eitaa logo
🕊سبک بالان عاشق🕊
360 دنبال‌کننده
16.5هزار عکس
10.6هزار ویدیو
38 فایل
﷽ آسمونی شدن نه بال میخواد و نه پر. دلی میخواد به وسعت خود آسمون. مردان آسمونی بال پرواز نداشتن، تنها به ندای دلشون لبیک گفتند و پریدن ... ✅ ارتــبــاط ، انتقاد و پیشنهاد 👇 @shahadat07 با شهدا بودن سخت نیست با شهدا ماندن سخته
مشاهده در ایتا
دانلود
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽سبک بالان عاشق﷽ ‍ ‍ دانشمند هسته ای و دفاعی 🌷شهید محسن فخری زاده تاریخ تولد: ۱ / ۱ / ۱۳۳۶ تاریخ شهادت: ۷ / ۹ / ۱۳۹۹ محل تولد: قم محل شهادت: تهران *🌷همسرشهید← حاجی همیشه تا دیروقت سر کار بود و گاهی نیمه شب بر می‌گشت🌙یک شب به ایشان گفتم وقتی دیر برمی‌گردی، بچه‌ها نگران می‌شوند🥀لبخندی زد و گفت هر چه من بیشتر کار کنم، نتانیاهو کمتر خواب راحت به چشمش می‌آید پس اجازه بده بیشتر کار کنم🌱«وقتی حاجی شهید شد، نتانیاهو از شنبه‌ی آرام صحبت کرد🌙تازه فهمیدم شهید آرامش را از صهیونیست‌ها گرفته بود.»⚡️ایشون خیلی دوست داشتن کربلا برن ولی بخاطر محدودیت های امنیتی که داشت نمیتونست از کشور خارج بشه و کربلا و مکه نرفته بود.🥀یه بار با اصرار زیاد میخواد که ببرنش نزدیکترین جا از مرز و میبرن شلمچه و از اونجا زیارت انجام میده.🌙یه بار هم یکی از اعضای تیم حفاظت، از حاج قاسم میخوان که ایشونو به کربلا ببرن🕊که حاج قاسم میگه 'خیر' چون اگه اتفاقی برا فخری‌زاده بیفته کسی نمیتونه جاشو بگیره...»🥀ایشان یکی از 5 شخصیت ایرانی بود که نامش در فهرست ۵۰۰ نفرهٔ قدرتمندترین افراد جهان که از سوی نشریهٔ آمریکایی فارن پالیسی منتشر می‌شود،قید شده بود و صهیونیستها به دنبال ترور ایشان بودند⚡️او از دانشمندان موثر و رده بالای حوزه تحقیقات علمی در کشور بود🌙ترور این دانشمند جمعه 7 آذر ماه 99 در منطقه آبسرد دماوند اتفاق افتاد🥀که از ۱۳ تیرِ تیربار، ۴ تا ۵ تیر به او برخورد می‌کند💥که یکی از تیرها به کمرش میخورد🥀و بر اثر قطع نخاع و خونریزی🥀تا رسیدن به بیمارستان،این دانشمند قهرمان به شهادت می‌رسد*🕊️🕋 💙🌷 ╔═.🥀🍃.📿════╗ 🆔️@sabokbalan_e_ashegh ╚════🥀.🍃.📿═╝ •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽سبک بالان عاشق﷽ صبحِ آخرین روز🕊️ 🌷شهید دکتر مجید شهریاری تاریخ تولد: ۱۶ / ۹ / ۱۳۴۵ تاریخ شهادت: ۸ / ۹ / ۱۳۸۹ محل تولد: زنجان محل شهادت: تهران 🌷رهبر انقلاب← شهید شهریاری بسیجی وار کار کرد،آن روزی که درها را بر روی ملت ایران خواستند ببندند که محصول این رادیو داروها به دست مردم نرسد.. اینها-شهید شهریاری- هم مشغول کار شدند،تلاش کردند، که بعد آمدند به ما گفتند که توانستیم ۲۰ درصد را تولید کنیم، بعد هم آمدند به ما اطلاع دادند که ما لوله‌ی سوخت و صفحه‌ی سوخت را هم ساختیم.🌙راوی← قصه ترور این شهید قهرمان «مجید شهریاری»🎥 در یک سریال "صبح آخرین روز" ساخته شده است🌙همسرشهید← صبحی با دکتر از منزل بیرون رفتیم🚘 به پسرم محسن هم گفتیم با ما بیاید اما گفت کلاس دانشگاه او ساعت 10 صبح است🕙 و این لطف خدا بود که نیاید تا شاهد این حادثه نباشد🥀آقا مجید شروع به گوش کردنِ تفسیر قرآن آیت الله جوادی آملی کرد💫حدود ششصد متر در بزرگراه ارتش رفته بودیم که یک موتوری نزدیک ماشین شد🏍️ در همین حین راننده فریاد زد دکتر برو بیرون💥کمربند آقا مجید باز نمیشد🥀راننده سریع پیاده شد من رفتم درِ سمت دکتر را باز کنم که در همین حین بمب جلوی صورت من منفجر شد💥حرارت اولیه انفجار را در صورتم احساس می‌کردم💥خواستم بروم به مجید کمک کنم اما نمی‌ توانستم حرکت کنم🥀و فقط می‌گفتم مجید من.🥀از حرکت راننده که توی سر خودش میزد🥀فهمیدم مجیدم شهید شده...»🕊️دانشمند فرزانه و استاد فیزیک هسته‌ای دانشگاه شهید بهشتی🌙در یک عملیات تروریستی🥀در ۸ آذر ماه ۸۹ به درجه رفیع شهادت نائل شد*🕊️🕋 💙🌷 ╔═.🥀🍃.📿════╗ 🆔️@sabokbalan_e_ashegh ╚════🥀.🍃.📿═╝ •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽سبک بالان عاشق﷽ ‍ ‍ بَرات شهادت از آقا علے‌بن‌موسے‌الرضا(ع) 🌷شهید حسین محرابی تاریخ تولد: ۳۰ / ۶ / ۱۳۵۶ تاریخ شهادت: ۱۰ / ۹ / ۱۳۹۵ محل تولد:مشهد محل شهادت:سوریه 🌷راوی← هر وقت قصد رفتن به سوریه را داشت دست و پای مادرش را می‌بوسید🌙نیمه شب گهگاه صدای ناله کردنش و گریه‌هایش را بر سر سجاده نماز شب می‌دیدم🥀همرزم← حسین روی پشت‌بام یکی از ساختمان‌ها پشت من ایستاده بود که ناگهان صدایی از پشت‌ شنیدم💥به‌ محض اینکه برگشتم،حسین روی زمین افتاده بود.