eitaa logo
🕊سبک بالان عاشق🕊
356 دنبال‌کننده
18.6هزار عکس
11.5هزار ویدیو
42 فایل
﷽ آسمونی شدن نه بال میخواد و نه پر. دلی میخواد به وسعت خود آسمون. مردان آسمونی بال پرواز نداشتن، تنها به ندای دلشون لبیک گفتند و پریدن ... ✅ ارتــبــاط ، انتقاد و پیشنهاد 👇 @shahadat07 با شهدا بودن سخت نیست با شهدا ماندن سخته
مشاهده در ایتا
دانلود
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽سبک بالان عاشق﷽ 🌹آقاجانم یا صاحب الزمان: آنقدر به ما نزدیکی که بوی گناهمان آزرده ات می کند و ما هم آنقدر از تو دوریم که عطر مهربانی ات را حس نمی کنیم برایمـــــان دعـا کن... ╔═.🥀🍃.📿════╗ 🆔️@sabokbalan_e_ashegh ╚════🥀.🍃.📿═╝
🌼الهی یاحمیدُبِحَقِّ مُحمد 🌼یا عالیُ بِحَقِّ علی 🌼یا فاطِرُبِحَقِّ فاطمه 🌼یامُحْسِنُ بِحَقِّ الحسن 🌼یاقدیمَ الاِحسان بِحَقِّ الحُسَیْن 🌼عَجِّلْ لِوَلیِّکَ الْفَرَجَ صاحبَ الزَّمان ┄✦۞✦༻‌﷽‌༺‌‌‌✦۞✦┄ 💐 ﺍَﻟﻠّﻬُﻢَّ ﺍﺭْﺯُﻗْﻨﻰ ﺷَﻔﺎﻋَﺔَﺍﻟْﺤُﺴَﻴْﻦِ ﻳَﻮْﻡَﺍﻟْﻮُﺭُﻭﺩِ 💐 🌹ألـلَّـھُمَ ؏َـجــِّلْ لِوَلــیِـڪْ ألفـرَج🌹 🌸التماس دعا🌸. ╔═.🥀🍃.📿════╗ 🆔️@sabokbalan_e_ashegh ╚════🥀.🍃.📿═╝
✨پروردگارا 🌸کسیکه در دامان ✨تو پناه گرفت، 🌸طعم بی‌پناهی را نمی‌چشد ✨هرکس 🌸که مدد از تو گرفت ✨بی‌یاور نمی‌ماند 🌸آنکه ✨بتو پیوست، تنها نمی‌شود 🌸خداوندا کنارمان باش ✨قرارمان باش و یارمان باش ✨✨✨ شـب خـوش ✨✨✨ ╔═.🥀🍃.📿════╗ 🆔️@sabokbalan_e_ashegh ╚════🥀.🍃.📿═╝
6.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽سبک بالان عاشق﷽ 🔰شهدای ایران در خان طومان سوریه ╔═.🥀🍃.📿════╗ 🆔️@sabokbalan_e_ashegh ╚════🥀.🍃.📿═╝ •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽سبک بالان عاشق﷽ 💕✨💕✨💕✨💕✨💕✨💕 👹شیطان از چهار طرف بر انسان مسلط است، پس چگونه انسان نجات می یابد⁉️ 👹 هنگامی که شیطان به خداوند گفت: من از چهار طرف [جلو، پشت، راست و چپ]  انسان را گرفتار و گمراه میکنم. 🍂فرشتگان پرسیدند: شیطان از چهار سمت بر انسان مسلط است، پس چگونه انسان نجات می یابد❔ 🍂خداوند فرمود: راه بالا و پایین باز است، راه بالا نیایش و راه پایین سجده و بر خاک افتادن است. 🍂 بنابراین، کسی که دستی به سوی خدا بلند کند یا سری بر آستان او بساید میتواند شیطان را طرد کند. ✨💕تفسیرموضوعی قرآن مراحل اخلاق در قرآن،ج ۱۱،ص۱۰۸💕✨ ╔═.🥀🍃.📿════╗ 🆔️@sabokbalan_e_ashegh ╚════🥀.🍃.📿═╝
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽سبک بالان عاشق﷽ لطفا این عکس رو همه جا پخش کنید، قبلش نیت کنید شهید حاجت رواتون کنه ان شاءالله ╔═.🥀🍃.📿════╗ 🆔️@sabokbalan_e_ashegh ╚════🥀.🍃.📿═╝
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽سبک بالان عاشق﷽ 💔وصیت کرده بود روی قبرش ننویسیم "مادر شهید" می گفت:«قاسم بیاد ببینه مادرش این سی سال فکر می‌کرده پسرش شهید شده، دلش می‌گیره...» ╔═.🥀🍃.📿════╗ 🆔️@sabokbalan_e_ashegh ╚════🥀.🍃.📿═╝ ◻️◼️◽️◾️▫️▪️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
