•🌿•
ﭼﺮﭼﻴﻞ میگوید :
ﺭﻭﺯی ﺳﻮﺍﺭ ﺗﺎکسی ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩﻡ ﻭ ﺑﻪ ﺩﻓﺘﺮ BBC ﺑﺮﺍی ﻣﺼﺎﺣﺒﻪ میﺭﻓﺘﻢ.
ﻫﻨﮕﺎمی ﮐﻪ ﺑﻪ ﺁنﺟﺎ ﺭﺳﻴﺪﻡ، ﺑﻪ ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﮔﻔﺘﻢ ﺁﻗﺎ ﻟﻄﻔﺎً ﻧﻴﻢ ﺳﺎﻋﺖ ﺻﺒﺮ ﮐﻨﻴﺪ ﺗﺎ ﻣﻦ ﺑﺮﮔﺮﺩﻡ .
ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﮔﻔﺖ :
ﻧﻪ ﺁﻗﺎ ! ﻣﻦ میﺧﻮﺍﻫﻢ ﺳﺮﻳﻌﺎً ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﺑﺮﻭﻡ ﺗﺎ ﺳﺨﻨﺮﺍنی ﭼﺮﭼﻴﻞ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺭﺍﺩﻳﻮ ﮔﻮﺵ ﺩﻫﻢ.
چرچیل در ادامه میگوید :
ﺍﺯ علاﻗﻪ ﺍﻳﻦ ﻓﺮﺩ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﻡ ﺧﻮﺷﺤﺎﻝ ﻭ ﺫﻭﻕ ﺯﺩﻩ ﺷﺪﻡ ﻭ ﻳﮏ ﺍﺳﮑﻨﺎﺱ ﺩﻩ ﭘﻮﻧﺪی ﺑﻪ ﺍﻭ ﺩﺍﺩﻡ !!
ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﺑﺎ ﺩﻳﺪﻥ ﺍﺳﮑﻨﺎﺱ ﮔﻔﺖ :
ﮔﻮﺭ ﺑﺎﺑﺎی ﭼﺮﭼﻴﻞ !!
ﺍﮔﺮ ﺑﺨﻮﺍﻫﻴﺪ، ﺗﺎ ﻓﺮﺩﺍ ﻫﻢ ﺍینجا ﻣﻨﺘﻈﺮ میﻣﺎﻧﻢ !
پول حتی علايق و احساسات انسانها را عوض میكند !
#مسعود_مسعودی
#تلنگرانه🖐
-نشرصدقه جاریه-
𝑱𝒐𝒊𝒏⤹
•🌿• @sabkeshohadaa | سَبڪِشُھَכآ
•🌿•
ما این راه را تمام می کنیم
اگر همه کشته شویم
اگر همه شهید شویم
اگر خانه هایمان بر سرمان خراب شود
هرگز گزینه مقاومت را رها نمی کنیم ..
• شهید سیدحسن نصراللّٰه •
#شهیدانه🕊
-نشرصدقهجاریه-
𝑱𝒐𝒊𝒏⤹
•🌿• @sabkeshohadaa | سَبڪِشُھَכآ
•🌿•
حیاتِ قلب در گریه است
و آن قتیل العبرات(حسین؏)
کشته شد تا ما بگرییم ..
• شهید سیدمرتضی آوینی •
#شهیدانه🕊
-نشرصدقهجاریه-
𝑱𝒐𝒊𝒏⤹
•🌿• @sabkeshohadaa | سَبڪِشُھَכآ
•🌿•
#کمی_از_تو_بگویم
دستشو محکم گرفتم و گفتم:بحث عوض نکن،این سوختگی دستت چیه هادی؟
خندید...
سرشو پایین انداخت و گفت:
یه شب شیطون اومد سراغم منم اینطوری ازش پذیرایی کردم.
-شهید محمد هادی ذوالفقاری
#نشرصدقهجاریه
#شهیدانه
𝑱𝒐𝒊𝒏⤹
•🌿• @sabkeshohadaa | سَبڪِشُھَכآ
•🌿•
✍گویند حکیمناصرخسرو به طور ناشناس وارد نیشابور شد.
به دکان پینهدوزی رفت تا وصلهای بر کفشش زند.
سر و صدایی از گوشهی بازار برخاست.
پینهدوز کارش را رها کرد و مشتری را بهانتظار گذاشت و بهتماشای غوغا رفت...!
🔹ساعتی بعد باز آمد با لختی گوشت خونین بر سر درفش پینهدوزیش...!!
در پاسخ ناصرخسرو که پرسید، چه خبر بود؟
گفت:
در مدرسهی انتهای بازار، مُلحِدی فلان فلان شده پیدا شده که به شعری از ناصرخسرو استناد کرده و گویا از مریدان ناصر خسرو بود.
