Haj Meysam MotieeGomnam-ShabShahadatImamReza1392[01].mp3
زمان:
حجم:
1.84M
🎼🕌صلوات خاصهٔ امام رضا (ع)
🎙با نوای حاج میثم مطیعی
╔═.🥀🍃.📿════╗
🆔️@sabokbalan_e_ashegh
╚════🥀.🍃.📿═╝
16.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 سکانسهای تلخ و شیرین از ۳ سال ریاستجمهوری شهید رئیسی
╔═.🥀🍃.📿════╗
🆔️@sabokbalan_e_ashegh
╚════🥀.🍃.📿═╝
آیتاللّه العظمی سبحانی که موقع درس همیشه سرزنده و سرحال بودن امروز خیلی بیانرژی و غمگین بودن و اول درس فرمودن این چند روز در غم و اندوه بودم و حال انجام هیچ کاری را نداشتم! آخر درس دوباره به این مضمون فرمودن این چند روز در پریشانی و حیرانی بودم...
╔═.🥀🍃.📿════╗
🆔️@sabokbalan_e_ashegh
╚════🥀.🍃.📿═╝
❌️ابراهیم رئیسی، مردی که صادرات نفت ایران را زنده کرد
✖️الجزیره نوشت، میانگین صادرات نفت ایران در دوره #ابراهیم_رییسی به ۱.۵ میلیون بشکه در روز در چهار ماهه اول سال ۲۰۲۴ افزایش یافت که نسبت به پارسال ۳۹ درصد افزایش را نشان میدهد.
╔═.🥀🍃.📿════╗
🆔️@sabokbalan_e_ashegh
╚════🥀.🍃.📿═╝
✿✵✰ هـر شــ🌙ــب یـک ✰✵✿
داســتــان مـعـنــوی
✧✾════✾✰✾════✾✧
پادشاهی در بستر بیماری افتاد
پزشکی حاذق بر بالین وی حاضر کردند
پزشک گفت: باید کل خون پسر جوانی را
در بدن تو تزریق کنند تا ضعف و کسالتت
برطرف گردد
شاه از قاضی شهر فتوی مرگ جوانی را
برای زنده ماندن شاه گرفت
پدر و مادری را نشانش دادند که از فقر
در حال مرگ بودند پولی دادند
و پسر جوان آنها را خریدند
پسر جوان را نزد پادشاه خواباندند
تا خون او را در پادشاه تزریق کنند
جوان دستی بر آسمان برد و زیر لب دعایی
کرد و اشکش سرازیر شد
شاه را لرزه بر جان افتاد و پرسید:
چه دعایی کردی که اشکت آمد؟
جوان گفت: در این لحظات آخر عمرم گفتم:
خدایا والدینم به پول شاه نیاز دارند
و مرگ مرا رضایت دادند
و قاضی شهر به مقام شاه نیاز دارد
که با فتوای مرگ من به آن میرسد
با مرگ من پزشک به شهرت نیاز دارد
که شاه را نجات میدهد و به آن میرسد
و شاه با خون من به زندگی نیاز دارد
که کشتن من برایش نوشین شده است
گفتم: خدایا تمام خلایقت برای نیازشان
میبینی مرا میکشند تا با مرگ من
به چیزی در این دنیای پست برسند
ای خالق من تنها تو هستی که
مرا برای نیاز خودت نیافریدی
و از وجود بندهات بینیازی
تنها تو هستی که من هیچ سود و زیانی
به تو اگر بخواهم هم نمیتوانم برسانم
ای بینیاز مرا به حق بینیازیات
قسم میدهم بر خودم ببخشی
و از چنگ این نیازمندانت به بینیازیات
سوگند میدهم رهایم کنی
شاه چون دعای جوان را شنید
زار زار گریست و گفت: برخیز و برو
من مردن را بر این گونه زنده ماندن
ترجیح میدهم
شاه با چشمانی اشکآلود سمت جوان آمده
و گفت: دل پاکی داری دعا کن خدای بینیاز
مرا هم شفا داده و بینیازم از خلایقش کند
جوان دعا کرد و مدتی بعد شاه
شفای کامل یافت
╔═.🥀🍃.📿════╗
🆔️@sabokbalan_e_ashegh
╚════🥀.🍃.📿═╝
°❀°▪️°❀°▪️°❀°▪️°❀°