eitaa logo
🌴سنگر عشق🌴
306 دنبال‌کننده
21.4هزار عکس
9.1هزار ویدیو
71 فایل
┄──┅┅═🔶═┅┅──┄ ﷽ باسلام و عرض خوش آمد حق او با گریهِ تنها نمیگردد ادا ... #شهدا_آماده_ایم آدرس کانال 👇👇👇 https://eitaa.com/saangareshgh ارتباط با ما 👈 @SeyedAli75 ┄──┅┅═🔶═┅┅──┄
مشاهده در ایتا
دانلود
✍🏻امام خمینی در وصف : چمران در این دنیا شرف را بیمه کرد و در آن دنیا هم رحمت خدا را بیمه کرد 💐شماها چند سال دیگر نیستید در این عالم، چمران هم نیست؛ چمران با عزت و عظمت و با تعهد به اسلام جان خودش را فدا کرد و در این دنیا شرف را بیمه کرد و در آن دنیا هم رحمت خدا را بیمه کرد ؛ ما و شما هم خواهیم رفت. مثل چمران بمیرید.... 1 تیرماه 60 💠 معجونی به نام و الگوئی برای همه دوران ها و برای همه ی قشرها "خصوصا مسئولین"یک نفر را فرض کنید با سابقه علمی بسیار عالی که در ایالات متحده آمریکا مشغول به تحصیل در سطوح عالی بوده و یک دانشمند فیزیک پلاسمای هسته‌ای به شمار می‌رود. یک شخص دیگر را فرض کنید که گروهبان تعلیم دهنده‌ی عملیات های نظامی است؛ در لبنان کار با آر‌پی‌جی را یاد گرفته و در جنگ، به رزمندگان خودمان آموزش می‌دهد. این دو شخصیت را با هم ترکیب کنید؛ احساسات رقیق و ایمان قوی را به آن اضافه کنید. معجونی به دست می‌آید به نام ... معجونی که با وجود او تضاد بین سنت و مدرنیته می‌شود حرف مُفت؛ تضاد بین ایمان و علم می‌شود حرف خنده‌دار. معجونی که این تضادهای قلابی را که تحت عنوان نظریه مطرح است باطل می‌کند و می‌شود نمونه‌ی بارز یک استاد و .... 💥 قسمتی از نیایش شهید چمران: "من دنیا را طلاق دادم. خدای بزرگ مرا در آتش عشق و محبت سوزاند. مقیاس ها و معیارهای جدید بر دلم گذاشت و خواسته های عادی و مادی و شخصی در نظرم حذف شد. روزگاری گذشت که دنیا و مافیها را سه طلاقه کردم و ازهمه چیز خود گذشتم. از همه چیز گذشتم و با آغوش باز به استقبال مرگ رفتم و این شاید مهمترین و اساسی ترین پایه پیروزی من در این امتحان سخت باشد."...👌 ✳️اولین هدیه ی به همسرش👈 من در آن هنگام حجاب مناسبی نداشتم و این باعث شده بود تا برخی از بچه‌ها نسبت به من احساس دوری و بیگانگی داشته باشند ولی دکتر چمران همواره کوشش می‌کرد تا ارتباط مرا به بچه‌ها نزدیک نماید. من در به روستاهای جنوب لبنان، با دکتر چمران همراه می‌شدم، البته در آن هنگام هنوز ازدواج نکرده بودیم. یادم هست روزی در حالی که در یک روستا درون خودرویی نشسته بودیم، دکتر چمران هدیه‌ای به من داد و آن هدیه یک روسری گلدار بود. چمران لبخند زیبایی زد و به من گفت: بچه‌ها دوست دارند شما