💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽سبک بالان عاشق﷽
💟#زندگی_به_سبک_شهدا
🔴شهید مدافعحرم سید محمد حسینی
📀راوے: همسر شهید
💜من و سیدمحمد، دیوانهوار همدیگر را دوست داشتیم و در بین همه کسانی که ما را میشناختند، به لیلی و مجنون مشهور بودیم. ۱۲سال باهم زندگی کردیم و در این مدت، لحظهبهلحظه بر عشق و دوستداشتنمان افزوده میشد و هرروز بیشتر از روز قبل به هم علاقهمند میشدیم.
❤️اگر یک روز صدایش را نمیشنیدم، عجیب دلتنگش میشدم؛ این درحالی بود که مثل خیلی از مردم، توان مالیمان ضعیف بود. سیدمحمد خیاطی میکرد و گاهی هم که کار خیاطی کساد بود، نقاشی ساختمان میکرد؛ یعنی زندگی با عشق و درآمد کم.
💜آنقدر بهم عاطفه داشت که از هر فرصتی برای ابراز محبت استفاده میکرد. گاهی که دستش از سوزن خیاطی زخمی میشد و خون زیادی از آن میآمد، فوری قلمنی و کاغذ میآورد و قلمنی را در خون میزد و برایم شعرهای عاشقانه و عارفانه مینوشت.
❤️شعرهایی پر از احساس که منِ بیاحساس را هم بهوجد میآورد. او همیشه با صدای بلند شعرهای حافظ، سعدی، مولوی و اشعار عاشقانه و عارفانه میخواند و به من تقدیم میکرد. من ۱۲سال با چنین مردی زندگی کردم و طعم خوشبختی را چشیدم.
╔═.🥀🍃.📿════╗
🆔️@sabokbalan_e_ashegh
╚════🥀.🍃.📿═╝
•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽سبک بالان عاشق﷽
💟#زندگی_به_سبک_شهدا
🔵شهید مدافعحرم سید محمد حسینی
💞سیدمحمد همیشه مرا غافلگیر میکرد. یکبار مردادماه در سالروز تولدم، مرا به بهانهای به منزل مادرم فرستاد. خودش با ذوق و سلیقه، خانه را تزئین کرده و کیک، شیرینی و میوه هم تهیه کرده بود. وقتی به خانه رسیدم، فهمیدم موضوع از چه قرار است و از خوشحالی شوکّه شدم. او از یک خانمِ کدبانو هم سلیقهی بیشتری در تزئین خانه بهکار بُرده بود.
💞در برابر خوبیهای بیاندازهاش، هیچگاه توقعی از من نداشت و محبّتش کاملا خالصانه و بیچشمداشت بود. در کارهای خانه هم تا حدّ توان به من کمک میکرد. گاهی مادر من، او را نکوهش میکرد که «پسرم! لازم نیست این همه از زنت، حرفشنوی داشته باشی»
💞اما سیدمحمد لبخندی میزد و میگفت: «نه مادرجان! خسته است دیگر؛ حق دارد. خودم انجام میدهم. از من که چیزی کم نمیشود» و این کارِ یکروز و دوروزِ زندگی ما نبود و در ۱۲سال زندگی مشترکمان، هرروز این رفتارهای نیکویش را تکرار میکرد.
📀راوے: همسر شهید
╔═.🥀🍃.📿════╗
🆔️@sabokbalan_e_ashegh
╚════🥀.🍃.📿═╝
•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽سبک بالان عاشق﷽
💟#زندگی_به_سبک_شهدا
🌕شهید مدافعحرم محمدحسین حمزه
☔️همسر شهید نقل میکند: نامزدی ما، چهارماه دوستداشتنی بود! تماس میگرفتم و با حالت دلتنگی میپرسیدم آخر هفته تهران میآیی؟ محمدحسین میگفت: باید ببینم چه میشود! چندثانیه بعد، آیفون به صدا درمیآمد و ایشون پشت در ایستاده بود!
