🎙مداحی حاج میثم مطیعی شب دوم محرم ◼️فَلَأَنْدُبَنَّکَ صَبَاحاً وَ مَسَاء 🌹 https://eitaa.com/saberin_shahid_ghafari1

#یا_رقیه_سلام_الله_علیها 💚 دگر از ناز و ادایم خبری نیست که نیست و از آن موی بلندم اثری نیست که نیست هر چه تو بافته بودی همه اش سوخت که سوخت همه اش سوخت،به جز مختصری نیست که نیست سنگ ها رحم نکردند به حوریه ی تو خواستم پر بکشم،بال و پری نیست که نیست کمک از شانه ی دیوار گرفتم، نشد آه پا شوم،راه روم،چون کمری نیست که نیست به سرم دست بکش،بوسه بزن،بوسه بده مانده ام چشم به راه پدری نیست که نیست #السلام_علیک_یارقیه_بنت_الحسین🏴 🌹 https://eitaa.com/saberin_shahid_ghafari1

امام زمان عج؛ به #تو ! #امید دارد.. اميد آن كس را كه به تو اميد بست! #نااميدمكن... #اللهم_عجل_لولیک_الفرج 🌺 https://eitaa.com/saberin_shahid_ghafari1

امّ وهب ها دائما"در دل جگردارند درپشت هرلبخندشان چشمان تر دارند وقت جهاد حق،به زینب اقتداکردند آنان که در دامان خودچندین پسردارند #محل_شهادت_شهیدمحمدغفاری #سلامتی_مادر_عزیزشان_صلوات #شبتـــــون_آرام_بایاد_شھـــــدا 🌹 https://eitaa.com/saberin_shahid_ghafari1

تو را نه عاشقانه،نه عاقلانه و نه حتی عاجزانه! که تو را عادلانه در آغوش می کشم! عدل مگر نه آن است، که هر چیز سر جای خودش باشد...؟ #مادر_شهید_محمد_غفاری #یادش_کنید_با_ذکر_صلوات #صبح_بخیر https://eitaa.com/saberin_shahid_ghafari1

#فتح_جاسوسان ۱۲ نیمه های شب بود. سحر یکشنبه 13 شهریور سال 1390 وسايل و تجهيزاتي كه لازم بود بستيم و از زير قرآن رد شديم. محمد (غفاری )و حسین (رضايی) جلوتر از همه حرکت می کردند. ساعت یک بامداد به سمت قله ي جاسوسان حرکت کردیم. زير لب وَجَعلْنا و آيت الكرسي و صلوات زمزمه ميكرديم. دریک ستون حرکت می کردیم، جعفر خان یه سری نکته ها را میگفت و هر کدام از بچه ها بر میگشت و به نفر بعدی میگفت. ...... وقتی حسابی جلو رفتیم جعفر خان رمز عمليات را اعلام كرد: يا علي بن ابيطالب ياعلي بن ابيطالب https://eitaa.com/saberin_shahid_ghafari1

#درسهای_عاشورایی ❧ لزوم احیای امر به معروف و نهی از منکر امام حسین (ع) ضمن تبیین این حقیقت که حاکمیّت یزید بزرگ ترین منکر اجتماعی است و در چنین اوضاعی وظیفه انسان آزاده و با تقوا امر به معروف و نهی از منکر است، در نامه‌ای که ... #السلام_علیک_یا_اباعبدالله_ع 🌹 https://eitaa.com/saberin_shahid_ghafari1

ما گاهی گریه می‌کنیم ولی با گریه، عقده دل باز می‌کنیم و نه بر "رنج های حسین(علیه‌السلام) " که بر رنج های مشابه و غیر مشابه خودمان اشک میریزیم. ما از دردهای خودمان و از سیلی و اهانتی که چشیده‌ایم بر حسین(علیه‌السلام) اشک میریزیم و بخاطر سنگینی ظلمی که تحمل کرده ایم بر حسین(علیه‌السلام) ناله سر میدهیم و همین است که با این داغ ها، گرم‌تر گریه سر می‌دهیم و بیشتر هق هق می‌کنیم و همین است که باز گرفتار مکر شیطان و نفس خود و تجربه‌ی خویش هستیم.. از کتاب چهل حدیث از امام حسین صفحه ۲۱۵ #عین_صاد 🌹 https://eitaa.com/saberin_shahid_ghafari1

#روز_سوم #حضرت_رقیه سلام الله علیها مهربان مادربزرگ آرام جان مادربزرگ هم نفس، همراه، همدل، هم زبان مادر بزرگ مثل من ذکر همه "یافاطمه یافاطمه" است بهترین سنگ صبور کاروان مادربزرگ پهلوی آزرده ی ما سهم الارث مادری ست در حمایت از "ولی" الگوی مان مادربزرگ از روی ناقه شبی گرچه زمین خوردم ولی من خودم دیدم رسید از آسمان مادربزرگ از غم تنهایی ام صحرا به حالم گریه کرد بس که خواندم زیر لب " پیشم بمان مادربزرگ ! " از رقیه زجر، زهرای سه ساله ساخته با رخ نیلی شدم آخر چنان مادربزرگ تازیانه خورده و خود را تسلی داده ام با توسل به بزرگ خاندان مادر بزرگ در میان کوچه دختربچه ها سنگم زدند پیش چشمان عموجان ، عمه جان ، مادربزرگ درک خوبی دارد از دردی که دارم می کشم با همان درد شدید استخوان مادربزرگ دست بر پهلو گرفتم خاطراتش زنده شد حرف دارد از هجوم ناگهان مادربزرگ حک شده بر طالع این خانواده از نخست هم نواده قدکمان هم قدکمان مادربزرگ باعصا و بی عصا همواره کوثر کوثر است من همان آیینه هستم او همان مادربزرگ نه فقط باباست مهمانم در این ویران سرا می رسد همراه اشک بی امان مادربزرگ تا همین کنج خرابه هرکجا پر کرده است جای خالی پدر را هر زمان مادربزرگ تا که دستم را نهد در دست بابای گلم به دلم افتاده می آید الان مادربزرگ دل پریش و مو پریشان مثل من بابای من مثل عمه مو کنان مویه کنان مادربزرگ تا خرابه من شدم مرثیه خوان قافله تا مدینه می شود مرثیه خوان مادربزرگ شاعرعلیرضاخاکساری https://eitaa.com/saberin_shahid_ghafari1