eitaa logo
سبک و شعر کربلایی سعید صادقی
2.7هزار دنبال‌کننده
47 عکس
56 ویدیو
64 فایل
کانال سبک و شعر (کربلایی سعید صادقی) ارائه اشعار مناسبتی مذهبی به همراه سبک ارتباط با مدیر 👇 @saeedsadeghiii
مشاهده در ایتا
دانلود
غزل مصیبت حضرت عبدالله بن الحسن(ع) من آمدم عمو نگرانی برای چه؟ فکر خیام و فکر زنانی برای چه؟ من آمدم تا که نگویند بی کسی در زیر تیغ و نیزه نهانی برای چه؟ گویند زینت سَرِ دوش پیمبری بر روی خاک و رمل روانی برای چه؟ من آمدم به نام حسن جلوه ای کنم خواهی مرا ز خویش برانی برای چه؟ برخیز مثل ظهر نمازت اقامه کن اینجا نماز عصر بخوانی برای چه؟ درگیر عقل و عشق شدم تا که آمدم با من مگو تو تازه جوانی برای چه؟... اینجا رسیده ای بخدا عشق من توئی هستی شکار نیزه پَرانی برای چه؟ از شعلهء لبت جگرم سوخت چون پدر مانند تشنهء رمضانی برای چه؟ فوّاره میزند زتنت خون چه سازمت؟ از هم گسیخته شریانی برای چه؟ این دست ها به درد من اصلا نمیخورد از علقمه تو خون به دهانی برای چه؟ شمشیر و تیر و نیزه و زخم زبان و سنگ بر کشتن تو کرده تبانی برای چه؟ با نیزه جسم تو به زمین دوخته مگر؟ آخر نمیخوری تو تکانی برای چه؟ یک نیزه در گلوی تو بد گیر کرده است خون میرود ز تو فَوَرانی برای چه؟ اجزای پیکرت به زمین ریخته شده چون برگِ پای دارِ خزانی برای چه؟ دُزدیدن سرِ تو زده بر سر کسی اسباب خنده های سنانی برای چه؟ مجتبی صمدی شهاب محرم ۱۳۹۸ @sabkemoharram
غزل اول جلسه ای شب ششم محرم در بین روضه ایم و به ما شد عنایتی جز گریه بر حسین نداریم عادتی ما وارثان گریه ء آدم شدیم پس داریم تا ابد به خلائق شرافتی این افتخار ماست که در زیر آسمان فرموده فاطمه که به روضه تو دعوتی در نامه ء عمل چه هراسی است روز حشر که غیر آه و گریه نباشد عبادتی این اشکها دوای تمامیِ زخم هاست اشکی ببار تا که نماند جراحتی جز مهر و لطف چیز دگر ما ندیده ایم در این بساط شامل خیر و محبّتی این خانه ، خانه ایست که جُونِ سیاه رو گردد سفید رو و شود دُرِّ قیمتی آقای خانه بر سر هر چه شهید رفت بهتر از این کجاست چنین اُوج عزّتی این خانه ایست مرگ عسل میشود در آن بر کام هر که کرد ز جانان حمایتی قاسم اگر به معرکه آمد اراده بود تا که حسن به جلوه نماید قیامتی قاسم به معرکه رُخِ بابا سفید کرد اَزرق دو نیمه شد چه خروشی چه هیبتی پایش نمیرسید اگر بر رکاب اسب شد قد کشیده مثل عمو بعدِ ساعتی با نعل ها زبس به رُخش بوسه ها نشست دیگر چه چهره ای چه جمالی چه صورتی بالا سرش صدای شکستن زیاد بود شد کربلا مدینه که دارد حکایتی..‌ مجتبی صمدی شهاب محرم @sabkemoharram
