eitaa logo
🌴سنگر عشق🌴
324 دنبال‌کننده
19.3هزار عکس
8هزار ویدیو
67 فایل
┄──┅┅═🔶═┅┅──┄ ﷽ باسلام و عرض خوش آمد حق او با گریهِ تنها نمیگردد ادا ... #شهدا_آماده_ایم آدرس کانال 👇👇👇 https://eitaa.com/saangareshgh ارتباط با ما 👈 @SeyedAli75 ┄──┅┅═🔶═┅┅──┄
مشاهده در ایتا
دانلود
-638509310_-211476.mp3
3.38M
🍁 روضه امروز: حضرت حر(ع) هر روز زیارت عاشورا بخونیم و روضه گوش کنیم. امام زمان: یا جدّاه، هر صبح و شام بر مصائب تو گریه می کنم.
+همین الان شارژ گوشیتو نگا کن! +نگا کردی؟!🙈 +خب حالا به اندازهٔ شارژ گوشیت برای ظهور حضرت مهدي(عج) صلوات بفرس! 😍 😉♥️ ♡..اللهم عجل لوليڪـ الفـرجـ ..... 🌿🌿🌱🌱🌿🌿🌱🌱🌿🌿🌱🌱
شهـیدهـا هـم . . .🕊 متولد میشوند مثل ما اما مثل ما نمے میرند براے هــمیشہ زندہ مے مانند مثل تو اے شهـید . . . ♥️ 🖤
🧕 نعمت حجاب شگفتيهاي قرآن و سنت بررسي ها نشان داده است كه برهنه گذاشتن بخش زيادي از بدن، فرد را در خطر ابتلا به سرطان پوست قرار مي دهد كه هر سال مليونها نفر را مي كشد. بيشتر موارد ابتلا بين زناني است كه در ساحل درياها، بدن خود را در معرض آفتاب قرار مي دهند. چه بسا اكنون دريابيم كه چرا خداوند، زن را امر به حفظ حجاب كرده است! خداوند را به خاطر نعمت اسلام سپاس مي گوييم. خداوند مي فرمايد: وَقُلْ لِلْمُؤْمِنَاتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَيَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا سوره نور: آیه ۳۱ و به زنان با ايمان بگو: چشمان خود را از آنچه حرام است فرو بندند و شرمگاه خود را حفظ نمايند و زينت خود را مگر مقداري كه پيداست (در برابر كسي) آشكار نكنند. ‌ فاطمیه ماه خون ماه غم است فاطمیه یک محرم ماتم است الّٰلهُم‌َعَجِلِ‌وَلیڪ‌الفَرج
📸 تصویری کمتر دیده شده از دو یار و رفیق بامرام شهید قاسم سلیمانی
‍ 📎قول سردارسلیمانی به فرزند شهید سعیدانصاری 🍃آخرین بار که حاج قاسم سلیمانی را ملاقات کردیم . مراسم تقدیر از خانواده شهدای مدافع حرم بود اصلاً خبر نداشتیم که قرار است ایشان هم در مراسم شرکت کنند البته همیشه این‌طور بود به دلایل امنیتی حضور ایشان تا لحظه آخر از همه پنهان بود . 🍃همه می‌دانستند به‌محض اینکه حاج قاسم سلیمانی وارد جلسه شود نظم برنامه به هم می‌خورد . همیشه فرزندان خانواده شهدا می‌دویدند کنارش می‌نشستند انگار هرکدام پدرشان را ملاقات کرده باشند . چنان مهربانی داشت که بچه‌هایی که تا آن لحظه آرام نشسته بودند دیگر حرف بزرگ‌ترها را گوش نمی‌کردند و سر جایشان نبودند . آن بار هم همین اتفاق افتاد . 🍃بااینکه سردار سلیمانی از انتهای سالن وارد شدند و به‌ آرامی در یکی از صندلی‌ها نشستند تا نظم جلسه به هم نخورد؛ اما یکی از بچه‌ها او را دید و با فریاد همان کودک که «حاج قاسم سلام»، تمام سالن غرق سلام‌ و صلوات شد . دیگر هیچ شخصی حرف‌های سخنران را نمی‌شنید . اوضاع که این‌طور شد سخنران از سردار درخواست کرد که پشت تریبون تشریف ببرند . بچه‌ها مهلت نمی‌دادند دوست داشتند که با او حرف بزنند عکس بیاندازند و گپ و گفت داشته باشند . 🍃راستش برای همه خانواده‌ها عادت شده بود که این‌طور با سردار جلسه داشته باشند بدون هیچ تشریفاتی، فقط حرف بزنند و درد دل کنند . سردار بیشتر مراسم دیدار با خانواده شهدا را در روزهای جشن برگزار میکرد تا دل بچه‌های شهدای مدافع حرم شاد شود . همه این را خوب می‌دانستند . اصلاً هر وقت مراسم ولادت بود بچه‌های ما دوست داشتند در کنار حاج قاسم باشند . 🍃حالا که ولادت حضر
