🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃
🌼🍃🌼🍃
🍃🌼🍃
🌼🍃
🍃
🌼🍃 ✫⇠ #دختر_شینا
✫⇠قسمت :9⃣8⃣
#فصل_دهم
به بهانه اینکه سردش شده بود آمد توی اتاق. زیر کرسی نشست. دستش را گذاشت زیر لحاف تا گرم شود. کمی بعد گرمِ تعریف شد. از کارش گفت، از دوستانش، از اتفاقاتی که توی هفته برایش افتاده بود. خدیجه را خوابانده بودم سمت راستم، و بچه هم طرف دیگرم بود. گاهی به این شیر می دادم و گاهی دستمال خیس روی پیشانی خدیجه می گذاشتم. یک دفعه ساکت شد و رفت توی فکر و گفت: «خیلی اذیتت کردم. من را حلال کن. از وقتی با من ازدواج کردی، یک آب خوش از گلویت پایین نرفته. اگر مرا نبخشی، آن دنیا جواب خدا را چطور بدهم.»
اشک توی چشم هایم جمع شد. گفتم: «چه حرف ها می زنی!»
گفت: «اگر تو مرا نبخشی، فردای قیامت روسیاهِ روسیاهم.»
گفتم: «چرا نبخشم؟!»
دستش را از زیر لحاف دراز کرد و دستم را گرفت. دست هایش هنوز سرد بود. گفت: «تو الان به کمک من احتیاج داری. اما می بینی نمی توانم پیشت باشم. انقلاب تازه پیروز شده. اوضاع مملکت درست و حسابی سر و سامان نگرفته. کلی کار هست که باید انجام بدهیم. اگر بمانم پیش تو، کسی نیست کارها را به سرانجام برساند. اگر هم بروم، دلم پیش تو می ماند.»
ادامه دارد...✒️
✫⇠ #دختر_شینا
✫⇠قسمت :0⃣9⃣
#فصل_دهم
گفتم: «ناراحت من نباش. اینجا کلی دوست و آشنا، و خواهر و برادر دارم که کمکم کنند. خدا شیرین جان را از ما نگیرد. اگر او نبود، خیلی وقت پیش از پا درآمده بودم. تو آن طور که دوست داری به کارت برس و خدمت کن.»
دستم را فشار داد. سرش را که بالا گرفت، دیدم چشم هایش سرخ شده. هر وقت خیلی ناراحت می شد، چشم هایش این طور می شد. هر چند این حالتش را دوست داشتم، اما هیچ دلم نمی خواست ناراحتی اش را ببینم. من هم دستش را فشار دادم و گفتم: «دیگر خوب نیست. بلند شو برو. الان همه فکر می کنند با هم دعوایمان شده.»
خواهرم پشت پنجره ایستاده بود. به شیشه اتاق زد. صمد هول شد. زود دستم را رها کرد. خجالت کشید. سرخ شد. خواهرم هم خجالت کشید، سرش را پایین انداخت و گفت: «آقا صمد شیرین جان می خواهد برنج دم کند. می آیید سر دیگ را بگیریم؟»
بلند شد برود. جلوی در که رسید، برگشت و نگاهم کرد و گفت: «حرف هایت از صمیم دل بود؟»
خندیدم و گفتم: «آره، خیالت راحت.»
ظهر شده بود. اتاق کوچک مان پر از مهمان بود. یکی سفره می انداخت و آن یکی نان و ماست و ترشی وسط سفره می گذاشت.
ادامه دارد...✒
🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃🍃
کانال سبک زندگی مهدوی
@sabke_zendegie_mahdavi
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
235K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔊 پاداش زن و شوهر عاشق
🔴 #استاد_پناهیان
کانال سبک زندگی مهدوی
@sabke_zendegie_mahdavi
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
1_48990328.mp3
زمان:
حجم:
1.6M
🎙 محبت شیرین!
▪️با این نیت باید رفت مجلس روضه
🔴 #استاد_پناهیان
کانال سبک زندگی مهدوی
@sabke_zendegie_mahdavi
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
1.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 بدترین مدیریت همسرداری
🔴 #استاد_ماندگاری
کانال سبک زندگی مهدوی
@sabke_zendegie_mahdavi
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
5.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥⭕️ حجت الاسلام پناهیان : قابل توجه بانوانی که میگویند: سیاسی نیستم
🔺به خدا اگر سیاسی نباشیم، یه قطره اشک هم برای حضرت زهرا (سلام الله علیها ) قبول نیست!
پ ن : این ویدئو رو به دست تمام بانوان برسونید.... بانوان در زمان ظهور حضرت حجت هم نقش اساسی و کلیدی دارند..
کانال سبک زندگی مهدوی
@sabke_zendegie_mahdavi
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
امام_زمانم
#جمعهها راهمه ازبس کهشمردم بی تو
بغض خود را وسط سینه فشردم بی تو
بسکههرجمعه #غروب آمدودلگیرمکرد
دل بهدریای غـم و غصه سپــردم بی تو
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#غروب_جمعه
حجه الاسلام مهدی طائببصیرت فاطمی 4.11.98.mp3
زمان:
حجم:
50.72M
⭕️ سخنرانی استاد طائب با موضوع بصیرت فاطمی
✅شباهت قیام حضرت زهرا(س) و قیام مردم ایران در انقلاب اسلامی
✅چرا امریکا حاج قاسم را شهید کرد؟
✅آقا از کجا راز و رمز دشمن را میداند؟
✅چرا آقا در ماجرای بنزین از دولت حمایت کرد؟
🔹شهر پرند
🔹مسجد امام حسن علیه السلام
🔹4 بهمن 1398
🥀 #یا_حضرت_زهرا_س
#فاطمیه
#سخنرانی
#استاد_طائب
#رزق_معنوی✨
#بصیرت_فاطمی
کانال سبک زندگی مهدوی
@sabke_zendegie_mahdavi
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