غزل مصیبت حضرت قاسم بن الحسن(ع) ای ماه خون گرفته عمو مضطرت شده مثل تن علی دل من پرپرت شده تا گرد و خاک بر سر جسمت بلند شد گفتم خدا به خیر کند محشرت شده رفته فرو تنت به دل خاک ها چرا پا خورده ای مگر که زمین بسترت شده چشمت زدند چشم پلیدان این سپاه که لخته خون عذار رُخ انورت شده داماد سنگ خوردهء من سر بلند کن که نو عروس تو نگران خاطرت شده پا بر زمین مکش که مرا میزنی زمین بنگر مُقلّدم که چه با رهبرت شده خوردی عسل ولی ز لبت چکّه میکند از بسکه پُر ترک لب تو، ساغرت شده ایکاش با زِره تو به میدان می آمدی تا لِه نمیشدی چه به این پیکرت شده چشمت به لب رسیده چه خاکی به سر کنم چه دلخراش چهرهء خوش منظرت شده گیسوی تو کنار تنت ریخته زمین سر پنجه ها مگر که شکنجه گرت شده مانند مادرم شده خُرد استخوان تو این ارث کوچه سهم تو از کوثرت شده تو درد میکشی و دلم تیر میکشد دردِ جناق وا شده درد سرت شده در زیر نعل ها بدنت قد کشیده است مثل عموی خود شده ای باورت شده؟ مجتبی صمدی شهاب محرم @sabkemoharram
غزل اول جلسه ای شب هفتم حضرت علی اصغر (ع) عجب حال خوشی در روضه ها هست به قدر وسعت عالم صفا هست در این شهر سیه رو بین روضه نفس تنگی نمیگیری هوا هست به دور هم جمعند عاشقان و به قدر وُسع عشق است و وفا هست حرم را در حسینیه ببینید به هر جا روضه باشد کربلا هست سگ کهف حریم کربلا شو فنای جای دگر اینجا بقا هست اگر داری مریض لا علاجی بیا روضه بیا دارالشّفا هست به این خانه بیا تا که ببینی سر این سُفره شاه است و گدا هست خضاب دیگران رنگی ندارد در این وادی زخون آری حنا هست اگر با گوش دل، دل داده باشی صدای گریهء یک آشنا هست هزار و چار صد سال است مهدی(عج) عزادار غمِ خون خدا هست روایت از امام صادق(ع) آمد که گریه بهر جدّم کیمیا هست خدا این اشک را از ما نگیرد که هر چه خیر از حال بُکا هست بخوان ای روضه خوان تا که بگرییم برای تشنه ای که سر جدا هست به لطف مادرش زهرا همیشه میان روضه ها آب و غذا هست اگر چه آب مهر مادرش بود ولی شرح غمش پُر ماجرا هست به منّت بهر طفلش آب خواهد ز قومی که تماما اشقیا هست پدر فریاد زد رحمی به طفلم اگر یک مرد در بین شما هست ... بگیرد طفل من سیراب سازد اگر یک ذرّه ای لطف و عطا هست به جای آب تیر آمد چه تیری که بهر صید زخمش بی دوا هست چه تیری اُستخوان حلق بشکست چنین ذبح عظیمی در کجا هست؟ علی را تا نبیند مادر او چه جایی بهتر از زیر عبا هست به حیرانی بابا خنده کردند بگو آیا که یک ذره حیا هست الهی مادرش اصلا نبیند سرِ ششماهه در طشت طلا هست مجتبی صمدی شهاب محرم @sabkemoharram
غزل مصیبت حضرت علی اصغر علیه السلام پسری که پدرش بُرد به میدان اورا کرد بر دست چو مه پاره نمایان اورا مانده بودند که این نور هدایتگر چیست چونکه دیدند دَمی پارهء قرآن اورا کیست این طفل که خود آیتِ کُبریِ خداست کرده سجده به دَرَش خیل بزرگان اورا سرش امّا ز عطش بر سر شانه خَم بود کاش آبی بدهد یک تن از آنان اورا هر دری زد پدرش تا که به آبی برسد بُرد زین رو وسط معرکه سُلطان اورا کار شَه وای به منّت کِشی از قوم رسید کاش لاقل برسد آب ز باران اورا تا که گفت آب همه لشکریان خندیدند گویی اصلا نشمردند مسلمان او را وسط خُطبهء شه بود که یک تیر پرید تیرِ وحشیِ سه سر بُرد به پایان اورا تیرِ چرخیده شده بین گلو جا خوش کرد خِیرش این بود فقط داد سه دندان اورا با سه شعبه عَصبِ گردنش از کار اُفتاد کُند شد دم به دم آن حالت لرزان اورا مادرش در بر خیمه چِقَدَر دلخوش بود که به طفلش پدرش هست نگهبان اورا دو قدم سمت حرم رفت دوباره برگشت همه دیدند گرفتار و پریشان اورا بُرد در پشت حرم تا که نهانش سازد تا که شاید کند از معرکه پنهان اورا ولی انگار قرار است به نیزه برود نیزه پیداش کند شام غریبان اورا مجتبی صمدی شهاب محرم @sabkemoharram
