eitaa logo
صبرا قشم ( نشر خوبی‌ها)
173 دنبال‌کننده
9.3هزار عکس
6.8هزار ویدیو
104 فایل
این کانال با هدف تعامل و هم افزایی بانوان فعال و توانمند قشم، در عرصه فرهنگی و مذهبی و محوریت جهاد تبیین با نگاهی نو و متفاوت جهت صحنه گردانی ایجاد شده است. (صبرا=صحنه گردانان بردبار روایت امید) و وابسته به مدرسه علمیه ریحانه الرسول(س) قشم است.
مشاهده در ایتا
دانلود
هر که تو را دوست داشت عاقبت بخیر شد ... "" ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "
5.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 وقتی امام باقر به خاطر پاسخ یک زائر به گریه افتاد 👤 حجت‌الاسلام عابدینی
رفتیم قم دیدن خانواده یکی از شهدای افغانستانی. گفت:اگه امشب شهید شما بود، برای شما چه کاری می کرد؟ گفتند:ما رو می برد بیرون. مصطفی آن روز برای زیارت به حرم نرفت و در عوض آنها را بیرون برد و خانه شان را جارو کرد. گفتم:بریم حرم زیارت کنیم. اما مصطفی جواب داد: حرم برای من یعنی همین. زیارت برای من یعنی اینکه الان از خانواده شهید تجلیل کنم و هر چقدر وقت دارم برای اینا بذارم. راوی: همسر شهید🌸🍃 @shahid_gomnam15🍃
7.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔖منبر کوتاه 🔖 🎥 🔅نصیحت پیامبر به ابوایوب 🔰
6.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❌احکام وسواس 🔴 قسمت نوزدهم 🔶 ‼️روایت امام صادق علیه السلام درباره تشت لباسی که در آن موش مرده بود ♻️⭕️♻️⭕️♻️⭕️♻️ ✳️ شناسه پایگاه تخصصی فقه و احکام در ایتا، روبیکا، تلگرام، اینستاگرام و... 🆔 @ask_ahkam
💢 وصیت به تقسیم ارث بین بعضی از ورثه ⁉️ سؤال: اگر پدر هنگام حیات وصیت کند که مثلاً خانه مسکونی او (که بیش از ثُلث او محسوب می‌شود) برای همسرش باشد و ورثه از آن سهمی نداشته باشند، در صورت قبول بقیه ورثه، چنین وصیتی بعد از فوت اعتبار دارد و ورثه از آن خانه سهمی ندارند؟ ✍️ پاسخ: 🔹 در صورت قبول ورثه، قبل یا بعد از فوت پدر، خانه برای مادر محسوب می‌شود و دیگر ورثه از آن سهمی ندارند. 📚 پی‌نوشت: بخش استفتائات پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر آیت‌الله خامنه‌ای 📎 📎 با ارسال مطالب به صورت استوری و ارسال پست در روبیکا یا اینستاگرام یا واتساپ؛ در نشر احکام شریک باشید. @ask_ahkam 🙏🙏شما هم ناشر احکام شرعی باشید 🌹 🔹 رسانه نشر احکام در شبکه های اجتماعی @ask_ahkamm
داستان اخلاقی و تاریخی ناب و آموزنده این داستان طولانی است ولی ارزش خواندن دارد چون تاریخی است تألیف قانون اساسی به شیوه ناصرالدین شاه و درباریان قاجار! ناصرالدین شاه که از سفر فرنگ بازگشت، روزی همه وزرا و شاهزادگان و رجال، احضار شدیم و شاه گفت : در این سفر ملاحظه کردیم تمام نظم و ترقی اروپا به جهت اینست که قانون دارند. ما هم عزم خود را جزم کردیم که در ایران قانونی ایجاد نموده، از روی قانون رفتار نماییم. شما بنشینید و قانونی بنویسید و در این خصوص آنقدر اصرار کردند که از حد و حصر گذشت. هیچ یک از ماها نتوانستیم عرض کنیم که بند اول قانون سلب امتیاز و خودسری از شخص همایون است. و شما هرگز تمکین نخواهید فرمود؛ لاعلاج همه بلی بلی گفتیم. شاه حرف لاطائل خیلی گفتند ، اما خلاصه‌اش این بود که اگر بخواهیم خودمان قانون بگذاریم سال‌ها طول می‌کشد. فرنگی‌ها در اینباره سال‌ها زحمت کشیده و اکنون نتیجه قانون آنها هم مشهود است که چقدر ترقی کرده‌اند؛ پس بهتر است که قانون آنها را ترجمه کنیم و آنچه که در قانون آنها مخالف اسلام است، حذف کرده و مابقی