eitaa logo
صبرا قشم ( نشر خوبی‌ها)
186 دنبال‌کننده
7.3هزار عکس
5.2هزار ویدیو
93 فایل
این کانال با هدف تعامل و هم افزایی بانوان فعال و توانمند قشم، در عرصه فرهنگی و مذهبی و محوریت جهاد تبیین با نگاهی نو و متفاوت جهت صحنه گردانی ایجاد شده است. (صبرا=صحنه گردانان بردبار روایت امید) و وابسته به مدرسه علمیه ریحانه الرسول(س) قشم است.
مشاهده در ایتا
دانلود
✅ درون دل تو چیست؟! ✍آهن‌پاره چه خدمتی برای ما دارد؟! بعضی‌ها عاشق اتومبیل لوکس‌شان هستند! چنان مواظب‌اند تا کثیف نشود و خط به آن نیفتد که... این همان حرکات بچه‌گانه است. ‼ این آهن‌پاره‌ای است، دل بستن ندارد! دلبستگی به یک تکه‌آهن، یا به گچ و خاک؟! آن‌قدر این دل‌بستن‌ها و محبت‌ها همگانی است که دیگر کسی عیب نمی‌داند. اما کسی که معرفتش بالاتر رفت و عمق پیدا کرد، واقعا خجالت می‌کشد. دلی که در آن می‌تواند محبت خدا باشد، اگر محبت سنگ و خاک و آهن نفوذ کرد، چقدر جفاست! چقدر انسان قدر خودش را نمی‌داند و ارزش وجود خودش را، و ارزش دلش را! به قول بزرگی که می‌گفت: دل‌های ما غالبا یا اصطبل اسب و الاغ است یا گاراژ ماشین! درون دل تو چیست؟! و این ماییم که تعیین‌کننده هستیم و به دل خودمان ارزش می‌دهیم؛ تا به چه دل ببندیم و به که دل بدهیم! 🌿🍁🍂🍁🌿
❤️گزارۀ قرآنی «بشر حریص آفریده شده» در مقام مذمت انسان نیست بلکه بیان واقعیت وجودی انسان است. حرص اگر نبود انسان‌ها پیِ علم، فضیلت، کمال و شکوفایی نمی‌رفتند. پس حرص، نعمت است به شرط اینکه در جای خودش استفاده شود. 📖معارج، آیۀ ۱۹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📚 کفایت غسل جنابت از سایر غسل ها 💠 سؤال: آیا کسی که چند غسل واجب بر عهده دارد، با انجام غسل جنابت، بقیه غسل ها از عهده او ساقط می شود؟ ✅ جواب: اگر غسل جنابت بر عهده او باشد، با انجام غسل جنابت هر غسل واجبی که بر عهده دارد ساقط می شود. 🆔 @leader_ahkam
💕اینگونه نیکویش نما ! پيامبرخدا صلي الله عليه و آله: 🍃🌸 مِهر خداوندى از آنِ كسى باد كه فرزند خود را در نيكو شدنش يارى دهد. روايتگر حديث مى گويد: به حضرت عرض كردم: چگونه مى تواند او را در نيكو شدنش يارى دهد؟ حضرت فرمودند: 🔸كارى را كه بآسانى انجام داده است از وى بپذيرد؛ 🔹 از كارى كه انجام دادن آن برايش سخت است درگذرد؛ 🔸او را به كارى بيش از توانش وا ندارد؛ 🔹 و وى را نادان نپندارد Join @nooredideh
