eitaa logo
سرهنگ "پاسدارشهیدمحمدغفاری"
1هزار دنبال‌کننده
20.1هزار عکس
5.8هزار ویدیو
115 فایل
ولادت: 1363/10/30 ـــ🌺ــ شهادت:1390/6/13 اینستاگرام https://www.instagram.com/shahid.mohammad.ghafari.parsa محل شهادت:سردشت،ارتفاعات جاسوسان محل دفن:گلزارشهدای شهرهمدان 🔻نظرات وپیشنهادات🔻 @shahedesaber 🔻خادم کانال🔻 @shahid_mohamad_ghafari
مشاهده در ایتا
دانلود
ســپیده سفره گســتردم، بفرما کمــے آتــش به پا کــردم، بفرما اجاقِ چاق و دود و رقصِ شعله بــرایــت چــاے آوردم ، بفرما https://eitaa.com/saberin_shahid_ghafari1
📆 🔆امروز ۳ شهریور ماه۱۳۹۸ مصادف ۲۳ ذی الحجه 📿ذکر روز یک شنبه :  یا ذَالجَلالِ وَالاِکرم ذکر این روز موجب فتح و نصرت می شود( صد مرتبه) 💐شادی ارواح طیبه شهدا صلوات https://eitaa.com/saberin_shahid_ghafari1
حرمی باشد و من باشم و اشکی کافی ست سرمان گـرم است همین ما را بس ــــــــــــــــــ▪️▪️▪️ـــــــــــــــــ https://eitaa.com/saberin_shahid_ghafari1
1_24860821.mp3
6.04M
سلام اقای نوکرا منو تو خاطرت باشه ... کی ام که زائرت باشم خدا تا زائرت باشه 👌 https://eitaa.com/saberin_shahid_ghafari1
مرحوم دولابی و تمثیل زیبای ظهور: پدری چهار تا بچه را گذاشت توی اتاق و گفت این‌جا را مرتب کنید تا من برگردم، خودش هم رفت پشت پرده. از آن‌جا نگاه می‌کرد می‌دید کی چه کار می‌کند، می‌نوشت توی یک کاغذی که بعد حساب و کتاب کند. یکی از بچه‌ها که گیج بود، حرف پدر یادش رفت. سرش گرم شد به بازی. یادش رفت که آقاش گفته خانه را مرتب کنید. یکی از بچه‌ها که شرور بود شروع کرد خانه را به هم ریختن و داد و فریاد که من نمی‌گذارم کسی این‌جا را مرتب کند. یکی که خنگ بود، ترسید. نشست وسط و شروع کرد گریه و جیغ و داد که آقا بیا، بیا ببین این نمی‌گذارد، مرتب کنیم. اما آنکه زرنگ بود، نگاه کرد، رد تن آقاش را دید از پشت پرده. تند و تند مرتب می‌کرد همه‌جا را. می‌دانست آقاش دارد توی کاغذ می‌نویسد. هی نگاه می‌کرد سمت پرده و می‌خندید. دلش هم تنگ نمی‌شد. می‌دانست که آقاش همین جاست.توی دلش هم گاهی می‌گفت اگر یک دقیقه دیرتر بیاید باز من کارهای بهتر می‌کنم. آن بچه شرور همه جا را هی می‌ریخت به هم، هی می‌دید این خوشحال است، ناراحت نمی‌شود. وقتی همه جا را ریخت به هم، آن وقت آقا آمد. ما که خنگ بودیم، گریه و زاری کرده بودیم، چیزی گیرمان نیامد. او که زرنگ بود و خندیده بود، کلی چیز گیرش آمد. زرنگ باش. خنگ نباش. گیج نباش. شرور که نیستی الحمدلله. گیج و خنگ هم نباش. نگاه کن پشت پرده رد آقا را ببین و کار خوب کن. خانه را مرتب کن، تا آقا بیاید https://eitaa.com/saberin_shahid_ghafari1
❣بسم رب الشهدا ❣ ✨🌹 ......وتو ای خواهر مهربانم ؛ ✨ 🌹حجاب اسلامی خویش را حفظ کن که ریخته شدن خون من بخاطر حفظ حجاب توست .💔✨ 💌 شهید صادق بنی کلایه 🌷 ✨ شهدا به حجاب 🌹 https://eitaa.com/saberin_shahid_ghafari1
8.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📸 ✍ ساسان مؤیدی عڪاس این اثر اینطور می‌گوید : یڪی از قشنگ‌ترین اتفاق‌ها تو سالهای جنگ و بعدش ورود آزادگان به ایران بود و یڪی از قشنگ‌ترین صحنه‌ها ڪه اون روز دیدم این صحنه بود . این آزاده اسمش جزو مفقودین بود ؛ وقتی اومد توی حیاط مادر و خواهر و همسرش این آزاده رو بو می‌ڪردن و سرتا پاش رو بوسه می‌زدن . 🌹 https://eitaa.com/saberin_shahid_ghafari1
نگاهت را نوشته‌ام صدایت را بوسیده‌ام و لبخندت را سنجاق کرده‌ام به دلم حالا تو هرچه می‌خواهی نباش من با علاقه‌ات زنده‌ام و با خیالت خوش، . . 💚 🕊 https://eitaa.com/saberin_shahid_ghafari1
مناجات امام حسین (ع) «عَمِيَتْ عَيْنٌ لاَ تَرَاكَ عَلَيْهَا رَقِيباً». امام حسين (ع) فرمود: «چشمى كه تو() را مراقب خويش نبيند، كور است». آرومم چون میدونم منو می بینی😍 https://eitaa.com/saberin_shahid_ghafari1
سرهنگ "پاسدارشهیدمحمدغفاری"
#روزسی_وچهارم_چله_زیارت_عاشورا به نیابت ازشهید دفاع مقدس #محمود_کاوه 🌷متولد:۱۳۴۰/۳/۱مشهد 🌷شهادت۱۳
✅قسمتی از وصیتنامه شهید محمود کاوه👇 "بسم رب الشهداء و الصدیقین" دشمن باید بداند و این تجربه را کسب کرده باشد که هر توطئه‌ای را که علیه انقلاب طرح‌ریزی کند، امت بیدار و آگاه با پیروی از رهبر عزیز، آن را خنثی خواهد کرد. آینده جنگ هم کاملاً روشن است که پیروزی نصیب رزمندگان اسلام خواهد شد و هیچگاه ما نخواهیم گذاشت که خون شهیدانمان هدر رود. اگر امروز به‌ انقلاب‌ ما خدشه‌ وارد شود بدانید که‌ به‌ مسلمانهای‌ جهان‌خدشه‌ وارد شده‌ است‌ و اگر به‌ انقلاب‌ ما رونق‌ داده‌ شود آنها پیروز شده‌اند. 🌷 https://eitaa.com/saberin_shahid_ghafari1
سید عبدالله در نماز جماعت سجده اش را طولانی می کرد یک روز یکی از دوستان پشت سر ایشان ایستاده بود و داشت نماز می خواند ،دید که ایشان سجده اش را طولانی کرد زیر پایش را اذیت کرد و گفت :اقا !تمام کن ،خسته شدیم . ایشان آنقدر که غرق نماز بود اصلا فراموش کرد که عده ای پشت سرش در نماز جماعت هستند . بعد از نماز به آن آقا گفت: این حرکت شما نزدیک بود نمازم را باطل کند . 🌷 https://eitaa.com/saberin_shahid_ghafari1