را اجرا نماییم. قرعه اجرای این طرح نیز بنام منِ بخت‌برگشته افتاد! قرار شد هر جزوه که ترجمه می‌شود ابتدا در مجلس وزرا خوانده شود و بعد از تصدیق مجلس، جهت تایید نهایی بحضور شاه برده شود. ابتدا قانون اساسی عثمانی را ظرف دو روز ترجمه کرده و به مجلس دربار بردم و قرائت شد. در بند شصت و یکم گفته شده بود که اجزای مجلس اعیان نباید عمرشان کمتر از چهل سال باشد. به این بند که رسیدم کامران میرزای نایب السلطنه و میرزا علی اصغر خان اتابک که در آن موقع بیشتر از سی‌وهفت سال نداشتند، به مخالفت برخاسته و این قانون را مناسب ندانستند و ضمناً از من کینه‌ای به دل گرفتند. جهت دلجویی گفتم حتماً اشتباهی رخ داده، لکن کینه این مسئله از دلِ آنها بیرون نرفت. روزهای بعد قوانین دیگر ملل فرنگستان را ترجمه کرده و به مجلس بردم. بند اول قوانین که سلب امتیاز از شخص همایون بود را حذف کردم چرا که ؛ می‌دانستم شاه به این بند تن نخواهد داد و چه بسا سر بنده هم بر سر آن برود! مابقی قوانین نیز دیگر رجال و درباریان و شاهزادگان ایراد گرفتند و اشخاصی که نه دانشی داشتند و نه اصلاً قابل خطاب بودند و جز خوردن مال مردم و تقلب در حساب دیوان چیز دیگری نمی‌دانستند. بنا گذاشتند به مخالفت با قوانینی که سال‌ها حکمای فرنگستان زحمت‌ها در نوشتن آن کشیده بودند. آنچه من توضیح دادم و دلیل آوردم فایده نکرد و هر بندی که خواندم یکی بلند شد و گفت این بند نباشد! من دلتنگ شدم و حکایتی از مولانا را گفتم که در قزوين، پهلوانی پيش دلاک رفت و گفت بر شانه‌ام عكس شيری را رسم كن. دلاک اولين سوزن را كه در شانه پهلوان فرو كرد. پهلوان از درد فریاد كشيد! دلاک گفت : بايد تحمل كنی. پهلوان پرسيد : از كدام عضو شير آغاز كردی؟ دلاک گفت: از دُم شير. پهلوان گفت: دُم لازم نيست. دلاک دوباره سوزن فرو برد، پهلوان فرياد زد و پرسید: كدام اندام را می‌کشی؟ دلاک گفت: گوش شير پهلوان گفت: اين شير گوش لازم ندارد، عضو ديگری را نقش بزن. باز دلاک سوزن در شانه پهلوان فرو كرد، پهلوان فغان برآورد و گفت: اين كدام عضو شير است؟ دلاک گفت: شكم شير است. پهلوان گفت: اين شير، سير است، شكم لازم ندارد! دلاک عصبانی شد و سوزن را بر زمين زد و گفت:  شیر بی‌‌یال و دُم و اِشکم که دید! اینچنین شیری خدا وی آفرید؟! و در آخر گفتم اگر قانون می‌خواهید اینست. و اگر نمی‌خواهید چرا بی‌خود مرا زحمت می‌دهید و عريضه استعفای خود را از این کار نوشته نزد شاه فرستادم. شاه هم رجوع این خدمت را به جناب میرزا علی خان امین‌الدوله فرمودند. مشارالیه هم چون مزاج و مذاق شاه و اولیای دولت را خوب می‌دانست، اول بلی بلی گفت، لیکن به هیچ وجه اقدامی ننمود. به تسویف و سرهم بندی گذرانید و هیچکس هم نپرسید که با آن همه تأکید، آن قانون چه شد؟! مأخذ شرح حال عباس میرزا ملک‌آرا (برادر ناصرالدین شاه) ص 175 تا 177 به اختصار. به کوشش دکتر عبدالحسین نوایی و با مقدمه عباس اقبال. انتشارات بابک. 1361. واقعا برای من جالب بود لذا گفتم شاید برای شما هم جالب باشد به همین خاطر ارسال کردم ان شاالله موفق باشید
4.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مذهبی‌ها در اقلیت‌اند؟ ❓ کدام تبر مارپیچ سکوت را درهم می‌شکند؟ سکوت من و توباید بشکند
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣ 🌱از رایحه‌ات بهار عطرآگین است با شوق تو خاطر زمین رنگین است... 🌱ای عشق، دلم برای تو تنگ شده هر چند که انتظار تو شیرین است... اللهم‌عجل‌لولیک‌الفرج جهت سلامتی و تعجیل در امر فرج صلوات 🌸🍃