🥀درگیری به‌شدت زیاد بود.برگشتم و مشغول تیراندازی به سمت داعشی‌ها شدم💥دوباره به سمت حسین نگاه کردم در حالت سجده بود و آخرین کلمه‌ای که گفت:«یا اباالفضل»بود🥀تیر دقیقا به قلبش خورده بود و در همان لحظه شهید شد🕊روزی که برای آخرین بار به زیارت آقا امام رضا رفت،نمی‌دانم چه بر او گذشت و چقدر اصرار کرد که بعد از آن زیارت خیالش راحت بود که حاجتش را از امام رضا گرفته🌙و دقیقاً روز شهادت امام رضا(ع) هم شهید شد.🕊حسین آقا هر پنج‌شنبه به بلوک ۳۰ مدافعان حرم بهشت رضا(ع) مشهد می‌رفت و زیارت عاشورا می‌خواند و در همان محل هم به خاک سپرده‌ شد.🌙بعد از شهادتش یک عکس خندان از او منتشر شد و به‌ همین خاطر به«شهید خندان مشهد»معروف شد.🌱و چون روز شهادت آقا علی بن موسی‌الرضا(ع) به شهادت رسید،ملقب به«شهید امام رضایی» شد.🌙مزارش در گلزار شهدا بهشت رضا(ع) مشهد واقع شده است🕊🕋 قسمتی از وصیت: هر خانمی که چادر بر سر کند و عفت ورزد،و هر جوانی که نماز اول وقت را در حد توان شروع کند،اگر دستم برسد سفارشش را به مولایم حسین(ع)خواهم کرد و او را دعا میکنم🕊 💙🌷 ╔═.🥀🍃.📿════╗ 🆔️@sabokbalan_e_ashegh ╚════🥀.🍃.📿═╝ •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽سبک بالان عاشق﷽ °•|🌿🌸 √ : +هـر خانمے ڪہ ، چادر بہ سر ڪند و عفت ورزد ، و هر جوانے ڪہ ،نماز اول وقت را در حد توان شروع ڪند ، اگر دستم برسد سفارشش را ، بہ مولایم امام‌ حسین علیه‌السلام خواهم‌ ڪرد . . . °•|🌿🌸 ╔═.🥀🍃.📿════╗ 🆔️@sabokbalan_e_ashegh ╚════🥀.🍃.📿═╝ •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽سبک بالان عاشق﷽ ‍ شــوقِ پــرواز...✈️ خلبان شهید عباس بابایی تاریخ تولد: ۱۴ / ۹ / ۱۳۲۹ تاریخ شهادت: ۱۵ / ۵ / ۱۳۶۶ محل تولد: قزوین محل شهادت: سردشت 🌷عباس همیشه لباس کهنه می‌پوشید سرآخر اسمش پای لیست دانش‌آموزان کم بضاعت رفت.🥀مدیر مدرسه دایی‌اش بود. همان روز عصبانی به خانه خواهرش رفت‌❗️مادر عباس بابایی، برادرش را پای کمد برد و ردیف لباس‌ها و کفش‌های نو را نشانش داد🌱و گفت: عباس می‌گوید دلش را ندارد پیش دوستان نیازمندش این‌ها را بپوشد.🥀 از همان کوچکی بزرگ بود!!🌙همسر شهید← عباس یه روز اومد خونه و گفت: خانوم! باید خونه‌مون رو عوض‌ کنیم ،❗️می‌خوام خونه‌مون رو بدیم به یکی از پرسنلِ نیروی هوایی که با هشت تا بچه توی یه خونۀ دو اتاقه زندگی می کنن،🥀این خونه برای ما بزرگه، میدیم به اونا و خودمون میریم اونجا،🌱 اون بنده خدا وقتی فهمید فرمانده‌اش می‌خواد اینکار رو کنه قبول نکرد.🍂 اما با اصرارِ عباس بالاخره پذیرفت و خونه مون رو باهاشون عوض کردیم.»🌙شهید عباس بابایی کسی که بیش از 3000 ساعت پرواز و 60 عملیات جنگی موفق داشت✈️و بنیانگذار سوختگیری هوایی با هواپیمای اف14بود✈️ایشان در صبح روز ۱۵ مرداد سال ۱۳۶۶، مصادف با روز عید قربان،🌙همراه با سرهنگ علی‌محمد نادری به منظور شناسایی منطقه و تعیین راهکار صحیح اجرای عملیات،💫با یک فروند هواپیمای اف–۵ از پایگاه هوایی تبریز به پرواز درآمد و وارد آسمان عراق شد.⚡️و در نهایت پس از بمباران مواضع دشمن و انجام ماموریت خود💫هواپیما مورد اصابت گلوله ضد هوایی قرار گرفت💥گلوله حنجره‌اش را پاره و او را به شهادت رساند*🕊️🕋 سرلشکر خلبان 💙🌷 ╔═.🥀🍃.📿════╗ 🆔️@sabokbalan_e_ashegh ╚════🥀.🍃.📿═╝ •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽سبک بالان عاشق﷽ یك بار  لباس های عباس خیلی بو می‌داد. از او سؤال كردم: چرا همه تیمسارها بوی عطر می‌دهند، ولی تو ...؟ گفت: حقیقتش وقتی از قزوین می‌آمدم، رفتم یكی از روستاها صله ارحام اصرار كردند كه شب بمانم و من هم گفتم اگه نمانم دلشان می‌شكند ماندم ولی چون خانه آنها جا نداشت، رفتم توی طویله خوابیدم. ╔═.🥀🍃.📿════╗ 🆔️@sabokbalan_e_ashegh ╚════🥀.🍃.📿═╝ •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽سبک بالان عاشق﷽ ‍ ‍ ‍ حــافــظ قــرآن...