#رمان_پسر_بسیجے_בختر_قرتے♥️
#پارت_پانزدهم
چند دقیقه که گذشت دختر ناز و شیک پوشی سمتم اومد و به صندلی کناریم اشاره کرد :
جای کسیه خانم ؟
نه بفرمائید
دستش رو سمتم گرفت ، همینطور که دستم رو توی دستش میذاشتم گفت :
ببخشید سلام نکردم ، سلام من مریم هستم افتخار آشنای با چه کسی رو دارم ؟
لبخندی به لحن مثبتش زدم :
سلام ، منم دریا هستم و خوشحالم از آشناییتون
شما هم ترم اولی هستید ؟
بله خیلی معلومه ؟؟؟؟
خندید:
تک خنده ای از صداقتش زدم و گفتم:
همچنین شما
دوباره خندید و گفت:
ایول خوشم اومد عین خودمی پس بی خیال رسمی شدن و این حرفا دوستیم مگه ؟
اینبار من دستم رو سمش گرفتم:
اوکی هستیم
مریم هم مثل من نوزده ساله و طبق آماری که گرفتم تک دختر خونه با دو برادر بزرگتر از خودش و پدرس مدیر شرکت کامپیوتری بزرگی بود ، خونشم تقریبا به خونه ما نزدیک بود و مهم تر از همه مشترک بودن همه کلاسهای ما با هم بود
https://eitaa.com/NASHNAS3312
رفقا جواب های ناشناس رو میتونید اینجا مشاهده بفرمایید🌸🌱
❀' سَبڪِشُھَכآ '❀
https://harfeto.timefriend.net/16727421095503 بگوشیم📞...
حرفی سخنی نظری
ب نظرتون یکم دردودل کنیم💔🙃
❀' سَبڪِشُھَכآ '❀
سلام خوبید😁 ی خبر خوب🙂👌♥️ امشب چالش داریم🤚 موضوع؟ -سوال های احکام و قرآنی🌸 زمان برگذاری؟ -ساعت 20
سلام مجدد🙂🤚♥️
خب آماده آید برای چالش👌😁
در کدام سوره «دو سجده مستحبی» قرار دارد؟
جواب لطفا پیوی🙂👇
☘@Amirmohamبرنده مشخص شدad889☘