غزل اول جلسه ای شب هشتم حضرت علی اکبر علیه السلام هر کَس به کربلا نرود میکند ضرر شاید نداشته ز معانی حق خبر صدها کلام حضرت صادق چنین بُود دوری مکن ز فیض فراعقل این سفر این راه پُر نشیب رسد تا خودِ خدا عرش خداست خانهء خورشید وآن قمر ارباب اگر اراده کند بنده می شوی ظلمت کنار میرود و میشوی سحر پا پس نکش اگر به حرم راه دادنت با سر برو ، نمان که نیفتی تو در خطر آنقدر گریه کن که تورا هم دهند راه پا بر زمین بکوب در این خانه پشتِ در کربُ بلاست خانهء اَمنی که صاحبش آن کِشتی نجات خدا هست بر بشر به مادرش بگو که تو را دعوتت کند باشد دعای فاطمه والله مُعتبر امّا اگر شدی شب جمعه تو زائرش روضه نخوان کنار پدر از غمِ پسر بابا کنار نعش علی خورد بر زمین جانش به روی لب شد و اُفتاد مُحتضر گفت ای عزیز من تو چرا تکّه تکّه ای شد پاره پاره از غم تو از پدر جگر باید که جسم پرپر تو در عبا نهم گویی که ضربه خورده ای از هر که در گُذر این لخته خون اگر بگذارد ببوسمت گر چه نمانده از لب پُر خون تو اثر برخیز عمّه را ببر از بین این سپاه تا کم کنند بر قد و بر قامتش نظر مجتبی صمدی شهاب محرم @sabkemoharram
مربع ترکیب مصیبت علی اکبر علیه السلام الله اکبر اکبر از بابا جدا شد وقتی جدا شد خیمه بر غم مبتلا شد قلب حرم را کَند مثل کَهرُبا شد دنبال او بابا به لب غرق نوا شد انگار کُلّ خیمه با او رفت میدان مثل غزال از خیمه راهی شد خرامان مُستغرق ذات خدا بود و الهی چون دید بابا هست و درد بی پناهی چون ماه روشن زد به اعماق سیاهی بابا به دنبالش کشید از سینه آهی یعنی تمام حاصل عمرم تو هستی آهسته تر اینگونه قلبم را شکستی وقتی به میدان زد صلای محشر آمد انگار حیدر با رُخِ پیغمبر آمد در حملهء اوّل سپه از پا در آمد از بسکه سر زد حوصله دیگر سرآمد لشکر سخن از حملهء یک شیر می گفت عبّاس دنبال علی تکبیر می گفت شد ساعتی و تشنه گی بر او اثر کرد بابای خود را از لب خُشکش خبر کرد هم او به بابا هم پدر بر او نظر کرد با شهد لب درمان آن سوزِ جگر کرد لب بر لبش بگذاشت تا او جان بگیرد کم مانده بود اکبر که از خجلت بمیرد با آنکه آبِ پاک مهر مادرش بود لبهای بابا خشک تر از اکبرش بود نوشیدن از دست پیمبر باورش بود این بار رفت و این وداع آخرش بود اکبر که همنام امیرالمؤمنین بود بر قتل او صد ابن مُلجم در کمین بود دیدند یکباره فضا تغییر کرده دشمن برای کُشتنش تدبیر کرده این روضه شاه کربلا را پیر کرده تیری میان حلق اکبر گیر کرده نامردی آمد نیزه ای بر پهلویش زد نامرد دیگر ضربه بین اَبرویش زد فریاد او از پیکر بابا توان بُرد فریاد بابا را به