💫 شهید احمد مکیان🌷 تاریخ تولد: ۱۵ / ۹ / ۱۳۷۳ تاریخ شهادت:  ۱۸ / ۳ / ۱۳۹۵ محل تولد: آبادان محل شهادت: سوریه *🌷شهید احمد مکیان از شهدای دهه هفتادی و از روحانیون جوان خوزستانی‌ که 28 جزء قرآن را حفظ بود💫 او داوطلبانه به سوریه رفت و عاقبت در ۱۸ خرداد ماه سال 95 توسط تکفیری ها به شهادت رسید🕊️مادرشهید← درد فراق و دوری احمد برایم رنج‌آور شده بود🥀و گاهی سخنان اطرافیان بر دردم می‌افزود🥀تا این‌که شبی در عالم رویا، احمد را در کنار بانویی پوشیه زده خوشحال و سبکبار دیدم🌙 آن خانم علت بی‌تابی را جویا شد🍂و به من گفت: فرزندت در جوار من و در آرامش قرار دارد🌙 در همان لحظه با دستان خود، قلب سوزان مرا لمس کرد💫 از آن پس آرامش و طمأنینه بر من غالب شد و قلبم التیام یافت🌙در قسمتی از وصیت نامه‌اش نوشته: دوست دارم اگر جنازه ام به دست شما رسید🕊️پیکر بی جان مرا غریبانه تحویل گیرید🍂وغریبانه تشییع کنید و غریبانه در بهشت معصومه قطعه ۳۱ به خاک بسپارید🍂و روی سنگ قبرم چیزی ننویسید🥀واگر خواستید چیزی بنویسید فقط بنویسید“ تنها پرکاهی تقدیم به پیشگاه حق تعالی “🕊️چون من از روی پر نور و باجمال شهدای گمنام خجالت میکشم🥀که قبر من مشخص و جنازه ام با احترام تشییع و دفن شود.»🥀طبق وصیتش همان را نوشتند🥀و او را غریبانه🥀در قُم به خاک سپردند*🕊️🕋 شهادت: ۱۸ خرداد ۱۳۹۵ 💙🌷 ╔═.🥀🍃.📿════╗ 🆔️@sabokbalan_e_ashegh ╚════🥀.🍃.📿═╝ •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽سبک بالان عاشق﷽ ‍ ‍ ‍ شاهرخی که حُـر انقلابـــ شد🌙 🌷شهید شاهرخ ضرغام تاریخ تولد: ۱ / ۱۰ / ۱۳۲۸ تاریخ شهادت: ۱۷ / ۹ / ۱۳۵۹ محل تولد: تهران محل شهادت: آبادان *🌷کسی جلودارش نبود هرشب کاباره، دعوا، چاقوکشی🔪پدر نداشت از کسی هم حساب نمی‌برد🥀مادر هم کاری نمی‌توانست بکند، از دست شاهرخ خسته شده بود🥀مرتب از دعواها، دستگیریها، دسته گلها و خرابکاری‌های پسر برایش خبر می‌بردند،🥀اشک می‌ریخت و می‌گفت خدایا پسرم را ببخش🥀 عاقبت به خیرش کن🤲🏻 پسرم را از سربازان امام زمان(عج) قرار بده🌙دیگران به دعای مادر می‌خندیدند🥀آنقدر دعا کرد تا اینکه دعاهای مادر پیرش گرفت📿علاقه‌ای که شاهرخ به امام(ره) پیداکرد باعث شد روی سینه‌اش اسم امام را خالکوبی کند🌙می‌گفت میخواهم مثل حُر بشوم،🕊 توبه کرد، دیگر نماز، دعای کمیل دعای توسل می‌خواند آن هم با گریه🥀و در آخر برا دفاع از سرزمینش به جنگ با دشمن رفت💥همرزم← شاهرخ خیلی از تانک های دشمن را منهدم کرد💥و سرانجام در عملیاتی برای زدن آرپی‌جی بالای خاکریز رفت اما گلوله به سینه‌اش خورد🥀 دشمنان بالای سرش هلهله میکردند، همان شب تلوزیون پیکر بی سر شاهرخ را نشان داد🥀و دشمن می‌گفت ما شاهرخ را کشتیم🥀۲ روز بعد حمله کردیم و به خاکریز رسیدیم. اما هیچ اثری از پیکرش نبود🥀شاهرخ از خدا خواسته بود همه گذشته‌اش را پاک کند🥀 می‌خواست چیزی از او نماند🥀 نه نام، نه نشان، نه قبر، نه مزار و نه هیچ چیز دیگر🌙خدا هم او را به آرزویش رساند و پیکرش هرگز پیدا نشد*🕊️🕋 جاویدالاثر شهید ابوالفضل(شاهرخ) ضرغام 💙🌷 ╔═.🥀🍃.📿════╗ 🆔️@sabokbalan_e_ashegh ╚════🥀.🍃.📿═╝ •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
‍ شهید محراب...🕊️ 🌷شهید آیت‌الله عبدالحسین دستغیب تاریخ تولد: ۱۲۹۲ تاریخ شهادت: ۲۰ / ۹ / ۱۳۶۰ محل تولد: شیراز محل شهادت: شیراز 🌷شهید دستغیب← اگر سگ گرسنه ای به شما روی بیاورد و همراه شما نان و گوشت باشد آیا با گفتن چخ، سگ می‌رود ؟؟؟؟؟❓چوب هم بلند کنی فایده ندارد ، او گرسنه است و چشمش به غذاست و دست بردار نیست.⚡️اما اگر هیچ همراه نداشته باشی میفهمد چیزی نداری و می‌رود.⚡️دل شما مورد نظر شیطان است نگاهی به دل می‌کند اگر آذوقه‌اش در آن بود ، حب مال و زر و زیور ،شهوت ،بخل ،حسادت و ....همانجا متمرکز می‌شود. صدبار هم بگویی: اعوذ بالله من الشیطان الرجیم... فایده ندارد!❗️اگر طعمه اش را دور کنی آنگاه میبینی با یک استغفار فرار می‌کند...⚡️ کلام شهید← هر عمامه به سَری که از رهبر مُکرَّم فاصله بگیرد، لعنت خدا بر او باد! گرگها در کمین هستند تا بین ما و رهبر جدایی بیندازند....✔️شهید دستغیب ، مجتهد شیعه، شهید محراب، امام جمعه شیراز. شهرت او بیشتر به سبب درس اخلاق و کتاب‌های فراوان اخلاقی او است.🌙گناهان کبیره،قلب سلیم، داستان‌های شگفت، از جمله آثار ایشان است...🌱قاتل شهید دستغیب ۱۸ سال بیشتر نداشت. اما شدیدا تحت تاثیر مجاهدین خلق بود.⚡️ تصمیم گرفت با یک عملیات انتحاری آیت الله دستغیب را به شهادت برساند.⚡️۲۰ آذر ۱۳۶۰ با کمربند انفجاری و در پوشش یک زن باردار، خود را به آیت الله نزدیک کرد💥و... آیت الله سید عبدالحسین دستغیب و ۱۲ نفر از همراهانشان در این واقعه به شهادت رسیدند.