☔️یادم هست یکبار دیگر میخواستم برای خرید به بیرون بروم. پول نداشتم. خجالت میکشیدم از پدر و مادرم پول بخواهم. مشغول ورقزدن کتابم بودم که دیدم ۳۰هزارتومن پول لای آن است! از پدر و مادرم سوال کردم که آنها پول برایم گذاشتهاند؟ گفتند نه! مامانم گفت احتمالا کار محمدحسینآقاست. بعد از خرید، هرچه تماس گرفتم و از او پرسیدم، طفره میرفت و میگفت: نمیدونم! من؟ من پول بگذارم؟
🎁#بهمناسبت_سالروز_ولادت
✨هدیه به روح مطهر شهید صلوات
🎀اَللهُمَّصَلِّعَلَىمُحمَّـدٍوآلمُحَمَّد🎀
╔═.🥀🍃.📿════╗
🆔️@sabokbalan_e_ashegh
╚════🥀.🍃.📿═╝
•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽سبک بالان عاشق﷽
💟#زندگی_به_سبک_شهدا
🟢شهید مدافعحرم داود مرادخانی
💜فرزند شهید نقل میکند: پدرم برای همهی ما تکیهگاهی مطمئن بود و همه، حرفش را بیچون و چرا میپذیرفتیم. میدانستیم که رفتارها و تصمیماتش بر روی منطقی استوار است. بارها برای تشویق و قدردانی، کتاب به ما هدیه میداد.
💚حتی جالب اینکه تا زمانی که من و خواهرم چادر نخواسته بودیم، ما را مجبور به چادر بهسرکردن نکرد. بسیاری از مواقع اگر رفتاری ناصحیح میدید، موضوعی را تعریف میکرد یا کتابی متناسب آن موضوع میخرید و به آن فرد هدیه میداد.
💜هیچ وقت مستقیماً اشتباهات و خطاها را گوشزد نمیکرد. این موضوع در مورد نماز هم برایمان اتفاق افتاد. اگر پدرم میدید که در نماز اول وقت قدری سستی میکنیم، میگفت: «نماز مثل لیمو شیرینه! باید زود ادا شه؛ چون اگر وقتش بگذره، تلخ میشه.»
💚همین جملهاش ما را راغب میکرد که نماز اول وقت بخوانیم اما هیچوقت نمیگفت "بلند شوید الان نماز اول وقت بخوانید". در زمان ناراحتی مدتی را خارج از خانه میگذراند تا راه بهتری پیدا کند و وقتی نهایت ناراحتی در او موج میزد، قرآن میخواند و واقعا آرام میشد.
╔═.🥀🍃.📿════╗
🆔️@sabokbalan_e_ashegh
╚════🥀.🍃.📿═╝
•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽سبک بالان عاشق﷽
💟#زندگی_به_سبک_شهدا
🟢شهید مدافعحرم داود مرادخانی
📀راوے: فرزند شهید
💜پدرم برای همهی ما تکیهگاهی مطمئن بود و همه، حرفش را بیچون و چرا میپذیرفتیم. میدانستیم که رفتارها و تصمیماتش بر روی منطقی استوار است.
💚بارها برای تشویق و قدردانی، کتاب به ما هدیه میداد. حتی جالب اینکه تا زمانی که من و خواهرم چادر نخواسته بودیم، ما را مجبور به چادر بهسرکردن نکرد.
💜بسیاری از مواقع اگر رفتاری ناصحیح میدید، موضوعی را تعریف میکرد یا کتابی متناسب آن موضوع میخرید و به آن فرد هدیه میداد.
💚هیچ وقت مستقیماً اشتباهات و خطاها را گوشزد نمیکرد. این موضوع در مورد نماز هم برایمان اتفاق افتاد.
💜اگر پدرم میدید که در نماز اول وقت قدری سستی میکنیم، میگفت:«نماز مثل لیمو شیرینه! باید زود ادا شه؛ چون اگر وقتش بگذره، تلخ میشه.»
💚همین جملهاش ما را ترغیب میکرد که نماز اول وقت بخوانیم اما هیچوقت نمیگفت "بلند شوید الان نماز اول وقت بخوانید!".
