💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽سبک بالان عاشق﷽
وصیت نامه چند خطی
#شهید_صمد_امید_پور
شهدای صابرین بسیار مظلوم هستند و خیلی کم ازشون یاد می شه
🦋شادی ارواح مطهر شهدا صلوات🦋
الَّلهُمَّ صلِّ عَلی مُحَمَّدٍ و آلِ مُحَمَّد و عجِّل فَرَجَهُم
╔═.🥀🍃.📿════╗
🆔️@sabokbalan_e_ashegh
╚════🥀.🍃.📿═╝
🦋🦋🦋
6.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
قبر اصلی ارباب بی کفن ابا عبدالله الحسین (ع)
دلت شکست و اشکی آمد به چشمانت التماس دعای فرج ...
╔═.🥀🍃.📿════╗
🆔️@sabokbalan_e_ashegh
╚════🥀.🍃.📿═
❌کتاب «تلآویو سقوط کرد» در دستان رهبر انقلاب
🔻یکی از عکسهای منتشر شده از بازدید امروز رهبر انقلاب از نمایشگاه کتاب تهران، تصویر رمانی است به نام «تلآویو سقوط کرد»
╔═.🥀🍃.📿════╗
🆔️@sabokbalan_e_ashegh
╚════🥀.🍃.📿═╝
5.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❌تذکر رهبر انقلاب به مسئولان حوزه کتاب
🔻رهبر انقلاب :عرضه کتاب ما کم است و باید افزایش یابد .
╔═.🥀🍃.📿════╗
🆔️@sabokbalan_e_ashegh
╚════🥀.🍃.📿═╝
2.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❌درخواست غرفهدار برای دعای مادر مریضاحوال در طول بازدید رهبرمعظم انقلاب از نمایشگاه کتاب
╔═.🥀🍃.📿════╗
🆔️@sabokbalan_e_ashegh
╚════🥀.🍃.📿═╝
تا شما را تحویل عراقی ها ندهم،برنمی گردم.
محمد لاغرتر از قبل شده بود.چفیه ای که روی سرش پیچیده بود،زردی چهره اش را کمی پنهان می کرد.
_باباجان! اینجا چی می خورید؟
_نگران نباشید بابا!این جا هیچی که نباشد،ماهی که هست.
از همرزم های محمد شنیده بودم:«آذوقه دارد تمام می شود.محمد یک هفته است غذای مفصلی نخورده.»
انجمن اسلامی بازاریان آمل در اعزام این بارشان،با خودشان آذوقه ی فراوانی آورده بودند تا به بچه های رزمنده تحویل دهند.اسکناس هزار تومانی را از جیبم درآوردم و به محمد دادم.او با قدردانی از من،آن را گرفت و بوسید و بعد در جیب پیراهنش گذاشت.کمی بعد همراه با محمد،من و همراهانم سوار قایق موتوری شدیم و داخل نی زارهای هور به جلو حرکت کردیم،دقایقی پیش رفتیم.گفتم:
_پسرم!برگردیم.
محمد به شوخی گفت:
_برگردیم؟ من تا شما را تحویل عراقی ها ندهم و جایزه نگیرم برنمیگردم.
یک ساعت بعد که برگشتیم،هنوز از جسارت پسرم در عجب بودم.ما تا مرز خطر پیش رفته بودیم،بدوم اینکه محمد کوچکترین واهمه ای از خود نشان بدهد.
دوستانش می گفتند:
_محمد سرِ نترسی دارد..
#شهیدمحمدتیموریان
#فرماندهگردانیارسولاللهلشکر۲۵کربلا
╔═.🥀🍃.📿════╗
🆔️@sabokbalan_e_ashegh
╚════🥀.🍃.📿═╝
خیلی کم حرف میزد، اگر می خواست در جمع چیزی بگوید حدیث یا روایت یا نکته ای معنوی می گفت. یک روز آمد و گفت: فلانی مرا حلال کن غیبت شما را کردم. قبل از اینکه چیزی بگویم ادامه داد: جایی بودم پشت سر شما حرفی زدم. تنم لرزید با اینکه نسبت به این کار خودم حالت تنفر پیدا کردم، اما آمدم که شما مرا حلال کنید.
#شهید_ابراهیم_باقری_زاده
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
╔═.🥀🍃.📿════╗
🆔️@sabokbalan_e_ashegh
╚════🥀.🍃.📿═╝
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽سبک بالان عاشق﷽
💌همسفرانه
اولین مرتبهای که عبدالله را دیدم سال 81 بود منزل خودمان، هیکلی نبود، اما قد بلندی داشت و البته خوش تیپ و خوش بر و رو.
وقتی قرار شد با هم صحبت کنیم آنچه که برای من اهمیت داشت اخلاق و ایمان طرف مقابلم بود، و اصلا مسائل مالی نه برایم اهمیت داشت و نه حرفی در این مورد زدم.
عبدالله از کارش و البته سختیهای زندگی با یک نظامی گفت، و اینکه همیشه در حال ماموریت است.
حرفهایش که تمام شد گفت:
آیا بنده را به عنوان همسر می پذیرید؟ و من گفتم: بله.
پدرم پاسدار بود و صحبتهای عبدالله را در زندگیام تجربه کرده بودم.
همان دفعه اول عبدالله را دیدم و صحبت کردیم مهرش در دل من جا خشک کرد و وقتی که محرم شدیم همه زندگیام عبدالله شد، یک روز اگر نمیدیدمش یا صدایش را نمیشنیدم نفس کشیدن برایم سخت میشد.