🔸لذا علمای دین فتوای قتلش دادند و خلایق تکه تکهاش کردند و هرکس بهنیت کسب ثواب، زخمی زد و پارهای از بدنش جدا کرد، دریغا که نصیب من همین قدر شد...!!
ناصر خسرو، تا که این را شنید، با عجله کفش را از دست پینهدوز قاپید و به راه افتاد...
🔹در حالی که میگفت:
برادر، کفشم را بده.
من حاضر نیستم در شهری که نام ناصرخسرو ملعون در آن برده می شود، لحظهای درنگ کنم...!
"مخور صائب فریبِ فضل از عمامهی زاهد
که در گنبد ز بیمغزی صدا بسیار میپیچد"
📚#صائب_تبریزی
#تلنگرانه🖐
-نشرصدقه جاریه-
𝑱𝒐𝒊𝒏⤹
•🌿• @sabkeshohadaa | سَبڪِشُھَכآ
•🌿•
ابراهیم میگفت:
مطمئن باش !
هر کس با حسین
رفیق شود
تغییر میکند ...
≺≺شهید ابراهیم هادی≻≻
#شهیدانه🕊
-نشرصدقهجاریه-
𝑱𝒐𝒊𝒏⤹
•🌿• @sabkeshohadaa | سَبڪِشُھَכآ
مامانش بهش گفته بود : حسن !
دست این دختر مردم رو بگیر
یه تُک پا ببرش مشهد ؛ گناه داره ..
گفته بود : مامان ! دلم برای امام رضا
یه ذره شده ، ولی نمیتونم برم ..
باید برم جبهه !
رفت جبهه ، شهید شد .
رفتن جنازه رو بیارن قم ، دفن کنن .
بهشون گفتن : ببخشید ، جنازه گم شده ،
هفت روزه رفته مشهد : )
- شبهاٰیپرستاره | حاجحسینیکتا .
•🌿•
#دزد_شریف
✍مولانا در مثنوی داستان شیخی را تعریف می کند که؛
در تاریکی نزدیکی صبح،
افسار الاغش را جلو حمام به مردی که چهره اش نمایان نبود سپرد و به حمام رفت،
وقتی برگشت دید که افسار الاغش در دست دزد معروف ده است..!!
و شروع کرد به داد و بیداد.
🔸دزد گفت چرا داد و بیداد میکنی؟
شیخ گفت ای دزد نابه کار افسار
الاغ من در دست تو چه میکند؟
دزد گفت تو خود در تاریکی الاغت را به من سپردی.!
تازه مرا از کارم باز داشتی
و حالا داد و بیداد هم میکنی؟
🔸شیخ پرسید:
پس چرا الاغ را ندزدیدی؟
دزد گفت:
تو الاغت را به من سپردی من دزدم نه خیانتکار و چیزی را که به من سپردهاند
به آن خیانت نمیکنم...
🔸مولانا در مثنوی سپس ادامه میدهد که :
به اندازه این دزد شرافت داشته باشید
و به کسانی که اموال و مهم تر از آن سرنوشت خودشان را به شما سپردهاند خیانت نکنید..!
#تلنگرانه🖐
-نشرصدقه جاریه-
𝑱𝒐𝒊𝒏⤹
•🌿• @sabkeshohadaa | سَبڪِشُھَכآ
‼️
ارزشِ هر انسان به چيزي که به آن دست مييابد نيست،
بلکه به هدفي است که ميلِ رسيدن به آن دارد ...!
✍ #جبران_خليل_جبران
#تلنگرانه🖐
-نشرصدقه جاریه-
𝑱𝒐𝒊𝒏⤹
•🌿• @sabkeshohadaa | سَبڪِشُھَכآ
🌱
خدایا!
اگر بگویی لیاقت شهادت نداری،
خواهم گفت: لیاقتِ کدامیک
از الطافِ تو را داشته ام؟!
• شهید حجت اللّٰه رحیمی •
#شهیدانه🕊
-نشرصدقهجاریه-
𝑱𝒐𝒊𝒏⤹
•🌿• @sabkeshohadaa | سَبڪِشُھَכآ
🌱
شهیددکترمصطفیچمران
خُدایا مرا بسوزان،
استخوانهایم را خرد کن،
خاکسترم را به بـاد بسپار ولی
لحظهای مرا از خود وا مسپار!
#شهیدانه🕊
-نشرصدقهجاریه-
𝑱𝒐𝒊𝒏⤹
•🌿• @sabkeshohadaa | سَبڪِشُھَכآ