🎁#بهمناسبت_سالروز_ولادت
🌟هدیه به روح مطهر شهید صلوات
🌿اللهُمَّصَلِّعَلَىمُحمَّـدٍوآلمُحَمَّد🌿
╔═.🥀🍃.📿════╗
🆔️@sabokbalan_e_ashegh
╚════🥀.🍃.📿═╝
•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽سبک بالان عاشق﷽
💟#زندگی_به_سبک_شهدا
🟢شهید مدافعحرم یدالله ترمیمی
☂همسر شهید نقل میکند: همیشه آقایدالله بهم لطف میکرد و اکثر وقتها با گل به منزل میومد. اولین بار، روزی بود که برای آزمایشِ قبل ازدواج، دنبالم اومده بود. موقعِ برگشتن، یه شاخه گل رز قرمز جلوی ماشین بود ولی تا انتهای مسیر، روش نشد اون گل رو بهم بده.
☘وقتی پیاده شدم، بهم گفت ببخشید یه لحظه صبر میکنید! منم مکث کردم؛ یدالله با خجالت گفت این شاخه گل برای شماست. منم روزی که پیکرش رو قرار بود برای وداع بیارن منزل، تصمیم گرفتم خونه رو براش گلباران کنم؛ تعدادی شاخه گل هم وقتی عشقم رو آوردند، به همکارانش دادم و گفتم برای مراسم تشییع، روی تابوت شهیدم بچسبونند.
☂یدالله واقعا مهربان و با محبّت بود. خوشاخلاق و خوشخنده بود و قلب رئوف و پاکی داشت. از سختیها و مشکلات بیرون، چیزی به من منتقل نمیکرد. با وجود خستگی زیاد، در کارهای منزل بهم کمک میکرد و هیچ منّتی هم سرم نمیگذاشت.
╔═.🥀🍃.📿════╗
🆔️@sabokbalan_e_ashegh
╚════🥀.🍃.📿═╝
•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽سبک بالان عاشق﷽
#زندگی_به_سبک_شهدا❣
🍃آقا کمال، تبریک و هدیهی مناسبتهای مهم را هیچگاه فراموش نمیکرد. حتی زمانی که مأموریت بود، با ارسال پیامک تبریک میگفت. از هر ماموریتی که برمیگشت، سوغات میآورد.
🍃کمال از علاقهی من به گل رز اطلاع داشت و همیشه برایم گُل میخرید. دورهی پیوند گُل را گذرانده بود و راهروی منزلمان را به گفته خود، تبدیل به یک بهشت کوچک کرده بود. همیشه میگفت، «هر گُلی را که شما دوست داشته باشی، قلَمه میزنم تا با دیدن آن، جان تازه بگیری و لذّت ببری.»
🍃شهید شیرخانی تمام تلاش خود را میکرد تا خانوادهاش در آرامش کامل زندگی کنند. اگر در منزل بود، حتما خود را برای انجام فعالیتی سرگرم میکرد. یا با بچهها بازی میکرد و یا در کارهای منزل کمک میکرد. گاهی ظرف میشست و گاهی هم خانه را جارو میکشید. بچهها نیز سرگرم بازی با پدر میشدند و وقتی پدر نبود، بهانهگیری آنها بیشتر میشد.
✍راوی:همسر شهید
#شهید_کمال_شیرخانی
#سالروز_ولادت
╔═.🥀🍃.📿════╗
🆔️@sabokbalan_e_ashegh
╚════🥀.🍃.📿═╝
•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽سبک بالان عاشق﷽
💟#زندگی_به_سبک_شهدا
🟢شهید مدافعحرم سید رضا طاهر
☔️همسر شهید نقل میکنند: هر وقت بحثمان میشد، واقعا صبوری از سیدرضا بود. گاهی که غُر میزدم، اجازه میداد من حرفهایم را بزنم بعد آرامم میکرد؛ بعضی وقتها از این همه صبوریاش اعصابم خورد میشد. او موقع عصبانیت سکوت میکرد. واقعا صبور بود.
☔️برخی فکر میکنند شهدایی که خانوادهشان را میگذارند تا در راه خدا شهید شوند، خیلی علاقهای به همسر و فرزند و والدینشان ندارند اما خدا شاهد است سیدرضا وقتی تماس میگرفت، میگفت: حالم خوب است، فقط زنگ میزنم صدایت را بشنوم تا آرام شوم. میگفت: گاهی ناخودآگاه میآمدم زنگ بزنم، بچهها میپرسیدند رضا کجا میری؟ میگفتم: باید صدای مادر، خواهر یا همسرم را بشنوم تا آرام شوم و بتوانم کارم را پیش ببرم.