🕊🕋 💙🌷 ╔═.🥀🍃.📿════╗ 🆔️@sabokbalan_e_ashegh ╚════🥀.🍃.📿═╝ •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽سبک بالان عاشق﷽ خادمی از جنس ایثار خون مادرش میگوید: مهدی در آغاز سفری که در آن به شهادت رسید؛ آنچنان خوشحال از قم می رفت که من چنین خوشحالی در 34 سال عمرش از وی ندیده بودم و البته امروز هم اگر گریه می کنم؛ برای او گریه نمی کنم چراکه دعا کردم تا هرچه به خیر و صلاح فرزندم است اتفاق بیفتد.» این معرفت و بزرگی البته در سخنان پدر مهدی ایمانی هم موج می زند آن جا که مهدی را امانت الهی می داند که خداوند با شهادت به عنوان برترین پایان زندگی، این امانت خود را تحویل گرفته است. او در حالی سفرهای متعدد به سوریه داشت که به نقل از دوستانش، عطش شهادت روز به روز و ماه به ماه بیشتر در درون وی شعله می کشید و وقتی هم که به شهادت رسید کسی از دوستانش تعجب نکرد چراکه همه وی را مستحق شهادت در راه خدا می دانستند و او را کاملا برای این پایان شکوهمند آماده می دیدند. ❤️ ..🌿🌺🌿 ╔═.🥀🍃.📿════╗ 🆔️@sabokbalan_e_ashegh ╚════🥀.🍃.📿═╝ •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽سبک بالان عاشق﷽ ‍ حِجله شهادت🕊 🌷شهید پویا اشکانی تاریخ تولد: ۴ / ۹ / ۱۳۷۷ تاریخ شهادت: ۲۲ / ۹ / ۱۳۹۶ محل تولد: کرج محل شهادت: کمالشهر،کرج *🌷مادرشهید← پویام بستری بود خیلی امیدوار بودم به برگشتنش🌱اصلا به حرفای دکترا اهمیت نمیدادم ۴۲ روز بستری بود و خیلی سخت گذشت🥀روز آخر نمیتونستم نفس بکشم🥀رفتیم بیمارستان چشمای پدرش قرمز بود‼️فهمیدم یه اتفاقی افتاده‼️مامور خانمی اومد و از حضرت زینب حرف زد.. تا اسم حضرت زینب اومد بند دلم پاره شد🥀گفتم مگه پویام چش شده؟! مگه پویا شهید شده؟!🥀یک آن قلبم واستاد، نفسم گرفت🥀همونجا خشک شدم. پویااام کجاااست🥀پویااام کوووووو،🥀پویااااا.🥀سوار ماشینمون کردن قرص آرامبخش بهم دادن فقط صدای آژیرهای ماشین پلیس رو می شنیدم🥀یسره تا خود خونه خودمون رو می زدیم و گریه می‌کردیم🥀یهو دَم دَر، حجله رو که دیدم فرو ریختم و بیحال شدم...🥀راوی← شهید پویا اشکانی سرباز کلانتری، ۷ ماهی بود که عقده کرده بود🥀در عملیاتی مربوط به دستگیری قاچاقچی مواد مخدر، یک قاچاقچی که قصد داشت خانه و خانواده اش را بسوزاند⚡️ماموران میرسند (و سرباز نیروی انتظامی پویا)جلوتر از همه دَر را لگد میزد تا باز شود⚡️که در همین حین قاچاقچی بنزین را روی ماموران میریزد⚡️که بیشتر از همه روی پویا میریزد🥀و فندک را میزند و آپارتمان منفجر میشود💥و ماموران پرت می‌شوند، پویا بر اثر سوختگی عمیق🥀بعد از ۴۳ روز بستری بودن در تاریخ ۲۲ آذر ماه ۱۳۹۶ به شهادت رسید*🕊️🕋 💙🌷 ╔═.🥀🍃.📿════╗ 🆔️@sabokbalan_e_ashegh ╚════🥀.🍃.📿═╝ •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
‍ 💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽سبک بالان عاشق﷽ حبیب حرم..🕊️ 🌷سردار شهید حاج حسین همدانی تاریخ تولد: ۲۴ / ۹ / ۱۳۲۹ تاریخ شهادت: ۱۶ / ۷ / ۱۳۹۴ محل تولد:آبادان مزار:همدان محل شهادت:سوریه 🌷۵۰ سال مجاهدت شبانه روزی،مبارزه با رژیم منحوص پهلوی،رشادت های فراموش نشدنی و دفاع مقدس،⚡️بصیرت در دشمن شناسی و مقابله با فتنه ۸۸ و دفاع از حرم در سوریه، شهید حسین همدانی را به حبیب بن مظاهر انقلاب اسلامی تبدیل کرده است.🌙فرزند بزرگ ایشان وهب نام دارد که به همین علت سردار در سوریه به نام ابووهب مشهور بود.💫یک هفته قبل از شهادت،سردار از همسرش خواسته بود تا تمام فرزندان را دور هم جمع کند،با اینکه پسر بزرگشان مشغله داشت اما سردار اصرار کرد تا حتما خودش را به جمع خانواده برساند،❗️آن شب روحیه شادابی داشت گویا می‌دانست قرار است دیگر بر نگردد.🥀همسر سردار در این ملاقات گفت: از رفتن شما به سوریه راضی نیستم که سردار در پاسخ گفت شهادت آرزوی من است.🕊همسرش هم به شرط شفاعت وی بعد از شهادت آرام و راضی شد.🥀آن شب سردار با هر کدام از پسرانش وهب و مهدی جداگانه صحبت و سفارش‌هایی کرد.🌙و عاقبت سردار هم به یارانش شهیدش پیوست،🕊ایشان پنجشنبه عصر ساعت 15:00 با همکارانش برای بازدید و شناسایی به منطقه‌ای که دست تکفیری‌ها بود رفته و در راه به کمین بر میخورند،💥پاره ای از آتشی که دشمن در آن جا روشن کرده به ماشین اصابت می کند و ماشین را منحرف کرده و به رگبار می بندند.