eitaa logo
❀' سَبڪ‌ِشُھَכآ '❀
1.9هزار دنبال‌کننده
12.9هزار عکس
3.5هزار ویدیو
142 فایل
•|به‌نامِ‌‌او|• «به فکرِ مثلِ شهدا مُردن نباش به فکرِ مثلِ شهدا زندگی کردن باش.» شهید‌ابراهیم‌هادی کپی❗️حلالت رفیق ولی برای شهادتمون دعا کن😊 شروع‌ما←¹⁰مهر¹⁴۰¹🍃 شروط🌸↓ @sabke_shohadaa_short کانال‌محفل‌هامون🌱↓ @mahfe_l کانال‌خدمات🌿↓ @ww0403
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهیدی که یا علی گویان ذبح شد چند بار از او می پرسند، که برای چه اینجا آمدی؟ رضا هم می گوید: بخاطر حضرت زینب(س) آنها هم میگویند: اگر به مقدساتی که به آنها معتقدی پشت بکنی، ما تو را آزاد میکنیم. اما رضا میگوید: من بخاطر حضرت زینب(س) آمده ام، سرم را بدهم محال است به اعتقاداتم پشت کنم داعشی ها هم، در حالی که مدام (یاعلی) میگفته او را شهید میکنند.. ذبح میکنند تکفیری ها به سنت اسلاف خود، سر شهید رو در طبق میگذارند و میگردانند شهید رضا اسماعیلی حداقل برای یک نفر ارسال کنید @mazhabijdn
هرچقدر به بالای قله‌ی ظهور نزدیک میشیم، هوا کم میشه! دیگه به شُشِ هر کسی نمیسازه! بی‌هوا میخرن، بی‌هوا می‌بَرَن بی‌هوا میاد! خیلی حواستونُ جمع کنید؛ میزان، هوای نَفسِ؛ 🌱 @mazhabijdn
مبارکه دوستان:) نظر فراموش نشه 🙂💚 آمار 600 هدیه 10000 ریالی داریم برای 5 نفر.. زیادمون کنید رفقا.
ابراهیم‌به‌تنهاچیزی‌که‌فڪر‌نمیڪرد مادیات‌بود‌وهمیشه‌میگفت: روزۍ‌راخدا‌می‌رساند‌برڪت‌پول‌مهم‌است ڪاری‌هم‌که‌براۍخداباشد برڪت‌دارد..🤍 🌱 @mazhabijdn
📚🌱 سوار یکی از نفربرها شدیم و به سرعت رفتیم طرف خط. به نیروها گفتم با من در تماس باشند و به محض این که گفتم، بیایند. هوا هنوز تاریک بود. دیدم یک نفر در میان تپه‌ها ناله می‌کند. نفربر را خاموش کرده بودم تا ساکت باشد. جوان لاغری نشسته بود. فهمیدم همان کسی است که سه روز پیش برای شناسایی رفته بود. سلام و علیک کردیم و پرسیدم: چه طوری؟ چه خبر؟ گفت: از نیروهای شناسایی هستم و سه روز است که این جا مانده‌ام. او هم فلانی است که در آن قسمت شهید شده. پرسیدم: نفر سوم کو؟ گفت: او هم آن جاست. کمین دشمن آن‌ها را زده بود. مانده بودند و نتوانسته بودند برگردند. سه روز چیزی نخورده بودند. لاغر و ضعیف شده بود. او را گذاشتیم داخل نفربر خودم و گفتم سریع ببرندش عقب و برگردند. -چزابه -خاطرات‌سرادار‌فتح‌الله‌جعفری 🕊 @mazhabijdn