✨هدیه به روح مطهر شهید صلوات
❄️اَللهُمَّصَلِّعَلَىمُحمَّـدٍوآلمُحَمَّد❄️
╔═.🥀🍃.📿════╗
🆔️@sabokbalan_e_ashegh
╚════🥀.🍃.📿═╝
•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽سبک بالان عاشق﷽
#زندگی_به_سبک_شهدا❣
🍃داداش مهدی خیلی دلداده امام رضا(ع) بود. یه روز که عازم مشهدالرضا(ع) بودیم بهم گفت:می دونی چطوری باید زیارت کنی و از آقا حاجت طلب کنی؟ گفتم: چطور؟ گفت: باید دو زانو روبه روی ضریح بشینی و سرت رو کج کنی، خیلی به آقا التماس کنی تا حاجتت رو بده. زود بلند نشی بری...
🍃فکر میکنم برات شهادتش رو هم همینجوری از امام رضا(ع) گرفت؛ چون قبل از آخرین سفر به سوریه، رفته بود پابوس امام رضا(ع) و ...
✍راوی:خواهر شهید
#شهید_محمدمهدی_لطفی_نیاسر
╔═.🥀🍃.📿════╗
🆔️@sabokbalan_e_ashegh
╚════🥀.🍃.📿═╝
•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽سبک بالان عاشق﷽
💟#زندگی_به_سبک_شهدا
🟢شهیدمدافعحرم مجتبی ذوالفقارنسب
💜همسر شهید نقل میکند: آقا مجتبی همیشه به دو فرزندمان میگفت: «شما دوتا مثل طفلان مسلم هستید.» عاشقانه و خالصانه بچهها را دوست داشت. از وقتی بچهها کوچکتر بودند، حفظ حریم و غیرت را به بچهها آموزش میداد و صحبتهای مردانه با آنها میکرد. مجتبی میگفت میخواهم تا وقتی که خودم هستم، اینها را به فرزندانم آموزش بدهم.
💚شهید ذوالفقارنسب روحیهی خیلی خوبی داشت. تکاور و سرهنگ ارتش بود ولی هرگاه به خانه میآمد، ۱۸۰درجه اخلاقش عوض میشد. تمام درگیریهای ذهنی را پشت در میگذاشت و با یک سلام گرم وارد منزل میشد.
💜با وجود اینکه یک ارتشی بود و همه از شخص نظامی، یک فرد خشک را تصوّر میکنند ولی مجتبی اینگونه نبود. او هر ماه برای بچهها کادو میخرید. گاهی ماشین، هلیکوپتر، تفنگ و... . هر وقت به خانه میآمد، آنقدر در شور و هیجان بازی بود که صدای او از بچهها بالاتر میرفت. کودکِ درون او زنده بود و همبازیِ خوبی برای بچهها بود.
🌟هدیه به روح مطهر شهید صلوات
🍹اَللهُمَّصَلِّعَلَىمُحمَّـدٍوآلمُحَمَّد🍹
╔═.🥀🍃.📿════╗
🆔️@sabokbalan_e_ashegh
╚════🥀.🍃.📿═╝
•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽سبک بالان عاشق﷽
•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
💟#زندگی_به_سبک_شهدا
✅شهید مدافعحرم مصطفی عارفی
همسر شهید نقل میکند: آقامصطفی در مورد نمازخواندن پسرمون ،طاها، خیلی حسّاس بودند و زمانی که طاها چهار یا پنجساله بود، وقت اذان میگفتند: طاهاجان، بیا با هم نماز بخونیم و طاها دو رکعت که میخوند، تشویقش میکردند و میگفتند کافیه😊
نظرشون این بود که نباید به بچه سخت بگیریم که حتما اذکار نماز رو درست بگه و همه رکعات نماز رو بهجا بیاره؛ حتی توی نماز اول وقت هم سخت نگیریم؛ همینکه پدر و مادر اول وقت نماز بخونن، بچه تشویق به نماز اول وقت میشه☺️
من و همسرم تا جایی که امکان داشت، نماز رو اول وقت و در مسجد میخوندیم و آقاطاها رو هم میبُردیم. وقتی هم که نمیشد مسجد بریم ، تو خونه جماعت میخوندیم؛ یه سجاده کوچیک هم آقامصطفی برا پسر کوچکمون امیرعلی پهن میکردند🤗