💥راننده از ناحیه کمر و سردار از ناحیه چشم و سر🥀آسیب جدی دیده و به بیمارستان فرستاده می‌شود🥀که ساعت 8 شب ۱۶ مهر ماه ۱۳۹۴ شهید می شود🕊🕋 سردار سرلشکر پاسدار 💙🌷 ╔═.🥀🍃.📿════╗ 🆔️@sabokbalan_e_ashegh ╚════🥀.🍃.📿═╝ •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽سبک بالان عاشق﷽ 💚 تشرفـــ شهید مدافع حرم به محضر حضرت ولی عصر 🌷۸۰ روز پس از شهادت در لابلای یکی از کتابهای شهید ، نامه ای به خط شهید پیدا شد که نوشته بود: ✍🏻خدایا خلق تو نمیدانند اما تو که خوب میدانی که این بنده ی کوچکت در سال ۱۳۸۱ موفق به تشرف به خدمت حجت و‌ ولی تو امام زمان علیه السلام شد!!! و‌ در ادامه نوشته بودند: یقین داشته باشید  اگر از زیر پرچم ولایت این سید عزیز مقام معظم رهبری بیرون برویم حتم نابود خواهیم شد. وصیت شهید عارف مدافع حرم ╔═.🥀🍃.📿════╗ 🆔️@sabokbalan_e_ashegh ╚════🥀.🍃.📿═╝ •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽سبک بالان عاشق﷽ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ 🔹«مرضیه بدیحی»، همسر شهید مدافع حرم: «خواب دیدم شهید سید مجتبی علمدار با جوانی دیگر وارد کوچه‌ی ما شدند. وقتی به من رسیدند دست روی شانه‌ی آن جوان زدند و گفتند: این جوان همان کسی است که شما از ما درخواست کردید و متوسل به امام زمان (عج) شدید.» 💕 روزی که عبدالمهدی به خواستگاری‌اش می‌آید، مرضیه همان کسی را می‌بیند که در آن خواب، شهید علمدار به او نشان داده بود. در همان جلسه‌ی اول صحبت با شهید کاظمی متوجه می‌شود که عبدالمهدی نیز همین چندروز پیش خانه‌ی شهید علمدار بوده و با بچه‌های بسیج‌شان به دیدار مادر شهید رفته است. 🔹 عبدالمهدی میگفت: «من قبل از ازدواج، زمانی که درس طلبگی می‌خواندم، خواب عجیبی دیدم. رفتم خدمت آیت‌الله ناصری و خواب را برای ایشان تعریف کردم. ایشان از من خواستند که در محضر آیت‌الله بهجت حاضر شوم و خواب را برای وی تعریف کنم. 🔹وقتی به حضور آیت‌الله بهجت رسید ایشان دست روی زانوی او گذاشت و پرسیدند: جوان شغل شما چيست؟ گفت: طلبه هستم. آیت‌الله بهجت فرمود: بايد به سپاه ملحق بشوی و لباس سبز مقدس سپاه را بپوشی. ️دوباره پرسیدند: اسم شما چیست؟ گفت: فرهاد آقا گفت: «حتماً اسمت را عوض كن. اسمتان را عبدالصالح يا عبدالمهدی بگذار. ✅ شما در شب امامت امام زمان(عج) ‌به شهادت خواهيد رسيد. شما يكی از سربازان امام زمان(عج) هستيد و هنگام ظهور امام زمان(عج) با ايشان رجوع می‌کنید.» 🌷 شهید عبدالمهدی کاظمی؛ در شب امامت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف در ۲۹ آذر ماه ۱۳۹۴ درسوریه به شهادت رسید. شهید مدافع حرم 🕊🌹 ...🌿🌺🌿 ╔═.🥀🍃.📿════╗ 🆔️@sabokbalan_e_ashegh ╚════🥀.🍃.📿═╝ •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽سبک بالان عاشق﷽ ‍ ‍ تعبیر خوابــــــ ...🌙 🌷شهید عبدالحسین یوسفیان تاریخ تولد: ۱۵ / ۴ / ۱۳۶۵ تاریخ شهادت: ۲۹ / ۹ / ۱۳۹۴ محل تولد: اصفهان محل شهادت: سوریه *🌷راوی← شبی مادر در خواب می‌بیند شخصی به او سکه‌ای می‌دهد که روی سکه نام حسین نوشته شده🍃و در عالم خواب به او می‌گویند نام فرزندت را (عبدالحسین) بگذار💫همسرش← سال 88 با پدر و مادرم به سوریه رفتیم🌙 در حرم عمه سادات از حضرت زینب خوشبختی ام و یک همسفر و همراز خوب را از ایشان خواستم🌱 تا قبل از سفر هر خواستگاری می‌آمد رد میکردم🥀آنجا از حضرت زینب خواستم وقتی برمی‌گردیم اولین خواستگاری که برایم می‌آید، می‌فهمم که فرستاده‌ی شماست💫 و جواب بله را میدهم🌱 از سفرمان دوماه گذشت، یک شب خواب دیدم که داخل یک حرم نشستم💫و یک خانم قد بلند و نورانی آمدند کنارم و گفتند: سوره انعام را همین حالا بخوان، تو به آرزویت رسیدی.»💫 فردای آن شب با مادرم نماز جمعه رفتیم📿همان جا سوره انعام را خواندم، بعد از نماز جمعه عموی عبدالحسین به پدرم زنگ زدند📞و اجازه خاستگاری گرفتند‼️و خاستگار هم عبدالحسین بود💫 خلاصه به دلم نشست و عقد کردیم🎊 شش سال و نیم در کنار هم بودیم و خداوند دختری به نام زینب به ما هدیه داد زینبی که از صد کلمه ۹۹ تای آن بابا بود🥀 آقا عبدالحسین سپاهی بود که داوطلبانه به سوریه رفت🕊️و عاقبت با اصابت تیر به قلب، دست، پهلو، پا و چشم🥀به شهادت رسید*🕊️🕋 💙🌷 ╔═.🥀🍃.📿════╗ 🆔️@sabokbalan_e_ashegh ╚════🥀.🍃.