✍شهید سلیمانی: خدایا ؛ثروت چشمانم ، گوهر اشک بر حسینِ فاطمه است.. 📚فرازی از وصیتنامه
. 🍃حالا که ولادت حضرت زینب شده بود انگار دل همسران و فرزندان شهید گواهی می‌داد که مراسم دیدار نزدیک است اما، نمی‌دانستیم که قرار است اینجا جمع‌شویم و عزای نبودش را بگیریم و باهم بنشینیم تا کمی دلمان آرام شود . 🍃درهمان آخرین دیدار، پسرم حسین، کنار حاج قاسم نشست و من و دخترم زینب روبه رویش . حسین لباس رزم پوشیده بود درست شبیه به لباس پدرش . از حسین پرسید پسر کدام شهید هستی؟ حسین جواب داد شهید «سعید انصاری» . حاج قاسم کمی در صورت حسین مکث کرد و گفت: «چقدر شبیه به پدرت سعید هستی!» پیشانی حسین را بوسید و گفت: «پدرت خیلی باهوش و باذکاوت بود .» بازهم پیشانی حسین را بوسید . 🍃زینب از حاج قاسم پرسید: «پیکر پدرم کی برمی گرده؟» چشمان حاج قاسم را نم اشک پر کرد و درحالی‌که سعی می‌کرد اشک‌هایش را کنترل کند روبه زینب گفت: «به شما قول میدم هر طور شده پیکر پدرتان را برگردانم .» حسین و زینب چنان تحت تأثیر جمله او قرار گرفتند که زینب بار دیگر پرسید: «سردار شما مطمئن هستید؟ خیالمون راحت باشه؟» سردار سلیمانی که حالا نفس عمیقی می‌کشید زد روی شانه حسین و گفت: «به خواهرت بگو که مطمئن باشه به‌زودی نشانی از پدرتان به شما میرسه .» از آخرین درخواست بچه‌هایم هنوز ۳ ماه نگذشته بود که در اسفندماه سال گذشته استخوان جمجمه همسرم «شهید سعید انصاری» به خاک وطن بازگشت و زینب و حسینم آرام گرفتند . راوی: همسربزرگوارشهید : ۱۳۴۹/۱۰/۴ : ۱۳۹۴/۱۰/۲۳ 🕊محل‌شهادت خانطومان‌سوریه 🌷شهید سعید انصاری🌷 یاد شهدا با صلوات🌷 🕊🕊🕊🌹🌹🌹
6.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
من‌هستم‌یڪ‌سرباز‌ایرانے🖐🏾
💌 💠شهید مدافع‌حرم سعید انصاری ▫️همسر شهید نقل می‌کنند: شب آخری که سعید پیش‌مون بود، گفت من امسال عید پیشتون نیستم و این‌دفعه دیر میام و شاید اصلاً برنگردم! زینب اخمهایش ریخت؛ سعید رفت طرفش و مثل همیشه به زینب گفت: مادر کاری نداری؟ چیزی نمیخوای؟ من دارم میرم! ▫️زینب گفت: بابا میشه نری؟ ▫️سعید گفت: ما به اسلام و انقلاب بدهکاریم، باید بریم. ▫️زینب گفت: بابا تو که از ۱۶سالگی سابقه جبهه داری و ۳سال هم ارومیه خدمت کردی و ۶ماه هم که رزمنده مدافع‌حرم تو عراق بودی؛ دیگه دِینی به گردن انقلاب نداری؛ بذار بقیه برن تو پیش ما بمون؛ اگر تو برنگردی چی؟! ▫️سعید گفت خدای بالای سر رو که دارید! اگر بدونید تو سوریه چی به سر زن و بچه‌شون میارند، این حرف رو نمیزنی! رو جنسیت بچه تو شکم زن سوریه، شرط می‌بندند و شکم زن سوریه‌ای رو با چاقو جلوی چشم دیگران پاره می‌کنند تا ببینند بچه‌ی تو شکم دختره یا پسره! شرطشون رو برنده شدند یا بازنده! ▫️سعید گفت: اگر ما نریم و جلوی داعش واینستیم، داعش میاد ایران همین غلطها رو می‌کنه! اگر ما زندگی‌مون رو میذاریم میریم، فقط به خاطر اسلامه و اینکه زن و بچه‌مون امنیت داشته باشند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ندا ندا عباس بکوشی بابا بگذارید فقط صحنه محشر برسد چادر مادر ما گار خودش را بلد است... 🌺