اوج آسمان بُرد خون، دیدِ چشمان *عُقابش از میان بُرد اسبش علی را در میان دشمنان بُرد دیگر علی بین حرامی گیر اُفتاد جسمش اسیر لشکر شمشیر اُفتاد هرکَس رسید از راه بی لحظه شُماری بر پیکر سرو حرم زد یادگاری جشن علے کُشتن بپا کردند آری از پا حسین اُفتاد با این زخم کاری اُمیّد دیرینهء بابا مُنجلے شد آقا در اینجا صاحب صدها علے شد *عقاب: نام اسب حضرت علی اکبر(ع) مجتبی صمدی شهاب محرم @sabkemoharram
غزل اول جلسه ای شب تاسوعا امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف بیا که محفل ما بی تو آسمانی نیست اگر نظر نکنی اشک دیدگانی نیست تو پیر گریهء مایی مرا دعائی کن که بی دعای تو خیری در این جوانی نیست بهار بودن من دیده های نمناک است به روضه ها که ببارم دگر خزانی نیست چقدر دوری از تو ز گریه دورم کرد برای وسعت این رزق جُز تو بانی نیست شباهت من و تو این لباس مِشکی شد وگرنه بهر رسیدن به تو توانی نیست گذشت هم رمضان و گذشت هم عرفه هنوز غرق گناهم غمم نهانی نیست به دستهای عمویت بگیر دست مرا که بهتر از تو مرا چاره و اَمانی نیست بیا به روضهء دستِ قَلم سراسیمه بیا و روضه بخوان جز تو روضه خوانی نیست بیا بگو که علمدار بر زمین اُفتاد ز چشم پاره بگو قدرت بیانی نیست بگو چه شد که ز پهلو سرش به نیزه نشست که بعد از آن به تن اهل خیمه جانی نیست مگر چه بوده عمودی که بر سرش آمد که بهر ساقیِ طفلان لب و دهانی نیست ز علقمه که می آمد حسین شَک کردند صدا زدند که بابای ما کمانے نیست مجتبی صمدی شهاب محرم @sabkemoharram
غزل مصیبت حضرت عبّاس(ع) رفتی و رفت دگر سایهء تو از سرمن بی تو پاشید زِ هم هیمنهء لشکر من همه از قَدّ رشید تو سخن میگفتند شده ای از چه کنون مثل علی اصغر من با زمین خوردن تو شاه زمینگیر شده این قد و قامت درهم نشود باور من روبھان آمده بالای سرت می رقصند غُرّشے کن که بترسند ز شیر نَرِ من دستھايت که دلِ معرکه بر خاک اُفتاد همه گفتند دگر خاک شده بر سر من کاش میشد که نقابی بزنی بر چھره چشم خوردی که شدی مُحتضری در برِمن تیر ، هَم مردُمکِ چشم تورا پاشیده هم که انداخته از پا و کمر پیکر من خونِ پیشانے تو پاک شده قبل از من گوئیا دست کشیده به سرت مادر من بی تو سردار به بَد دردسرےاُفتادم می شود ختم به بد غائله ای آخر من بی نگهبانے زن های حرم از یک سو تشنگیِ حرمم دردسرِ دیگر من نَبرم خیمه تورا روے سرت میریزند ببرم خیمه تو را جان بدهد دختر من زده صدھا گرهء کور غمت بر کارم بی تو بر باد رود مقنعهء خواهر من مجتبی صمدی شهاب محرم @sabkemoharram
غزل اول جلسه ای شب عاشورا دل که عاشق بشود واله و سر گردان است چشم هم در پِیِ این عشق فقط گریان است راه تسکین فراق و غم و محنت اشک است دل که خشکید فقط چارهء آن باران است حلقهء روضهء ارباب بُوَد عرش خدا هر چه فیض است در این دایرهء امکان است شاه و رعیت درِ این خانه همه مُحترمند نوکر این حرم عشق خودش سلطان است این سخن را سرِ بازار محبّت بزنید هر کَسی شد سگِ دربار حسین انسان است کربلا