📿═╝ •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽سبک بالان عاشق﷽ ‍ ‍ شهیدے کـه در روز تاسوعا اِرباً اِربا شد🥀 🌷شهید ابوذر امجدیان تاریخ تولد: ۲۸ / ۵ / ۱۳۶۵ تاریخ شهادت: ۱ / ۸ / ۱۳۹۴ محل تولد: کرمانشاه/سنقر/سهنله محل شهادت: سوریه *🌷همسرشهید← ابوذر همیشه سر کار روی یک برگه می‌نوشت: شهید ابوذر امجدیان🌙او داوطلبانه به سوریه اعزام شد و زیاد به ماموریت میرفت💥 دوستش می‌گفت لحظات آخر آب برایش بردم و او نخورد💧 و با لب تشنه به دیدار اربابش امام حسین(ع) رفت🥀ابوذر بیسیم چی بود📞 اما در عملیات ها شرکت می‌کرد و در تماس ها می‌گفت که به منطقه می رویم و به دفاع مشغولیم.💥در یکی از عملیات ها خمپاره‌ای به اطرافشان اصابت می‌کند💥 و ایشان از سمت راست دچار مجروحیت می‌شود🥀لبش پاره و چند ترکش به سینه‌اش خورده🥀و پای راستش قطع شده بود🥀 او و همرزمانش همگی اِرباً اِربا شدند🥀ابوذر در روز تاسوعا🏴و در سالروز ازدواجمان💍ساعت ۸ صبح به شهادت رسید🕊️ پیکرش از ساعت ۸ صبح تا ساعت ۴ عصر در همان منطقه می‌ماند☀️و زمانی که همرزمانش قصد برگرداندن پیکر او را با ماشین دارند باز هم یک موشک به ماشین آن‌ها اصابت میکند💥 و همرزمان شهید می‌شوند🥀ابوذر همیشه می‌گفت درجه برای من مهم نیست من سرباز امام زمان (عج) هستم🌙 ایشان در روز تاسوعا روز جمعه شهید شد، روز جمعه پیکرش برگشت و روز جمعه اربعین نیز چهلم او بود*🕊️🕋 💙🌷 ╔═.🥀🍃.📿════╗ 🆔️@sabokbalan_e_ashegh ╚════🥀.🍃.📿═╝ •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽سبک بالان عاشق﷽ ‍ ‍ توسل به شهید🌙 🌷شهید محمد اسلامی نسب تاریخ تولد: ۱۳۳۳ تاریخ شهادت: ۴ / ۱۰ / ۱۳۶۵ محل تولد: فارس،داراب/لايزنگان محل شهادت: شلمچه *🌷راوی← سالها از پایان جنگ گذشته بود. بدهکار بودم و مهلت برگشت پولم تمام شد🥀و طلبكار قرار بود فردا با حکم جلب به سراغم بیاید.🥀نمیدانستم چه کنم به هر دری زدم نشد.🥀هیچ راهی نداشتم. چشمم افتاد به عکس شهید محمد اسلامی نسب که همیشه در اتاقم بود.🌙اشک در چشمم حلقه زد.🥀گفتم: آقای اسلامی نسب من بسیجی گردان شما بودم🥀شما که تا می‌توانستی به همه کمک میکردی.🥀یقین دارم که شما زنده هستی. خواهش میکنم کمکم کن🥀آن شب به محض اینکه خوابیدم شهید اسلامی نسب آمد به خوابم🌙با مهربانی قندی در دهانم گذاشت و گفت: نگران نباش، مشکلت حل می شود.💫 صبح روز بعد هر چه منتظر شدم طلبکار نیامد.‼️ از روی کنجکاوی خودم رفتم سراغش دیدم کنار خانه اش اعلامیه فوت وی را زده اند!‼️ چند روز بعد نزد پسر بزرگش رفتم و جریان را گفتم.گفت: بعد از چهلم بیا. بعد از چهلم رفتم. خواستم حرفی بزنم که پسرش بی مقدمه گفت: بخشیدم! گفتم: اما مبلغ زیاد است!‼️گفت: پدرم را در خواب دیدم گفت: «من از حقم درباره شما گذشتم تو هم ببخش، بعد پدرم ادامه داد کسی شفاعت او را کرده که نمی‌ توانم خواهشش را زمین بگذارم.....!»‼️شهید محمد اسلامی نسب، فرمانده گردان امام رضا (ع) همان شهیدی بود که همانند مادرش حضرت زهرا(س) پهلویش شکافته شد و به شهادت رسید،🕊بعد از 3 ماه پیکرش سالم پیدا شد🌙در حالی که هنوز از پهلویش خون تازه بیرون می آمد و بوی گلاب میداد.*🕊️🕋 سردار 💙🌷 ╔═.🥀🍃.📿════╗ 🆔️@sabokbalan_e_ashegh ╚════🥀.🍃.📿═╝ •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽سبک بالان عاشق﷽ ‍ ‍ شهیدے که واسطه‌ ازدواج دو نفر شد 🌷شهید عبدالرحمٰن رحمانیان تاریخ تولد: ۱۵ / ۱ / ۱۳۴۲ تاریخ شهادت: ۳ / ۱۰ / ۱۳۶۵ محل تولد: جهرم ، فارس محل شهادت: خرمشهر *🌷یه جوون طلبه‌ای رفت خواستگاری جوابش کردن،🥀دلش میگیره ؛ از طریق یکی از دوستاش میره خادم الشهدا میشه🌙نمیدونم چطوری اما با یه شهیدی به نام عبدالرحمٰن رحمانیان جهرمی آشناش میکنن💫...بهش میگن این شهید حاجت میده.( شهید مال جنوب کشوره ،این طلبه مال غرب کشور )🌱تو دلش با این شهید عبدالرحمٰن نجوا میکنه..🌙بعد دوباره با خانواده میره خاستگاری همون دختره،🌱دختره نظرش عوض میشه و قبول میکنه،‼️ پسره میگه من یه طلبه ی ساده هستم🥀فقط تو این دو هفته رفتم راهیان نور،خادم الشهدا شدم، یه خورده آفتاب سوخته شدم برگشتم.⚡️هیچ امکاناتی به مالم اضافه نشده. چی شد که تو به ازدواج با من راضی شدی ؟⁉️دختره با گریه میگه:🥀چند شب پیش،یه جوون خوش سیما و نورانی، با لباس خاکی به خوابم اومد💫و گفت : من شهید عبدالرحمٰن رحمانیان هستم ،اهل جهرمم گلزار شهدای رضوان، خاکم🌙یکی از خُدام ما به من رو زده و به من متوسل شده ..