را با روسری ببینند. من از همان جا روسری را روی سرم گذاشتم. راوی: غاده جابر، همسر شهید چمران 💐نمازهایت را عاشقانه بخوان ، حتی اگر خسته ای یا حوصله نداری . قبلش فکر کن چراداری نماز میخوانی وبا چه کسی قرار ملاقات داری. آن وقت کم کم لذت می بری از کلماتی که در تمام عمر داری تکرارشان می کنی ولی از تکرارشان لذت می‌بری. تکرار هیچ چیز در این دنیا جز نماز قشنگ نیست.... 💥 به قول چمران؛ بیزارم از چیزهایی که دیگران صبح تا شب بخاطر آن می دوند! وقتی سقف تلاش و طلب آدم ها می شود، بزک کردن قیافه و لباس و خانه و ماشین شان. وقتی بازی دنیا را آنقدر جدی گرفته اند که به خاطرش آرامش ندارند و در راهش دروغ می گویند و سر هم کلاه می گذارند. جایی که فکر به آسمان نشود، پرواز هم معنا ندارد... و من دلم نمی خواهد دنیا "اکبرُ هَمِّنا" باشد. خدا نکند دنیا بزرگترین هم و غم ما قرار گیرد. می خواهم عاشق باشم و بسوزم و نور دهم و بزرگترین نعمتم خدمت در راه خدا باشد.... 🌷ابتکار 💥 وقتی کنسروها را پخش می کرد، گفت: "دکتر گفته قوطی ها شو سالم نگه دارین." بعد خودش پیداش شد، با کلی شمع. توی هر قوطی یک شمع گذاشتیم و محکمش کردیم که نیفتد. شب قوطی ها را فرستادیم روی اروند. عراقی ها فکر کرده بودند غواص است، تا صبح آتش می ریختند!!! 😂 یادگاران، جلد1، کتاب شهید چمران، ص 52 🌷خدای بچه ها که بیدار است🌷 ✨شهید چمران وقتی یتیم خانه ای رادر لبنان دایر می کند در آن فضا به خانمش می گوید ما از این به بعد غذایی را می خوریم که این یتیم ها می خورند. همسر لبنانی شهید چمران تعریف می کند که یک روز مادرم غذای گرم و لذیذی را برای من و مصطفی پخته بود... مصطفی آن شب دیروقت به خانه آمد. وقتی به او گفتم بیا این غذا را بخور، همین که خواست بخورد از من پرسید که آیا بچه ها هم از همین غذا خوردند؟ گفتم نه بچه ها غذای یتیم خانه را خوردند و این غذا را مادرم برای شما پخته، چمران با تمام گرسنگی و ولعی که برای خوردن غذا داشت، این غذا را کنار گذاشت و گفت ما قرار گذاشتیم فقط غذایی را بخوریم که بچه ها بخورند. به او گفتم حالا که بچه ها خوابند و شما هم که همیشه رعایت می کنید این دفعه این غذارا بخورید. دیدم چمران شروع کرد اشک ریختن وگفت بچه ها خوابند خدای بچه ها که بیداراست...👌در برخوردش با بچه‌ها می‌دیدم که با دقت و توجه ویژه‌ای روحیه آنهاست و با هر کس مطابق روحیه‌اش صحبت می‌کند. کتاب زندگی به سبک شهدا, ناصرکاوه
5.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
محمد کیهانی🌷 شهدا را یادکنیم با ذکر صلوات🌹 امنیت اتفاقی نیست....