یک کلمه هست ولی در معنا شرح آن باطن آیات همه قرآن است شرح بی تابی زینب شب عاشورا چیست که از این مصرعِ غم بر لب عالم جان است باید امشب به سر و سینه زنان دَم بدهیم امشبی را شه دین در حرمش مهمان است ولی افسوس قرار است ببیند زینب صبح فردا بدنش زیر سُمِ اسبان است بدنش هیچ چه سازد که ببیند به درخت سر بُبریدهء یار است که آویزان است لطمه اینجاست روا، هر که غروب فردا موی زینب بِکِشد پست تر از حیوان است مجتبی صمدی شهاب محرم @sabkemoharram
غزل مصیبت شب عاشورا بنشین برادرانه دوباره کنار من پایان بده به گریهء بی اختیار من از رنگ و روی زرد خودم مُلتفت شدم فصل خزان رسیده به فصل بهار من امشب بیا و مجلس ختم مرا بگیر بالا سرم بمان که نمانده قرار من دارم شبیه مادرمان میشوم کمان مگذار این فراق شود شود کوله بار من امشب اگر به صبح رسد میشود شروع تلخیِ روزگار تو و روزگار من فردا اگر که زخمیِ گودال بینمت آغاز میشود همهء اضطرار من فردا اگر گلوی تو با نیزه وا شود آتش رود به عرش ز داد و هوار من من بوسه میزنم به گلویت بعید نیست حلقوم پاره پاره بیاید به کار من رخصت بده که موی تو کوتاهتر کنم تا که به پنجه ها نرسد شاخسار من منکه هنوز سیلیِ مُحکم نخورده ام از گریه پُر ورم شده شده چشمان تار من همسایه ام که سایهء من را ندیده است فردا چگونه شمر شود هم قطار من ؟ زَجر و سنان و اَخنس و خولی و حرمله مُشتی شرابخوار بگردد حصار من شمشیر و تیر و نیزه کِشد انتظار تو بازار و سنگ کوفه کِشد انتظار من قرآن بخوان اگر به سرِ نیزه جا شدی تا جان بگیرد این نفسِ ذوالفقار من حتّی اگر که پَرت شوم با لگد حسین می ایستم که کم نشود اقتدار من مجتبی صمدی شهاب محرم @sabkemoharram
غزل اول جلسه ای روز عاشورا عاشق شدن غریبیِ ایّام بودن است حیرانی و بدون سرانجام بودن است مقصود کعبه کرب و بلا رفتن است و بس این حجّ واقعی و در اِحرام بودن است بوسه اگر که لب ، نزند بر ضریح یار معنی دور بودن و ناکام بودن است پُخته شدن ز سوز جگر میشود نصیب چشم بدون اشک همان خام بودن است *خاموش شد چراغ ، نرو که مسیر حق با یار خویش ماندن و همگام بودن است دنیا طلب اگر که شدی *اِبن حُرِ شوی کاین مرزِ خاص بودنت از عام بودن است اینجا برای دیده شدن نوکری نکن جلوه گری به وادی گمنام بودن است در این مسیر چون *حُججی ها قدم بنه که راه وصل غرق در آلام بودن است واقف مگر نبود به احکام ذبح ، شمر این ادّعایِ خادم اسلام بودن است!؟ از پشت سر برید و به او آب هم نداد این روضه داغ سینه ، در اِبهام بودن است با قتل صبر و زجر کُشی شد جدا سرش این شرح مرغ بِسملِ در دام بودن است * اشاره به خاموش کردن چراغ به فرمان امام در شب عاشورا * عبیدالله ابن حرّ جعفی که دعوت امام را نپذیرفت * شهید حججی مدافع حرم مجتبی صمدی شهاب محرم @sabkemoharram