ی هل میدی؟!🙂✨
هروقت‌خوآستی‌گنآه‌ڪنی! این‌سوآل‌رو‌از‌خودت‌‌بپرس... ^^🌴 شمآرآچہ‌شده‌است‌‌ڪہ‌برآی‌‌خدآ شأن‌ومقآم‌وارزشی‌قآئل‌نیستید.. @mazhabijdn
مُلاعباس‌چاوش‌سالی‌یه‌کاروان‌از‌ مازندران‌میآورد‌کربلا‌پابوس‌امام حسین... یه‌روز‌صبح‌پنجشنبه‌دید‌۲روز راه مونده تا کربلا، قبلا‌هم‌میدونید‌کاروانسرا‌بوده‌توراه‌دیگه... مثلا‌هر‌،۱روز‌مسافتی‌که‌طی‌میشد، میرسیدن‌به‌‌کاروانسرای‌ِبعدی... صبح‌پنجشنبه‌که‌دید‌هنوز‌دو‌روز‌راه‌مونده، پاشد‌نماز‌صبحشو‌خوند‌، روبه‌کاروانش‌کردُگفت: امان‌من‌النار‌لزوار‌الحسین‌فی‌لیلة‌الجمعه هرکس‌شب‌جمعه‌بتونه‌کربلا‌باشه‌، این‌زیارت،‌امانی‌میشه‌واسش‌ازآتش‌جهنم! بعدگفت‌متاسفانه‌ما‌دو‌ ۲روز‌راه‌داریم هنوزتا‌کربلاداریم و‌نمیرسیم‌تاشبِ‌جمعه.کربلا، ولی‌اگه‌غُر‌نزنیدُ‌دوست‌داشته باشید، من‌سرعت‌راه‌رو‌زیاد‌میکنمُ ۱روزِاین‌راه‌دو‌روزِرومیرم وشب‌جمعه‌میرسونمتون‌کربلا💔... این‌اهالی‌کاروان‌هم‌، سفر‌اولشون‌بود‌گفتن‌مُلا‌عباس‌، هرکاری‌میکنی‌بکن‌،ما‌پایه‌ایم‌، فقط‌شب‌جمعه‌مارو‌برسون‌کربلا! مُلا‌عباس‌سرعت‌کاروانُ‌زیاد‌کرد‌، اینارو‌شب‌جمعه‌رسوند،کربلا...💔 اینارسیدن،خیلی‌خسته‌بودن، اومدن‌یه‌وضویی‌گرفتنُ نماز‌مغربُ‌خوندن ملاعباس‌بعدش‌واسشون زیارت‌عاشورا‌خوندُ وقتی‌زیارت‌عاشورا‌تموم‌شد‌، این‌مازندرانیا‌اومدن‌گفتن: ملا‌عباس،چون‌شبِ‌جمعه‌هست، یه‌نوحه‌هم‌برامون‌بخون‌کیف‌کنیم... ملا‌عباس‌هم‌یه‌اخلاقی‌داشت‌که: تو‌یِ‌دفترچه‌نوحش‌نمیگشت‌نوحه‌پیداکنه، دفترچه‌رو‌بازمیکرد، هر‌نوحه‌ای‌میومد‌میگفت‌روزیمون‌همونه، یهو‌دفترچشو‌باز‌کرد‌،دید‌عه! نوحه‌حضرت‌علی اکبر‌علیه‌السلام‌اومد... شروع‌کرد‌به‌خوندنش یه‌مجلس‌خیلی‌عجیبی‌شد، حالِ‌معنوی‌عجیبی‌گرفتن... میگفت‌بعد‌مراسم، یهوکاروانسرایی‌آماده‌کردم‌، گفتم‌شما‌اینجا‌استراحت‌کنید‌، تا‌من‌برم‌شامتونو‌بیارم، میگه‌تا‌رفتموشام‌اوردم‌، دیدم‌همه‌از‌شدت‌خستگی‌راه، خوابشون برده، منم‌دلم‌نیومد‌بیدارشون‌کنم، خودمم‌دیدم‌میلم‌به‌غذا‌نمیکشه، همون‌بغل‌غذاها.