🌴سنگر عشق🌴
سلام بر تو ای شهید راه حق ... سلام به لبخند های زیبای شهادتت...  صبحتون زیبا به زیبایی لبخند شهدا😊
🍃 بسم الله الرحمن الرحیم 🍃 همیشه دو چیز را رشک می برده ام که آن هر دو‌ را تو انگار جوری ربوده ای که حتی سهمی هم علی القاعده نباید برای چون منی باقی می ماند. یکی گمنامی در عین پر کامی و دیگری گمشده بودن. 🍃فرمانده بودن در ما یعنی فرمانده جنگ بودن و البته در چشم همگان نبودن. کیست که نداند فرمانده جنگ بودن در جبهه حق چه اوج والایی است در آسمان قرب الهی و چقدر زیباست اینگونه دور از چشم همه غرق در آغوش بودن. تو اینگونه بودی! 🍃 شاید آن و رشک دومم که تو آن را هم خیلی شیرین در دست گرفتی نتیجه همین گمنامی در عین پرکامی بود، آنسان که آنقدر دور از چشم اغیار در آغوش خدا ماندی و سینه در سینه خدا فرو بردی که دیگر اراده خدا بر این قرار گرفت که نام تو را با عنوان «عاشقی بی بدیل» فریاد بزند و شهادت را که معشوق اولیائش بود بر خلاف قاعده دنیا که همیشه در پی معشوق است، دنبال تو فرستاد! 🍃 و اینگونه شد که سالها پس از بی نامی و گمنامی، تبارک و تعالی تو را با نام روی دست گرفت تا حتی کسانی مانند من نیز کمی از قدر تو را فهمیدیم و هر وقت نام زیبایت را « شهید علی هاشمی » شنیدیم، بی اختیار در مقابلت سر فرود آوردیم و شدیم. ✍️نویسنده: 🌸به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۱۰ دی ۱۳۴۰ 📅تاریخ شهادت : ۴ تیر ۱٣۶٧ 📅تاریخ انتشار : ۴ تیر ۱۴۰۰ 🕊محل شهادت : جزیره مجنون 🥀مزار شهید : اهواز 🌹🍃🌹🍃
🌷شب های جمعه مصیب برای زیارت قبور شهدا می رفت. اما می گذاشت گلزار که خالی می شد، در تاریکی به زیارت شهدا می رفت. وقتی علت این کار را جویا شدیم. گفت: «من از دیدن روی مادر شهیدان شرم دارم! از اینکه همه دوستانم شهید شده و من مانده ام خجل و شرمسارم!» 🌷یک سال قبل از شهادتش خواب عجیبی دید. خوابش را اینگونه تعریف می کرد. « دو تن از اقوام [شهید] عبدالرزاق جمالی و [شهید] مظفر جمالی با موتور به دنبال من آمدند. همراه آنها شدم و به گلزار شهدا رفتیم. به کنار ستونی که در گلزار هست رسیدیم، موتور خاموش شد و کلید آن هم گم شد. آن دو بزرگوار گفتند، شما بمان تا کلید دوم را بیاوریم و من از خواب پریدم.» تعبیر خوابش را نفهمیدیم. سال بعد که شهید شد، قبرش در زیر همان ستون قرار گرفت و جسدش مثل کلید آن موتور گم شد! 🌷🌱🌷 مصیب جمالی 🌹 🌴💎🌹💎🌴
5.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✨🌱🖤🥀 ، باران🌧رحمت الهۍاست...☝🏻 ڪه به زمین خشڪ، جانها🌿دوباره مۍدهد. شهید،عشق ڪه باهیچ چیزعوض نخواهدشد.  ‌‎‌‌‌‎‌‌   ‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ 🌴💎🌹🏴🌹💎🌴
رفیق خوب رفیقیه که در آستانه ی دربِ بهشت بهت بگه: اول شما بفرما... تو هم بهش بگی نه عزیزجان اول خودت باید بری داخل بعد ندا بیاد که هردو با هم وارد بشید... ادخُلُواها بِسَلامٍ آمِنین... این معنای رفاقته... دست در دست هم تا بهشت... بقیه اش سوء تفاهمه...👌 ابومَهْدِى‌المُهَنْدِس 🌸سلام صبحتون شهدایی🕊 🍀🍀🍀
