eitaa logo
صبرا قشم ( نشر خوبی‌ها)
173 دنبال‌کننده
9.3هزار عکس
6.8هزار ویدیو
104 فایل
این کانال با هدف تعامل و هم افزایی بانوان فعال و توانمند قشم، در عرصه فرهنگی و مذهبی و محوریت جهاد تبیین با نگاهی نو و متفاوت جهت صحنه گردانی ایجاد شده است. (صبرا=صحنه گردانان بردبار روایت امید) و وابسته به مدرسه علمیه ریحانه الرسول(س) قشم است.
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 | ایستادن مسافر در صف اوّل جماعت ❓آیا شخصی که مسافر است می تواند در صف اول جماعت بایستد؟ ✍️ آیت‌الله خامنه‌ای: اگر اتصال صفوف توسط دیگر مأمومین باقی بماند یا پس از تمام شدن نماز شکسته، بلافاصله نماز واجب دیگری را اقتدا کند، اشکال ندارد. آیت‌الله مکارم: سزاوار است در صف‌های بعدی بایستد. در ضمن اگر یک یا چند قدم میان امام و مأموم یا مأمومین با یکدیگر فاصله باشد، به طوری که به آن جماعت گویند، مانعی ندارد. بنابراین فاصله‌شدن یک یا دو نفر که نماز نمی‌خوانند، مانعی ندارند؛ ولی مستحب است صفوف کاملاً به هم متصل باشد. 📚 سایت آیات عظام خامنه‌ای و مکارم شیرازی 📎 📎 📎 ✳️ شناسه پایگاه تخصصی فقه و احکام در ایتا، روبیکا، تلگرام، اینستاگرام و... 🆔 @ask_ahkam
10.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اینجا تعارضی بین "دانش" و "دین" نیست ز دانش، دل روشن شود ز دین، جان روشن چو این دو با هم آیند، شود جهان مان روشن  "دین" و "دانش" دو بال رسیدن ایران عزیز به اوج قدرت و اقتدار هستند🕊🇮🇷
24.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 سه راه ویژه برای رسیدن به امام_زمان عجل الله و حفظ دین در آخرالزمان... 🎙حجت الاسلام دانشمند
امام زمانی بودن سخت نیست فقط جگر میخواد .اگر مردش هستی بسم الله وارد میوه‌فروشی شدم. خلوت بود. قیمت موز و سیب را پرسیدم. فروشنده گفت: موز شانزده تومان و سیب ده تومان. گفتم از هر کدام دو کیلو به من بده. پیرزنی وارد میوه‌فروشی شد و پرسید: محمد آقا سیب چند؟ میوه فروش پاسخ داد: مادر کیلویی سه تومان! نگاه تعجب‌زده‌ام را به سرعت به میوه‌فروش انداختم و او که متوجه تعجب و دلخوری من شده بود، چشمکی زد و با نگاهش مرا به آرامش دعوت کرد. صبر کردم. پیرزن گفت: محمد آقا خدا خیرت بده! چند تا مغازه رفتم، همشون سیب را ده-دوازده تومن میدن! مادر با این قیمتا که نمی‌شه میوه خرید! محمد آقای میوه‌فروش، یک کیلو سیب برای پیرزن کشید و او را راهی کرد و رو به من کرد و گفت: این پیرزن به تازگی پسرش و عروسش را تو تصادف از دست داده و خودش مونده با دو تا نوه‌ی یتیم! من چند بار خواستم به او کمک کنم و به او میوه‌ی مجانی بدم اما ناراحت شد و قبول نکرد. به همین خاطر هیچ وقت روی میوه‌ها تابلوی قیمت نمی‌زنم تا وقتی این زن به مغازه میاد از قیمت‌ها خبر نداشته باشه و بتونه برای بچه‌هاش میوه بخره. راستش را بخواهی من به هر کسی که نیاز داشته باشه کمک می‌کنم و همیشه با امام زمانم معامله می‌کنم. دلم مثل آوار ریخته بود پایین و بسیار شرمنده بودم و بغضی سنگین تو گلوم نشسته بود. دلم می‌خواست روی میوه‌فروش را ببوسم، میوه‌ها را خریدم، سوار ماشین شدم و هقی زدم زیر گریه و در حال رانندگی از خودم و از امام زمان علیه السلام خجل بودم و با خودم می‌گفتم؛ ای کاش در طول سالیان دراز عمرم من هم قسمتی از درآمدم را با امام زمانم معامله می‌کردم. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