💫 من عبدالرحمان زندگیتون رو تضمین میکنم.»🌱« و من امروز به حرمت حرف شهید راضی میشم که با من ازدواج کنی...» 🎊سردار شهید عبدالرحمن رحمانیان،فرمانده گردان خط شکن ابوذر لشکر 33 المهدی(عج) بود🌙که در جریان عملیات کربلای چهار و در محور اروند 3 دی ماه 1365 به فیض عظیم شهادت نائل🕊و مفقودالاثر شد،پیکر پاکش سرانجام پس از ۹ سال انتظار در سال ۱۳۷۴ به زادگاهش بازگشت،🌙پدر شهید سال ۹۴ در سالگرد پسرش آسمانی شد*🕊️🕋 💙🌷 ╔═.🥀🍃.📿════╗ 🆔️@sabokbalan_e_ashegh ╚════🥀.🍃.📿═╝ •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽سبک بالان عاشق﷽ 🥀اوایل ازدواجمان بود. یک شب از صدای دلنشین قرآن بیدار شدم . نور کم سویی به چشمم خورد. از خودم پرسیدم : این نور از کجاست ؟ بعد از مدتی متوجه شدم از چراغ قوه ای است که علی روشن کرده  بود تا نماز شب بخواند، چراغ بزرگتری را روشن نکرده  بود که مبادا من از خواب بیدار شوم . علی خیلی به من احترام می گذاشت. راوی: همسر شهید "شهید علی شفیعی" ╔═.🥀🍃.📿════╗ 🆔️@sabokbalan_e_ashegh ╚════🥀.🍃.📿═╝ •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽سبک بالان عاشق﷽ ‍ ‍ شهید غواصی که بیماری را شفا داد 🌷شهید حسینعلی بالویی تاریخ تولد: ۱۳۴۹ تاریخ شهادت: ۴ / ۱۰ / ۱۳۶۵ محل تولد: بهشهر،مازندران محل شهادت: ام‌الرصاص *🌷پدرشهید← روزی بر سر مزار نمادین  فرزندم رفته بودم🌙دیدم زن و شوهری بر سر مزار پسرم نشسته‌اند و به شدت گریه می‌کنند...🥀رفتم نزدیک و علت را جویا شدم.. گفتم که پسر من مفقود الجسد است..🥀خانمی که گریه می‌کرد گفت: فرزند مریضی دارم🥀که از ناحیه دو پا فلج بود..🥀دوا و درمان‌های ما نتیجه نداد🥀و از سلامتی‌اش نا امید شدیم..🥀اما پسرم یک شب در خواب دید که جوانی به سراغش آمده و به او می‌گوید: که از جایش بلند شود..🌙پسرم در پاسخ جوان می‌گوید: که من فلج هستم و قادر به راه رفتن نیستم🥀جوان می‌گوید: "برخیز تو شفا یافته‌ای،من شهید بالویی از مازندران هستم"..🌙 فرزندم از خواب بلند شد در حالی که شفا گرفته بود🌱من تمام گلزار شهدای شهرهای مازندران را یک به یک رفتم و روی سنگ مزارها را خواندم🌙تا اینکه بالاخره در گلزار شهدای بهشهر(اینجا) سنگ قبر را پیدا کردم....»🌙بعد از صحبت ها با آن خانوم، نشستم و برایم مسلم شد که فرزندم زنده حقیقی است...»🌱شهید بالویی شهید غواص🤿 در عملیات کربلای 4 در دی ماه ۱۳۶۵ با همرزمان دیگر به آب زدند🌊 و به اسارت دشمن در آمدند..🥀دشمنان بچه های ما را با دستانی بسته، زنده به گور کردند🥀بعد از 30 سال پیکر 175 شهید غواصِ دست بسته🥀در سال 1394 به وطن بازگشت که شهید حسینعلی بالویی 16 ساله یکی از این شهدا بود*🕊️🕋 💙🌷 ╔═.🥀🍃.📿════╗ 🆔️@sabokbalan_e_ashegh ╚════🥀.🍃.📿═╝ 🌿🌺🌸🌺
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽سبک بالان عاشق﷽ ❤️ 🌹شهید امیر حاج امینی بچه ها خیلی روحیه شون کسل بود؛ آتیش شدید دشمن هم مزید علت خستگی بچه ها شده بود. یه دفعه صدای شادی بچه ها بلند شد. برگشتم، دیدم پوراحمد و امیر و چند نفر دیگه اومدن خط برا سرکشی، بچه ها انقدر به اینا علاقه داشتن که روحیه شون کلاً عوض شد. ۱۰ ، ۲۰ دقیقه بیشتر نگذشته بود که یه خمپاره پشت خاکریز خورد، گرد و خاک عجیبی بلند شده بود؛ همینکه گرد و غبار نشست دوربینم رو برداشتم تا ببینم چه خبره. رفتم جلوتر که این صحنه رو دیدم. دو تا عکس ازش گرفتم، یکی از تموم بدنش، یکی از صورتش (همون عکس معروف) یه قطره خون رو لبش بود. دیدم امیر تو اون حالت تا حال خودشه و داره زیر لب زمزمه ای می کنه. رفتم جلوتر ولی متوجه حرفش نشدم. همون موقع بود که دیگه شهید شد…🕊 ╔═.🥀🍃.📿════╗ 🆔️@sabokbalan_e_ashegh ╚════🥀.🍃.📿═╝ •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽سبک بالان عاشق﷽ 💚محو روضه‌ی امام حسین علیه السلام؛ هر هفته توی خونه روضه داشتیم ، وقتی آقا شروع می کرد به خوندن ، تا اسم امام حسین (ع) می اومد حاجی رو می‌دیدی که اشکش جاری شده. حال عجیبی می‌شد با روضه امام حسین علیه السلام انگار توی عالم دیگه ای سیر می کرد... یک بار وسطِ روضه ، مصطفی رفته بود بشینه رو پاش متوجه بچه نشده بود، انگار ندیده بودش! گریه‌کنون اومد پیش من، گفت: « بابا منو دوست نداره.. هر چی گفتم جوابم رو نداد ...» روضه که تموم شد، گفتم: «حاجی، مصطفی اینطوری میگه» با تعجب گفت: «خدا شاهده نه من کسی رو دیدم نه صدایی شنیدم...» از بس محوِ روضه بود ... به روایت: همسر شهید شهید عبدالمهدی مغفوری🌷 قائم‌مقام ستاد لشکر۴۱ثارالله شهادت: عملیات‌کربلای‌چهار ۱۳۶۵ ╔═.🥀🍃.📿════╗ 🆔️@sabokbalan_e_ashegh ╚════🥀.🍃.📿═╝ •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