{ ِ_ابراهـیم هادی }🌹 وقتی کاری را قبول می کرد ، آن را به خوبی انجام می‌داد. وقتی بازار بود ، بیش از بقیه کارگران مغازه زحمت می‌کشید. بارهای سنگین که کسی نمی توانست جابه‌جا کند را او بر می‌داشت. وقتی کامند و معلم شد ، زودتر از بقیه به محل کار می‌رفت و دیرتر بر می‌گشت. نمی‌گذاشت کسی احساس کند که او در انجام کار ، کم می‌گذارد‌. دیده بود برخی آدم ها وقتی برای خودشان چیزی می‌خواهند ، آن را کامل می گیرند ، اما وقتی می‌خواهند چیزی به دیگران بدهند از آن کم می‌گذارند. ابراهیم میخواست مخاطب این آیات قرار نگیرد : وَیلٌ لِلْمُطَفِّفينَ{۱} الَّذِينَ إِذَا اكْتالُوا عَلَى النَّاسِ يَسْتَوْفُونَ{۲} وَ إِذا كالُوهُمْ أَوْ وَّزَنُوهُمْ يُخْسِرُونَ{۳} وای بر کم فروشان. آنان که چون از مردم کالایی را با پیمانه و وزن می‌ستانند تمام و کامل می‌ستانند ، اما هنگامی که می خواهند برای دیگران پیمانه یا وزن کنند ، کم می‌گذارند! ( سوره مطففین )
‍ 🍃سلام بر آنانی که رفتند تا برای همیشه در دلهایمان بمانند. رفتند تا همانند مولایشان سفیر عشق باشند، که چون اربابشان دلبستگی های این دنیا دست و پاگیرشان نبود. چرا که عقلشان عاشق شده بود و وقتی عقل شود عشق میشود و اینجاست که رسیدن به بلندی های آسمان معنا می یابد(پیدا میکند.)🙂 🍃امروز میخواهم از عقلی بگویم که عاشق شد و عیار ناچیز دست و پایش را نبست، شاید هم از دلی که عاقل شد...!😌 🍃شهیدی که کوچه پس کوچه های تا دنیا دنیا هست نامش را به فراموشی نخواهد سپرد‌ ، که تنهایی با چهل تن از نظامیان دشمن جنگیدند و سنگر های شهر بوکمال را حفظ کردند، که اگر نبودند معلوم نبود چه بر سر شهر می آمد. 🍃در طول زندگی خود شهیدانه زیستند. عاشق بودند و برای رسیدن به شهادت این دو روز دنیا را سر می کردند، بار آخری که عازم سفر بودند انگار میدانستند که پایان خوشی در انتظارشان است❣ 🍃به فرزندشان یاد داده بودند بخواند"کاروان داره میره، حسینیا جا نمونن" حسینی بود و همسفر قافله عشق شد و جانماند. ما ماندیم و دنیایی که رنگ بوی مردانی چون او را کم دار😔 ✍نویسنده : 🌺به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۲۲ مرداد ۱۳۶۵ 📅تاریخ شهادت : ۲۱ آذر ۱۳۹۶.سوریه 🥀مزار شهید : روستای کراده بخش خفر یاد شهدا ذکر صلوات 🌷🍃
از دهانش پرید که تو بالاخره از طریقِ این چشم‌هات میشی.. چشماش درخشید و پرسید:چرا..؟! گفت: چون خدا به این چشم‌ها هم جمال داده هم کمال.. این چشم‌ها در راهِ خدا بیداری زیاد کشیده.. اشک هم زیاد ریخته.. ..
نامشان در دنیــا " است و در آخرت " بہ امیـد شفاعت‌شــان... شهید و شهید 🌹 📎صبحتون شهــــدایی
لُکنت فقط از کارماندنِ زبان نیست..!! چشم ها هم گاهی روی یک چهره گیر می‌کنند ... مدافع حرم حاج سعید کمالی
اگـ‌ر دعوت کننده‌زینـب(س)باشد، پـ‌س‌سـ‌لام‌بر‌شـ‌هادتــــــ. (س) عابدینی # شهید سالخورده 📎شبــــتون شهــــدایی 🍀🍀🍀