دراز‌کشیدم‌خوابم‌برد... میگه‌خواب‌بودم‌، یهو‌دیدم‌دارن‌درب‌کاروانسرا‌رومیزنن این‌خادم‌کاروانسرا‌رفت‌درو‌بازکرد، کسی‌که‌پشت‌در‌بودبه این‌خادم‌گفت: ملاعباس‌چاووش‌اینجاست؟! خادمِ‌گفت‌آره، یه‌دوساعتی‌هست‌که‌اومدن‌، اینقدر‌خسته‌بودن‌که‌غذا‌نخورده‌، خوابشون‌برده... بعد‌اون‌بنده‌خدا‌گفتش: برو‌بیدارش‌کن‌بهش‌بگوکه‌خوشآبحالت، وجود‌نازنین‌حسین‌بن‌علی‌، داره‌میاددیدنت،زیارتت‌کنه! مُلا‌عباس‌چاووش‌میگه‌تا‌این‌حرفُ‌شنیدم، دوییدم‌اومدم‌دم‌در‌، گفتم‌آقا‌کجاست؟! خودم‌میرم‌دیدنش‌، نمیخواد‌آقابیاد، اون‌بنده‌خدا‌گفتش‌نه! سیدالشهدا‌فرموده‌: بگو‌خودم‌میرم‌دیدنش...💔 میگه‌نشسته‌بودم‌،یهو‌دیدم‌، خورشیدجمال‌حسین‌بن‌علی‌علیه‌السلام، طلوع‌کرد‌ُآقا‌اومدپیشم، تا‌اومدم‌بلندشم‌از‌جام‌، آقا‌دستاشو‌گذاشت‌روشونم،فرمود: مُلا‌عباس،خسته‌ای‌نمیخواد‌بلند‌شی‌،بشین:) مُلا‌عباس‌میگه،سیدالشهدا‌فرمود: مُلا‌عباس‌اومدم‌سه‌جمله‌بهت‌بگم‌ُبرم: اول‌اینکه‌:مُلاعباس، هرکس‌بیاد‌زیارت‌من، منم‌میرم‌دیدنش... :) جَوون،یه‌وقت‌فکر‌نکنی‌اقا‌نمی‌بینتت! دومیش:‌آقا‌فرمود‌:‌ملا‌عباس‌! شما‌شبای‌جمعه‌روضه‌میگیریدمازندران ، من‌خیلی‌مجلستونُ‌دوست‌دارم ، فقط‌یه‌پیرمردی‌هم‌هست‌، میاد‌دم‌در‌کفشاتونو‌جفت‌میکنه‌،مرتب‌میکنه، این‌پیرمردِ‌پول‌نداشت‌با‌شمابیاد‌کربلا، مازندران‌رفتی‌، حتما‌سلامِ‌منو‌به‌اون‌پیرمرد‌برسون‌، بگو‌ابی‌عبدالله‌بهت‌سلام رسوند...💔 :))) سوم‌اینکه:سیدالشهدا‌فرمود‌: یه‌خواهش‌دارم‌ازت‌ملا‌عباس! گفتم‌آقا‌شما‌امر‌کن‌جانم؟! آقا‌فرمود‌ملا‌عباس، شبای‌جمعه‌میای‌کربلا‌، روضه‌ی‌علی‌اکبر‌نخون‌...💔 گفتم‌چرا‌آقا؟! گفتش‌مادرم‌میاد‌حرم، طاقت‌شنیدن‌روضه‌جَوون‌نداره... اونم‌جَوونی‌که‌شبیه‌ترین‌بود‌به‌رسول‌الله(ص) @mazhabijdn
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شبتون مهدوی🕊✨ دمتون حیدری🕊✨ مهرتون فاطمی🕊✨ صبرتون زینبی🕊✨ عشقتون حسینی🕊✨ غیرتتون علوی🕊✨ التماس دعاا... نماز شب فراموش نشه :) یاعلی✋🏻🌱