5.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽سبک بالان عاشق﷽ 🌷بسم الله الرحمن الرحیم🌷 إِلَهِي عَظُمَ الْبَلاءُ وَ بَرِحَ الْخَفَاءُ وَ انْكَشَفَ الْغِطَاءُ وَ انْقَطَعَ الرَّجَاءُ وَ ضَاقَتِ الْأَرْضُ وَ مُنِعَتِ السَّمَاءُ وَ أَنْتَ الْمُسْتَعَانُ وَ إِلَيْكَ الْمُشْتَكَى وَ عَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ وَ الرَّخَاءِ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ أُولِي الْأَمْرِ الَّذِينَ فَرَضْتَ عَلَيْنَا طَاعَتَهُمْ وَ عَرَّفْتَنَا بِذَلِكَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنَّا بِحَقِّهِمْ فَرَجا عَاجِلا قَرِيبا كَلَمْحِ الْبَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَبُ يَا مُحَمَّدُ يَا عَلِيُّ يَا عَلِيُّ يَا مُحَمَّدُ اكْفِيَانِي فَإِنَّكُمَا كَافِيَانِ وَ انْصُرَانِي فَإِنَّكُمَا نَاصِرَانِ يَا مَوْلانَا يَا صَاحِبَ الزَّمَانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ أَدْرِكْنِي أَدْرِكْنِي أَدْرِكْنِي السَّاعَةَ السَّاعَةَ السَّاعَةَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِينَ. ╔═.🥀🍃.📿════╗ 🆔️@sabokbalan_e_ashegh ╚════🥀.🍃.📿═╝
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽سبک بالان عاشق﷽ ﷽ 🍃🌺 ۞اَللّهُمَّ۞ ۞کُنْ لِوَلِیِّکَ۞ ۞الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ۞ ۞صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلی آبائِهِ۞ ۞فی هذِهِ السّاعَه وَفی کُلِّ ساعة۞ ۞وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً۞ ۞وَعَیْناً حَتّی تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ۞ ۞طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها۞ ۞طَویلا۞ 🤲🏻🤲🏻🤲🏻🤲🏻🤲🏻 *🌷 أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج 🌷* ╔═.🥀🍃.📿════╗ 🆔️@sabokbalan_e_ashegh ╚════🥀.🍃.📿═╝
✿‍✵✰ هـر شــ🌙ــب یـک ✰✵✿‍ داســتــان مـعـنــوی ✧✾════✾✰✾════✾✧ تاجر خرمائی که هرگز ضرر نمی‌کند! حکایت چنین است که ... تاجری دمشقی همیشه به دوستانش میگفت که من در زندگی‌ام هرگز تجارتی نکرده‌ام که در آن زیان کنم حتی برای یکبار دوستانش به او می‌خندیدند و می‌گفتند که چنین چیزی ممکن نیست که حتی یکبار هم ضرر نکرده باشی تا اینکه یکبار تاجر آنها را به مبارزه طلبید تا به آنها نشان دهد که راست می‌گوید او از دوستانش خواست که چیزی محال و نشدنی از او بخواهند تا او انجام دهد دوستانش به او‌ گفتند: اگر راست میگوئی به عراق برو و خرما ببر و بفروش و در این امر مؤفق شو زیرا که آنجا خرما مثل