سینه زنی آقا اباعبدالله  خاطره اولین بار- نگاه به صحن علمدار دلمروکرده گرفتار - دلتنگتم ای یار من ویه دل هوایی - خسته شدم از جدایی میخوام بشم کربلایی - مردم زتنهایی نمیگم عاشقم - آخه نالایقم میدونم آقاجون - برات آینه دقم آقام آقام حسین(۴)     دیونه کربلاتم - ازبچگی مبتلاتم سینه زن روضه هاتم - مدیون چشماتم وقتی شبا بیقرارم - سرموروتربت میزارم توروبه یادم میارم - دلبرودلدارم قربون روضه هات - عطر سینه زنات قربون پرچمه - حرم کربلات آقام آقام حسین 😭😭 ابا عبدالله ع اجرای سبک: @sabkemoharram
هدیه به ارباب صلوات واحد یا زمزمه و شور زمینه سیاه پوشان سر می کنم یک سال و با ناله و ماتم منتظرم تا برسه ماه محرم رزق لباس مشکی امسال و می گیرم از دست با کرامت حضرت خاتم مشکی می پوشم به اذن مرتضی به اذن سلطان علی موسی الرضا شال عزامو میندازم گردنم با ذکر ارباب به سینه می زنم حسین حسین جان حسین جان حسین جان باز شده فصل عزای ارباب بی سر دیده ها گریون برای ارباب بی سر ارمنی و گبر و یهودی و نصاری سینه زنه رو ضه های ارباب بی سر روضه شروع شد سلام ای سر جدا تنت رو خاک و سرت رو نیزه ها گریه و اشکه زینب و ندیدن با لب تشنه سرت و بریدن حسین حسین جان حسین جان حسین جان اهل محل ماه غم و عزا رسیده روضه می خونه مادری قامت خمیده چند روز بعد از روی تل می بینه زینب سر حسین شو یه بی حیا بریده برادر من غرق خونی حسین برابر من نیمه جونی حسین تو شیب گودال زیر دست و پایی زخمیه شمشیر تیغ و نیزه هایی رضا نصابی 😭 اجرای سبک: @sabkemoharram
واحد_سنگین شب_عاشورا خون خدا السلام ای ساکن کرب وبلا اسم تو آرامش اهل بُکا با تو میشم از غم و‌ غصه رها اشک بی قراریِ زائراتو دوست دارم ۲ آقاجون از ته دل کربلاتو دوست دارم ۲ * آه _ سالار زینب * خون خدا بخدا که تربتت میده شفا یا من اسمهُ دوای نوکرا ذکر تو عبادته برای ما با نگاه مادرت یا حسینه رو لبم ۲ ممنون مادرتم که گدای زینبم ۲ * آه _ سالار زینب * آب حیات مددی حضرت اعلا درجات نور عینی یا سفینة النجات زندگی من فدای بچه هات جز تو از کسِ دیگه چشم یاری ندارم ۲ آخه من غیر شما کس و کاری ندارم ۲ * آه _ سالار زینب * سنگین😭 اجرای سبک: @sabkemoharram
زمزمه سیاه پوشان به سبک (تو که باشی ..) محرم شد دل من غصه ها داره هوای تو هوای کربلا داره دلم خون شد سیاهیه تو را دیدم دوباره با نم اشکام لباس غصه پوشیدم تومیدونی دلم آقا پریشونه نگاهی کن به این دلتنگ دیوونه تو خواستی که در خونت گدا باشم من مجنون اسیر کربلا باشم نپرس از من که با این روضه داغونم شه بی سر ,امیر غرق در خونم جدا میکرد عدو سر از تنت آقا سر گودال صدای مادرت زهرا س چرا دشمن به دورت هلهله میکرد چرا آتش به قلب قافله میکرد دوان زینب س به دنبال تنت میگشت سه ساله هم به دنبال سرت میگشت عدو با کین سرت بر نیزه ها میزد ترا مادر غریبانه صدا میزد تو بودی و هجوم دشمنان یکسر لبت پر خون غریب و کشته ی بی سر شرار کین عدو بر خیمه ها میزد در آن لحظه ترا زینب س صدا میزد ((حسینم وای حسینم وای حسینم وای )) 😭 اجرای سبک: @sabkemoharram
