهرستان توسط اعضای گروهک های تروریستی در روستای "کوسه کهریزه" به شهادت رسید.
🔹این شهید والامقام روز گذشته توسط اعضای گروهک های تروریستی در جلوی منزل مسکونی خود هدف گلوله قرار گرفته و پس از انتقال به بیمارستان متاسفانه به دلیل شدت جراحات وارده جان خود را از دست داده و به شهادت رسید.
#تلگرام_رسانه_دمشق 🔵
#آخرین_آغوش *
مجروح بود هنوز درمانش تمام نشد . آن شب تب داشت رفتیم درمانگاه باب الحوائج بابلسر دکتر سرم و آمپول زدیم
قرار شد بعد درمان برود ولی صبر نکردن تا درمانش کامل شود گفتن امکان دارد
🌸مورخ ۱۸ / ۱ /۹۵ اعزام شود ولی در مورخ ۱۵ /۱ /۹۵ شب مهمان باجناق علی آقا بودیم وسط شام زنگ زدند و شام را تمام نکرده مثل مرغی که از قفس پرید ه باشه گفت باید اعزام شوم وبا عجله وسایل کمی گرفت و اعزام شد...
گفتم: چند دقیقه صبر کن شام بخوریم و برای اموات خانواده فاتحه بدهبم با جدیدت گفت لازم نیست و از سفره ی شام بلند شد
🌷گفت بابا عجله دارم و آن شب من و مادرش تنها غرببانه وبا اشک در چشم با علی جان خدا حافظی کردیم و آخرین آغوش گرم علی جان با خانواده بود *
🔸من می دیدم #یاران_آخرالزمان تا ندای امام زمان را می شنوند بی درنگ بپا می خیزند..
فرصت نکرد که خدا حافظی کند من و مادرش تا شهرستان ساری بردیمش و همان شب اعزام شد به سوریه
شهید مدافع حرم
#علی_آقا_عابدینی 🥀🌿
#شهدا
شهدا اوج گرفتند و زمینی ماندم
وای از نفس، سبک بار نشد که بشوم
اثر مرحمتت بود که با کوه گناه
آبرو ریخته و خوار نشد که بشوم
🌴🌴🏴🌴🌴