1.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
امام عصر(عج)میفرماید در هنگام سختی و شدائد این گونه مارا بخوانند...
❣ #تدبر_در_قرآن
📢 شرط قبولی خیرات و بهشتی شدن، ایمان و توحید است! رنگ خدا و خالصانه که نداشته باشد خدمات و خیراتت، هزاران مسجد و کعبه هم بسازی، ادیسون هم که باشی، باز هم از بهشت بهرهای نداری
👌البته جاهل قاصر حسابش با رحمت خداست🌻
🌴 سوره توبه 🌴
🕋 أُوْلَئِكَ حَبِطَتْ أَعْمَلُهُمْ «۶۹»
⚡️ترجمه:
آنها اعمالشان در دنیا و آخرت باطل شد.
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
وطن فقط خاک نیست. وطن گاهی یک فریاد است. گاهی یک بغض است. یک آه و حسرت است.
خانم کیمیا علیزاده.
گیرم اصلا اینبار هم میبردی؛ چه کسی در کدام خانه از شوق پیروزیات فریاد میکشید؟
حالا که باختی راه کدام نفس بخاطر بغضی گلوگیر بسته میشود؟ کدام آه از از چله سینهای پرحسرت پرتاب میشود؟
همینطور که چرخیدهای، نگاه کن!
هیچ خانهای در بلغارستان برای تو که پرچم و اسمش روی لباست بود حسرت نمیخورد، آه نمیکشد، بغض نمیکند.
وطن فقط خاک نیست. چه رسد به اسم و رسمی روی لباس تکواندو...
#شقایق
﷽
🔰 نجات از مرگ با توسل به حضرت رقیه (سلاماللهعلیها)
آقای حسینی قمی از آقای احمد اکبری نقل میکند که ایشان میگوید:
✍🏻 من دچار بیماری شده بودم، به دکتر مراجعه کردم.
دکترها پس از معاینه تشخیص دادند که باید عمل شوم.
مرا عمل کردند اما عملم موفقیتآمیز نبود و روز به روز حالم بدتر شد.
دکترها دیگر جوابم کردند تا جایی که گفتند باید به خانوادهات وصیت کنی و آماده مرگ باشی.
او ادامه میدهد:
▫️من روی تخت بیمارستان افتاده بودم، گفتم پس بگویید زن و بچهام بیایند.
زن و بچهام آمدند و دور تخت جمع شدند. وصیتهایم را کردم و آنها هم شیون و گریه کردند. بعد از مدتی، آنها از اتاق بیرون رفتند و من منتظر بودم که هر لحظه بیایند و جنازهام را ببرند. حتی اقوام کارهای قبرستان را هم انجام دادند و کاملا آماده شده بودند که من را دفن کنند.
▫️او میگوید: در همین حال و هوا بودم و آماده مرگ. با خودم گفتم که خوب، ما شیعیان خانمی به نام حضرت رقیه داریم، چرا به او متوسل نشوم؟
دلم شکست و متوسل به حضرت رقیه شدم. اشعاری خواندم و گریه کردم. چند لحظهای گذشت که دیدم در اتاقم باز شد و دختر خانم زیبا رویی وارد اتاق شد.
او جلوی آمد و مرا با اسم کوچک و فامیلم صدا زد و گفت: "از جایت بلند شو".
▫️با خودم گفتم حتما این دختر برای یکی از اتاقهای همجوار ماست و مشغول بازی بوده که در اتاق را باز کرده و به اتاق ما آمده است. به همین دلیل به او توجه چندانی نکردم.
دوباره فرمود: "پاشو".
گفتم: من نمیتوانم از جایم تکان بخورم. عمل کردم و درد دارم. دست و پایم هم بسته است.
او به من گفت: کجا دست و پات بسته است؟
نگاه کردم و دیدم که دست و پایم باز است.
گفت: "بلند شو!"
گفتم: نمیتوانم. من عمل جراحی کردم و تکان خوردن برایم مشکل دارد.
▫️او پرسید: "کجا را عمل کردی؟"
نگاهی به قفسه سینهام انداختم، میخواستم قلبم و آثار عمل جراحی را نشانش بدهم اما دیدم نه تنها اثری از زخم نیست، بلکه کاملا جوش خورده و ترمیم شده.
به او گفتم: شما چه کسی هستید؟
گفت: "همانی که بهش متوسل شدی، همان خانمی که صداش زدی."
✍🏻 حالم خوب شده بود، صحیح و سالم از بیمارستان مرخص شدم.
منبع: ستاره درخشان شام، ص ۲۷۲.
📌 برگرفته از جلسات «حکایات»
9.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌍 پدر فلسطینی:
از بچهام فقط همین مونده
🔹لعنت خدا بر یهود
لعنت بر رژیم کودککُش صهیونی
#غزه_مظلوم
11.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 بزرگترین تلهی پنهانی شیطان، برای من و شمایی که فکرش را هم نمیکنیم روزی دینفروشی کنیم!
🌺فرهنگی خانواده گروه