اهل عالم ماه غم حسین محرم شد هنگامه ی گریه و ماتم شد روزی ما گریه بر این غم شد دل ها رفته تا کربلای او هر دل می سوزد از برای او عزاداران گل فاطمه بر گوش جان آید صدای او صلی الله علیک یا حسین۴ اهل عالم سوزم بر او با آه شبگیرم گریه ی بر او شده تقدیرم رزق محرم از خدا گیرم محرمش ماه عزا بود بر او ناله و گریه ها بود فرموده ی امام صادق است بزم عزایش کربلا بود صلی الله علیک یا حسین۴ اهل عالم ماه حسین آن شه ابرار است ماه اباالفضل علمدار است شیعه ی حیدری عزادار است در این مه زینب خونجگر شود مظلوم عالم بی پسر شود در غم حسین اشک عمه اش مهدی زهرا دیده تر شود صلی الله علیک یا حسین۴ اهل عالم ماه حسین ماه علی اکبر ماه رباب و علی اصغر ماه حسین و پیکر بی سر داغ حسین بر دل شرر زند آتش بر قلب هر بشر زند در سوک پور فاطمه حسین شیعه بر سینه و به سر زند صلی الله علیک یا حسین۴ 😭 اجرای سبک: @sabkemoharram
بند اول با دل پر غم،با اشک نم نم میریم به استهلالِ،ماه محرم با یه سلام به،ده شبِ ماتم میریم به استقبالِ،ماه محرم به شعر محتشم سلام به نوحه و دودم سلام به پرچم و علم سلام سلام محرم۲ به شور سینه زن سلام به شاه بی کفن سلام به ماه پر محن سلام سلام محرم۲ باز منو چای روضه ای که ریخته مادرت برام وقتی تو جمع نوکرام حس میکنم تو کربالم حسین آقام،حسین آقام بند دوم به قصد قربت،میام تو هیئت پا میذارم روی پر و،بال فرشته دل می بره از،من بیرقی که خوش آمدید به مجلسِ،عزا نوشته بده به قلب من جال خودت بهم بده صفا بده یه اشک بی ریا برات بسوزم۲ دستی روی سرم بکش رو قلب مضطرم بکش رو چشمای ترم بکش برات بسوزم۲ باز منو عطر سیب تو که میپیچه تو هیئتت میخوام که جون بدم برات بشم فدای غربتت حسین آقام،حسین آقام بند سوم به کوچه گردی،شُهره ٔ شَهرم اسیر غربت و غمم،نیا امیرم قلبم شکسته،از بی وفایی چیزی نمونده که منم،غریب بمیرم اینا به فکر قدرتن پستن و بی لیاقتن بی شرم و بی صداقتن نیا به کوفه۲ نیا به تو جفا میشه کشتنه تو روا میشه سر از تنت جدا میشه نیا به کوفه۲ دل نگرانم واسه ی دختر تو تو این سفر تو رو قسم به مادرت از این سفر بکن حظر کوفه نیا،پسر عمو 😭 اجرای سبک: @sabkemoharram
بند اول میاد صدای،زنگ شترها که میرسه یه قافله،آه و واویال غمگینه دل ها،بارونِ چشما که خیمه میزنه حسین،میونِ صحرا حجاج بیت اهلل میان با ناله و با آه میان که خسته از تو راه میان به کربال وای۲ با شور و با نوا میان با قلبی مبتال میان تا که بشن فدا میان به کربال وای۲ رسیده کاروون غم به سرزمین پر بال به جایی که سرا میره از کینه روی نیزه ها اَعوذُ باهللِ مِنَ الڪرببال ڪرببال بند دوم رسیده زینب،به سرزمینی که میده بوی غربت و،بال و محنت دلش گرفته،نداره طاقت میریزه اشک،میخونه از،رنج و مصیبت از ته دل میکِشه آه خیره شده به قتلگاه که میشه اینجا بی پناه واویلتا وای۲ اسیر غصه ها میشه به غم ها مبتال میشه از داداشش جدا میشه واویلتا وای۲ میاد روزی که همسفر میشه با نامحرما وای چاره نداره جز وداع میره تا شام بال وای اَعوذُ بِاهللِ مِنَ الڪرببال ڪرببال 😭 اجرای سبک: @sabkemoharram