خاک صحرا زیاد است و ‌کسی خرمای تو را نمی‌خواهد تاجر قبول کرد و خرمائی که از عراق آمده بود را خریداری کرد و به طرف بغداد راهی شد آورده‌اند که در آن هنگام خلیفه عراق برای تفریح و استراحت به طرف موصل رفته بود زیرا موصل شهری زیبا و بهاریست که در شمال عراق قرار دارد و بخاطر طبیعت زیبایش اسم دوبهاره را رویش گذاشته‌اند زیرا در سرما و‌ گرما همچون بهار است دختر خلیفه گردنبند خود را در راه بازگشت از سفر گم کرده بود، پس گریه کنان شکایت پیش پدرش برد که طلایش را گم کرده است خلیفه دستور به پیدا کردنش داد و به ساکنان بغداد گفت هر کس گردنبند دخترش را بیابد پس پاداش بزرگی نزد خلیفه دارد و دختر خود را به او خواهد داد تاجر دمشقی وقتی به نزدیکی بغداد رسید مردم را دید که دیوانه وار همه جا را میگردند از آنها سؤال کرد که چه اتفاقی افتاده است؟! آنها نیز ماجرا را تعریف کردند و بزرگشان گفت: متأسفانه فراموش کردیم برای راه خود توشه و غذائی بیاوریم و اکنون راه بازگشت نداریم تا اینکه گردنبند را پیدا کنیم زیرا مردم از ما سبقت می‌گیرند و ممکن است گردنبند را زودتر پیدا کنند پس تاجر دمشقی دستانش را به هم زد و گفت: من به شما خرما می‌فروشم مردم خرماها را با قیمت گرانی از او خریدند و او گفت: هاااا من برنده شدم در مبارزه با دوستانم این سخن به گوش خلیفه رسید که تاجری دمشقی خرماهایش را در عراق فروخته است! این سخن بسیار عجیب بود زیرا که عراق نیازی به خرمای جاهای دیگر نداشت بنابراین خلیفه او را طلبید و ماجرا را از او سؤال کرد پس تاجر گفت: هنگامی که کودکی بودم یتیم شدم و مادرم توانائی کاری نداشت من از همان کودکی کار می‌کردم و به مادرم رسیدگی می‌کردم و نان زندگیمان را درمی‌آوردم در حالیکه پنج سال داشتم کارم را ادامه دادم و کم کم بزرگ شدم تا به بیست سالگی رسیدم و مادرم را اجل دریافت او دستانش را بلند کرد و دعا کرد که خداوند مرا مؤفق گرداند و هرگز روی خسارت و زیان را نبینم در دین و دنیایم و ازدواج مرا از خانه حاکمان میسر گرداند و خاک را در دستانم به طلا تبدیل کند در این هنگام که دعاهای مادر را برای خلیفه تعریف میکرد ناخودآگاه دستش را در خاک برد و بالا آورد و مشغول صحبت کردن بود که خلیفه گردنبند دخترش را در دست او دید! خلیفه تبسمی کرد تاجر که آنچه در دستش بود را احساس کرد فهمید چیزی غیر از خاک را برداشته به دستان خود نگاه کرد دانست که این گردنبند دختر خلیفه است پس آن را برگرداند و دانست که از دعای مادرش بوده است اینچنین بود که برای اولین بار خرما از دمشق برای فروش وارد عراق شد و او نیز داماد خلیفه گشت سبحان الله از دعای مستجاب مادر که چنین زندگی فرزند را می‌سازد خداوندا برّ و نیکی به والدین را به ما عطا کن ╔═.🥀🍃.📿════╗ 🆔️@sabokbalan_e_ashegh ╚════🥀.🍃.📿═╝ °❀°▪️°❀°▪️°❀°▪️°❀°