آقا مصطفی برای تشویق بچههای فامیل مثالهای جذابی بیان میکردند. مثلا میگفتند: نماز اول وقت مثل لیمو شیرین میمونه که وقتی قاچ میکنیش، شیرینه؛ هرچی از زمان قاچکردنش بگذره، تلختر میشه. همونطور که ما لیموی شیرین و تازه رو دوست داریم، خدا هم نماز اول وقت رو دوست دارند🍋🥰
یا مثلا میگفتند: نماز اول وقت مثل این میمونه که به ما تعداد زیادی سکه نشون میدن؛ اولش کنار سکهها هستیم و خوب میتونیم تعداد زیادی سکه جمع کنیم ولی هرچی از سکهها دورتر بشیم، دستمون به سکههای کمتری میرسه💰😌
#سالروزشهادت...🌿🌺🌿
╔═.🥀🍃.📿════╗
🆔️@sabokbalan_e_ashegh
╚════🥀.🍃.📿═╝
•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽سبک بالان عاشق﷽
•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
💟#زندگی_به_سبک_شهدا
🌕شهید مدافعحرم مصطفی عارفی
💜همسر شهید نقل میکند: اقا مصطفی نه تنها جلوی دیگران که حتی جلوی بچههای خردسال هم خیلی احترام من را نگه میداشت و تأکید میکرد که احترام پدر و مادر باید جلوی بچهها حفظ بشود و بچهها جرئتِ انجام جسارتی به بزرگترها و خصوصاً پدر و مادر را نداشته باشند. همیشه خودش این مطلب را رعایت می کرد و درخواستش از فرزندان هم احترام ویژه به مادر بود.
🌻هیچ وقت به فرزندمان، طاها، اجازه نمیداد در جواب بنده صدایش را بلند کند یا وقتی من صدایش میزنم، دیر جواب بدهد. سریع متذکر میشد. یا اینکه همیشه در برنامهریزیهایش حتی وقتی برای یک تفریح مردانه میخواست با خودش برنامه بریزد، به طاها میگفت: اول ببین نظر مادرت چیست؟ هرچه که مادرت بگوید همان است؛ بعد برنامهریزی میکنیم. شهید عارفی میگفت: بابت تربیت دینی بچهها خیالم راحت است؛ چون کار را به شما سپردم و میدانم به نحو احسنت انجام میدهید.
💜در مسائل دیگر زندگی مخصوصاً مواردی که مربوط به خانمِ خانه بود، دخالتی نمیکرد؛ مثلا بعضی وقتها که مجبور بودیم به دلیل مشغلهی کاری، من و بچهها تنهایی به شهرستان برویم، هیچوقت برای بچهها ابراز نگرانی نکرد. مثلا اینکه به من استرس وارد کند که حواستان به بچهها باشد که زمین نخورند یا مریض نشوند یا از این قبیل نگرانیهای پدرانه. در صورتی که من خیلی از خانوادهها را میدیدم که پدر خانواده خودش را از مادر، مهربانتر میداند و مُدام میگوید حواست به بچه باشد. یا اگر اتفاقی بیافتد به مادر میگوید چرا حواست نبود.
🌻یادم هست یکبار شهرستان بودم که طاها زمین افتاد و سرش چندتا بخیه خورد. خیلی ابراز ناراحتی میکردم و خودم را مقصّر میدانستم ولی مصطفی میگفت: تا جایی که در توانتان بوده، مراقب بچه بودید و کوتاهی نکردهاید؛ اتفاق است، میافتد دیگر. منم با خیال راحت مسافرت میرفتم. نگرانِ این نبودم که حالا اگر خدایی نکرده برای بچه اتفاقی بیفتد جواب پدرش را چه بدهم. او این حقیقت را بیان میکرد که همان طور که بیشترین رنج را برای بچه، مادرش تحمل میکند، همان مادر هم بیشتر از همه نگران و مراقب حال بچه است.
╔═.🥀🍃.📿════╗
🆔️@sabokbalan_e_ashegh
╚════🥀.🍃.📿═╝
•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•