#شـهـیـدمدافعحرمعبداللهباقری
╔═.🥀🍃.📿════╗
🆔️@sabokbalan_e_ashegh
╚════🥀.🍃.📿═╝
•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽سبک بالان عاشق﷽
🖋#خاطرات_شهدا📃
🌹سعیدتیربارچے بود.شهید زهره وند که همشهرےمان بودهمزمان بابرادرم به شهادت رسید.سعیدچون تیربارچےبود نمیتوانستند اورابزنند.همرزمانش مے گفتندتک تیراندازهاتندوتند به طرفش شلیک میکردند.فرماندهشان تعریف می کردظهرکه عملیات شروع شد،تاشب وهابےهابه طرف ماخمپاره شلیک مے کردند.موقع اذان که شدسعیدگفت حاجے بیانمازمان رانوبتےبخوانیم.
🌷فرمانده شان میگفت به خودمان گفتیم این جوان۲۴ساله وسط آتش جنگ فکرنماز است.آخرآتش زیاد بود.نمازرا نوبتی خواندیم.فرمانده اش میگفت از نحوه دقیق شهادت برادرم اطلاع نداریم اماهمرزمش میگفت سعید۲۰۰متر از ما جلوتر بود.همان جابه شهادت رسیدو پیکرش مدتے در منطقه ماند و بعداز آزادسازے آن منطقه پیکرش رابراے ما آوردند.سعید که شهیدشدماسه ماه خبرے ازاونداشتیم.😔
🌹یک شب خواب دیدم جمعیت زیادے به سمت بهشت زهرا میروند . سعید روے دوش جمعیت بود. تیشرت مشکے تنش بود و یا زهرا روے آن نوشته شده بود.به من گفت به خدا من مےآیم و با وعده اے که در خواب به من داده بود بعد از سه ماه پیکرش برگشت.😭
🥀#شهیدمدافعحرمسعیدمسلمی🕊
╔═.🥀🍃.📿════╗
🆔️@sabokbalan_e_ashegh
╚════🥀.🍃.📿═╝
•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽سبک بالان عاشق﷽
🌷بخشی از سخنان #مادر شهید احمدمشلب🌷
احمد همه جور لباسی می پوشید حتی شلوار جین،اما خیلی مذهبی و در اعتقادش راسخ بود🌸🍃💜
احمد القاب زیادی داشت ولی خودش می گفت: به من بگید #غریب_طوس🌸 و می گفت: به #مردم_ایران بگید هر وقت رفتند دیدار #امام_رضا علیه السلام سلام مرا به آقا برسانند و بگویند آقا یکی هست که زیرپرچم شما درحال مبارزه(درجبهه)است و اسم شما را روی خودش گذاشته...🙏
#احمدمحمدمشلب_غریب_طوس
#شهيدمدافع_حرم_لبناني
╔═.🥀🍃.📿════╗
🆔️@sabokbalan_e_ashegh
╚════🥀.🍃.📿═╝
•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽سبک بالان عاشق﷽
شبی در خواب جوان زیبا و خوشرویی را دیدم که لحظات گرمیِ نگاهش و طراوت و شادابیِ سیمایش من را مجذوب خودش کرد، من به او گفتم شما چه کسی هستی؟ گفت: اسمم عباس دانشگر است و در فاصلهی چند متری دیدم که فرشی با گلهای رنگارنگ پهن است و فضا آکنده از شمیم عطری دلانگیز است و تعدادی از شهدا روی فرش ایستادهاند،
عباس به من گفت: به مادرم بگویید زیاد نگران من نباشد جای من بسیار خوب است من پروانهوار و آزاد پر کشیدهام، به نیت من به مدت دو سال نماز قضای احتیاطی بخوانید، من نیاز به نماز دارم.
از خالهام خانم عبدوس که معلم روخوانی و روانخوانی قرآن شماست تشکر کنید که به نيت من زیاد قرآن میخواند؛
صبح از خواب بیدار شدم وقتی به کلاس قرآن رفتم برای خانم عبدوس تعریف کردم اشک در چشمانش حلقه زد و گریست گفت عباس را مثل فرزندم دوست میداشتم، وقتی خبر شهادتش را شنیدم در تمام مجالسی که شرکت میکنم به یاد او قرآن میخوانم و صلوات میفرستم.
#شهیدمدافع_حرم_عباس_دانشگر
#خاطره
#کتاب "اذان صبح بهوقت حلب"
╔═.🥀🍃.📿════╗
🆔️@sabokbalan_e_ashegh
╚════🥀.🍃.📿═╝
•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽سبک بالان عاشق﷽
🔰 وصیت نامه شهید محمدمهدی فریدونی
به مردم ایران؛ بدانید که دشمن در صدد زدن ولایت فقیه و امام خامنهای(مدظله العالی) است، اگر سستی کنید و تعلل ورزید خدا این نعمت را از شما میگیرد و آن را به شکل بدتری جایگزین میکند.
امنیت بالاترین نعمتی است که خدا به مردم ایران داده (این را عراق و سوریه رفتهها) درک میکنند چرا که در سوریه آزادی بود ،
اما وقتی امنیت از بین رفت و هزار نفر از زنانشان در بین تکفیری و داعشی دست به دست شدند فهمیدند که چه نعمتی از دست دادهاند.
🌷شهید #محمدمهدی_فریدونی ، در ۱۹ رمضان ۹۷ مصادف با شب اول قدر، با زبانی روزه و در حین درگیری با داعش به شهادت میرسد.
در روز دوم قدر در تهران و در ۲۳ رمضان که آن هم مصادف با روز سوم قدر بود در فسا تشییع و به خاک سپرده میشود.
╔═.🥀🍃.📿════╗
🆔️@sabokbalan_e_ashegh
╚════🥀.🍃.📿═╝
•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•