خیابانهای نور، به گلدسته های به خورشید رسیدهات ختم می شوند. تو آرامش دلهای زخمی و بیقراری هستی که طنین ناله هایشان، در جان ضریحت میپیچد. از آن سوی آبیها نگاهمان کن؛ که سخت آرزومند توایم و نیازمند.
تا حالا شده دلتون پــــــــــــــر بزنه برای زیارت امام رضا؟؟
دلتون بخواد برید حرم آقا، همون گوشه ای از حرم که همیشه دلتون اونجا قرار میگیره. بنشینید و خودتون باشید و امام رئوف. دلِ کی هست که بی قرار زیارت امام هشتم نباشه؟
اما وقتی یه لحظاتی دلتون خواسته توی حرم باشید و نبودین، چقدر دلتون سوخته؟نمیشه گفت اندازشو!!!
اما... اما قبول کنید همون لحظات، یه زیارت دلی کردین.
کوتاه کنم میخواهیم این روزا یه محفلی بسازیم یه برنامه ای با هم بذاریم وبیشتر با امام رضا انس بگیریم
وقتی خدا اینقدر به خاک ایران زیبا نگاه کرده که اجازه داده یکی از ستاره هاش اینجا باشندما هم قدر بدونیم
پس غریب کیست؟؟؟غریب منم که اینجا دورتر تر شعاع های خورشید ودوراز تمام شور واشتیاق بهاری شدن کنج این اتاق نشسته ام ،نه بالی برای پرواز دارم ونه پاهایم روی دوباره آمدن !
ای قرار لحظه هایم !ای امام رئوف،ای محبوب دلها ...
این بار از خستگی قد خم کرده ام وشانه هایم دیگرتاب این سنگینی گناه را ندارد .
ای بخشنده بال پروازی به من عطاکن!اجازه بده دوباره دلم آبی شدن را تجربه کند.ای عشق! دیریست عاشق شدن را از یاد برده ام ...بگذار تادوباره مشهدت بهار این دل خزانم باشد.بگذار تا دوباره از شفاعت سقاخانه ات،پیاله ای بنوشم.
امام خوبم ..اجازه بده تا درکنار ضریحت زنگارهای گناه را ازآینه دل بزدایم ،نگاه پرمهرت را بر تاروپود وجودم احساس کنم.مولا ...امانی بده .ای آبروی آسمان ها وزمین .ای بالا نشین که دریچه های آسمان به سمت رواق های بارگاهت باز می شود،رضا گویان به درگاهت آمده ام ؛مرا در رودخانه ای که از پشت پنجره فولاد تو تا آن سوی آسمان جاری است، زلال کن!!!