eitaa logo
صبرا قشم ( نشر خوبی‌ها)
185 دنبال‌کننده
7.3هزار عکس
5.2هزار ویدیو
93 فایل
این کانال با هدف تعامل و هم افزایی بانوان فعال و توانمند قشم، در عرصه فرهنگی و مذهبی و محوریت جهاد تبیین با نگاهی نو و متفاوت جهت صحنه گردانی ایجاد شده است. (صبرا=صحنه گردانان بردبار روایت امید) و وابسته به مدرسه علمیه ریحانه الرسول(س) قشم است.
مشاهده در ایتا
دانلود
مسیر راهپیمایی ۲۲ بهمن در قشم اعلام شد 🔹️دبیر شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی قشم : راهپیمایی ۲۲ بهمن همزمان با سراسر کشور ساعت ۹ صبح در شهرستان قشم از میدان پاسداران به سمت بلوار ساحلی برگزار می شود. ➖➖➖➖➖➖➖➖ 🌐اخبار آنلاین جزیره قشم 🌐 https://eitaa.com/akbaronlainjaziehqeshm
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پویش پرچم افتخار _ افتخار شما هم میتونید عکس های خودتون رو جهت انتشار در کانال برای ما بفرستید 🌸 آیدی دریافت عکس👇👇 @montazerolQaem313 https://eitaa.com/sabraqeshm
1_9463190141.mp3
10.15M
🎙قله نزدیکه ✌️🇮🇷 🎉🎊🎉🎊🎉🎊🎉🎊🎉🎊 🎉🎊🎉🎊🎉🎊🎉🎊🎉🎊 🎉🎊🎉🎊🎉🎊🎉🎊🎉🎊 🎉🎊🎉🎊🎉🎊🎉🎊🎉🎊 ✌️ پای کار انقلابیم ✌️ https://eitaa.com/sabraqeshm
دور کردن فقر 🌺✨ امام صادق علیه السلام فرمود : 🌺✨هر کس در هر روز سی (30) مرتبه بگوید : ⚜ لَا إِلَهَ‏ إِلَّا الَّلهُ‏ الْمَلِكُ‏ الْحَقُ‏ الْمُبِينُ‏ ⚜ 🌺✨ رو به غنا و ثروت خواهد آورد و فقر و فاقه را پشت سر خواهد گذاشت و درب بهشت را  می کوبد. 📚 وسائل الشیعه ج ۷ ص ۲۲۲ در این نمازشب را به نیت ظهور آقا (عج) بخوانیم خواهرم باعث خوشنودی قلب امام زمان (عج) می شود... •┈┈••••✾•✨🌕✨•✾•••┈┈•
🔴 سؤال: کسی که خیلی مشکلات زندگی به او فشار ‌آورده چه‌کار کند؟ ✍ حضرت آیت‌الله بهجت (ره) قدس‌سره: تا می‌تواند «أستغفرالله» بگوید، «أتوب إلى الله» بگوید،‌ «صلوات» بفرستد، سلاحی که به‌دست ما داده شده همین‌هاست. 📚بیانات در درس خارج فقه، کتاب حج در این نمازشب را به نیت ظهور آقا (عج) بخوانیم خواهرم باعث خوشنودی قلب امام زمان (عج) می شود... •┈┈••••✾•✨🌕✨•✾•••┈┈•
7.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹 فیلم کمتر دیده شده از تکبیر گفتن حاج قاسم سلیمانی در شب ۲۲ بهمن ماه، الله اکبر 🔸سبحان در ایتا، تلگرام و سروش: 🆔 @sobhan_news
پویش پرچم افتخار بچه های انقلابی محله چاهتنگو ✌️ https://eitaa.com/sabraqeshm
پویش پرچم افتخار ممنون از دوستی که این عکس را ارسال کردند 🌷 https://eitaa.com/sabraqeshm
وهــــشـــتـــمـ ♥️عــــشـــق پــــــایـــــدار♥️ با لحنی حاکی از گلایه گفتم:اره خاله خانم ازدواج...باید به عرضتون برسانم که پسر اقا جلال ادرس محل زندگی شما را به ما داد... خاله صغری در حالیکه با آخ وتیف به سمت اشپزخانه میرفت گفت:آهان از سوپر سر محله...اقا غلامرضا ،ادرس گرفتید ودرحالیکه به سمت مادرم لبخندی میزد گفت:مریم جان دخترت درسته شکل ظاهریش مثل خودته اما مثل شما صبور نیست وحرفش,را زود میزنه,انگار به باباش رفته... جلال که ازدواج نکرد. بعداز رفتن تو انگار این زندگی هم باید میپاشید اول غلامحسین وبعدش احمد اقا وبه فاصله ی دوسال بعدش هم کبری له رحمت خدا رفتند. غلامرضا پسرخوانده ,جلال هست یعنی توکه رفتی,گم وگور شدی,جلال به خیال اینکه شاید ردی ازت بگیره رفت ابادی خودمون ,اونجا غلامرضا را که بچه ای تک وتنها بوده وخانواده اش همه درسیل از دست رفته بودند واز عموزاده های جلال هم هست,باخودش میاره,الانم به اسم خودش براش شناسنامه گرفته,این را گفتم که بدونی جلال ازدواج نکرده,حالا توبگو این مرد خوشبخت کی هست که باهاش ازدواج کردی؟همین یه بچه را داری؟ و... مادرم پشت سر خاله صغری رفت اشپزخونه ودیگه صداشون برام مفهوم نبود,اما ذهنم درگیر درگیر بود ,یعنی بابا جلال واقعا عاشق مادرم بوده,اینهمه مدت یه مرد تنها,فقط بایه دفتر خاطرات واتفاقات گذشته روزش را شب کنه...این هیچ معنی نداره جز عشق وبرای مادرم هم همینطور,با کلی خواستگار کوتاه وبلند,بازم هیچ کس را لایق همسری خودش ندونست,حتی به خواستگاری دوباره ی میرزا محمود ,خواستگار ایام جوانیش هم پشت پا زد.... دلم یه جوری بود....فکر میکردم اتفاقاتی در راهه....وشاید این اتفاقات میمون ومبارک باشه.... یه لحظه چهره ی بهروز اومد مد نظرم....میدانستم اگر شماره ای,از من داشت الان گوشی تلفن را سوخته بود,از این فکر لبخندی روی لبم اومد که ناگاه با صدای چرخیدن کلید ,من متوجه در ورودی اپارتمان شدم... یعنی کی میتونه باشه؟تا جایی که میدونم فی الحال خاله صغری تنهاست که.... ادامه دارد.... واقعیت 💦⛈💦⛈💦⛈ نویسنده