‍ ‍ شهیدِ غواص... 🌷شهید محمدصادق معلمی تاریخ تولد: ۲۰ / ۱۰ / ۱۳۴۸ تاریخ شهادت: ۴ / ۱۰ / ۱۳۶۵ محل تولد: ساری،مازندران محل شهادت: ام‌الرصاص 🌷مادرشهید← محمدصادق هنوز کلاس سوم راهنمایی را پشت سر نگذاشته بود که به جبهه رفت.🕊من آن موقع کلاس آموزش خیاطی داشتم، یک روز رفتم به آموزشگاه سربزنم در برگشت دیدم پسرم ۱۰۰ تومان از خانه برداشته و جایش یک نامه گذاشته است.📄در نامه نوشته بود: مادر جان من به جبهه رفتم. این پول را هم برای هزینه راه به امانت برداشتم، حتماً پس می‌دهم...📝 او از ۱۳ سالگی تا ۱۷ سالگی جبهه بود. آخرین اعزامش کمی قبل از عملیات کربلای ۴ بود🌊یک هفته بعد از شهادت محمد‌صادق، پدرش به منطقه رفت و از آنجا خبر آورد که پسرمان شهید شده است.🕊دوستانش می‌گفتند وقتی محمد‌صادق مجروح شد، اوضاع منطقه به قدری وخیم بود که مجبور شدیم او را نیمه‌جان در میان نیزار‌ها بگذاریم و به عقب برگردیم،🎋یکی از همرزمان دیگرش هم که شاهد شهادتش بود برایمان تعریف کرد که بعثی‌ها سر پسرم را بریده بودند..🥀30 سال منتظر بازگشت پیکرش ماندیم تا سال 94 که خبر رسید او هم در کاروان 175 شهید دست بسته حضور دارد..🕊«.شهدایی که توسط بعثی ها دستشان را با سیم بسته بودند و آنها را زنده به گور کردند..»🥀پسرم دی ماه به دنیا آمد و دی ماه هم به شهادت رسید.🕊بسیار جالب است که روز تولدش مصادف با شهادت امام جعفرصادق (ع) بود و نامش محمد صادق قرار گرفت.🌙شهادتش هم مصادف با شهادت امام جعفرصادق (ع) بود🕊و حتی روز تشییع و تدفین پیکرش هم مصادف با سالروز شهادت امام جعفرصادق (ع) بود🕊🕋 طلبه 💙🌷 •✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾•
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽سبک بالان عاشق﷽ 🌙شهیدی که یک عمر، روزه‌دار بود حاج حمید از سال ۱۳۶۲ یعنی زمان شهادت پدرشان تا سال ۱۳۹۳، یعنی ۳۱ سال تمام هر روز، روزه بود ـ البته غیر از روزهای حرام و ایامی مثل روز عاشوراـ اوایل زندگیمان اگر مسافرت بودند روزه نمی‌گرفتند، اما این اواخر حتی در سفرها هم روزه بودند. چون کثیرالسفر حساب می‌شدند. راوی همسر ╔═.🥀🍃.📿════╗ 🆔️@sabokbalan_e_ashegh ╚════🥀.🍃.📿═╝ •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
حکایتی بسیار دردناک درباره شهادت یکی از اسرای غواص🥀   🌷شهید محمد رضایی 20 ساله متولد مشهد،که دی ماه ۱۳۶۵ در عملیات کربلای ۴ به اسارت بعثی ها درآمد و در سال ۱۳۶۶ به شهادت رسید.🕊بعثی ها محمد رو به شدت شکنجه کرده بودند.🥀تعدادی از خشن ترین شکنجه گرای بعثی،عدنان و علی آمریکایی،محمد رو بردن داخل حموم،پیراهنشو درآوردن و با کابل به جونش افتادند🥀بعد از اینکه بی حال شد؛انداختنش زیر دوش آبِ جوش.هر چی سعی کرد از زیر دوش بیاد کنار،اونا اجازه نمیدادند🥀تا اینکه پوست بدنش سوخت و تاول زد.بعد شیشه‌هایی رو خُرد کردن و محمد رو روی شیشه ها با بدن برهنه می غلتوندند🥀و با کابل میزدند که شیشه ها در بدنش فرو رود؛‌🥀به اینم اکتفا نکردن و اونقد با کابل زدن که تکه های پوست تاول زده با ضربات کابل جدا میشد و شیشه ها بیشتر فرو میرفت.🥀تکه هایی از بدن محمد به دیوار چسبیده بود،باز هم شکنجه ها راضیشون نکرد؛⚡️آب نمک آوردن و روی زخمها و بدن سوخته و پاره پاره شده می‌ریختند.🥀او فقط آرام حضرت زهرا و حضرت ابوالفضل را صدا میزد.🌙میخواستند از محمد اطلاعات بگیرند اما او فقط مقاومت کرد.🥀دیگه طاقتش طاق شد و از شدت درد ناله میکرد؛که یکی از نگهبانا یه قالب صابون رو به زور توی دهان محمد فرو کرد⚡️شدت جراحات داخل حلق و ریه به او امان نداد؛‌و خفگی مزید بر علت شد؛و همونجا کف راهروی حموم در نهایت مظلومیت جان داد و به دیدار اربابش امام حسین(ع) رفت؛🕊پیکر او سال ۱۳۸۱ نبش قبر و به وطن بازگشت🕊بعد از ۱۵ سال پیکرش هنوز سالم بود.🌙ما اینجور شهید دادیم حالا وظیفه من و تو در مقابلشان چیست⁉️🕊🕋 💙🌷 •✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••