زماني كه فرزند شما ناراحت است و براي درد دل نزد شما مي‌آيد، ممكن است به عنوان مثال بگويد : - از معلمم متنفرم - از خاله بدم مياد - بابا رو دوست ندارم - ديگه خونه مادر بزرگ نميام - از خواهرم يا برادرم بدم مياد و ..... در چنين شرايطي : 🔸نصيحت نكنيد 🔸حالت دفاعي به خود نگيريد 🔸سعي نكنيد فرزندتان را متقاعد كنيد كه اشتباه مي‌كند 🔸سعي نكنيد نظر او را عوض كنيد 🔸سعي نكنيد در حمايت از ديگران صحبت كنيد در چنين مواردي: 🔅شنونده خوبي باشيد، 🔅احساسش را تایید كنيد 🔅سعی کنید علتش را متوجه شوید تا بهتر بتوانید به او کمک کنید. 👈با اين روش هم هوش هيجاني فرزندتان را بالا مي‌بريد هم فرزندتان به شما اعتماد مي‌كند. 👇 join @nooredideh
شیفتگان تربیت: *🍀﷽‌🍀 واقعی و بسیار جذاب رمان 🍃🌷 مامان و باباش بعداز یه ساعت رفتن تو حیاط کباب بزنن رضا داشت میخورد یهو بهش گفتم بامن میکنی؟ انگور پرید گلوش رفتم براش آب آوردم گونه هاش مثل دخترا قرمز شده بود خخخخ سرش انداخت پایین هیچ حرفی نمیزد گفتم چیه من دوست دارم همسرم باشه خب ازت خوشم اومده 😁😁😁 هیچی نگفت تا عصر اصلا بهم نگاه نمیکرد،و سرش پایین بود ... آره من چندماه بود رضا بودم فرداش رضا زنگ زد خونمون، بابام که حرفاش شنید داد و فریاد راه انداخت ... بهم گفت ازخونه برو از محرومم کرد از خونه که بیرونم کردن برگشتم خونه خودم یک هفته بعد رضا و مادر و پدرش اومدن با 14سکه و یه سفر به عقدش دراومدم 😍😍😍😭😭😭.... خونه مجردیم به اسم خودم بود خونه فروختم و جهزیه خریدم البته رضا نمیذاشت اما من کار خودم کردم و خونه فروختم و جهزیه آماده کردم رضا نذاشت من مراقبش بشم بازم پرستارا میومدن مراقبش البته خیلی این موضوع اذیتم میکرد...... رضا داشت نماز میخوند 5روز زندگی شروع شده بود ... *🍀﷽‌🍀 واقعی و بسیار جذاب رمان 🍃🌷 قیمه گذشته بودم آخه رضا خیلی دوست داشت -رضا جان رضا جان بیا نهار جناب همسر ...😍 بیست دقیقه گذشت صدای نیومد خودم پاشدم برم تو اتاق بهش سر بزنم دیدم سر سجده اس نشستم کنارش -آقا رضا نمیخای تمومش کنی نمازتو آقا؟ هیچ جوابی نداد ترسیدم دستم گذشتم روی دستش یخ یخ بود با جیغ و ترس رفتم بالا ماااااامااااان رضا یخ یخه ....😱 تروخدا بیاید مامان: حاج حسین بدو مامان و بابا که اومدن سریع زنگ زدیم آمبولانس اومد .... آمبولانس که اومد سریع به رضا کپسول اکسیژن وصل کردن و گفتن باید سریع منتقل بشن بیمارستان تا رسیدن به بیمارستان نیم ساعتی طول کشید .... نیم ساعتی که به من پنجاه هزار ساعت گذشت انقدر هول شده بودیم که با دمپایی و کفش لنگه به لنگه رفتیم بیمارستانـ دکتر گفت بخاطر شوکی بهش وارد شده فعلا باید یکی و دو هفته ای تو بیمارستان باشه اون دوهفته من یه پام بیمارستان بود یه پام مزار .... خدا صدای راز و نیازام شنید و بعد از دوهفته رضا از بیمارستان مرخص شد ..☺ خیلی خوشحال بودم فکر میکردم سالیان سال این زندگی ادامه داره .... اما طول زندگی ما خیلی کوتاه بود رضا که از بیمارستان مرخص شد یه چندروزی استراحت کرد یه ذره که حالش خوب شد پیشنهاد داد بریم منو رضا مامان بابا راهی شدیم ... .... *🍀﷽‌🍀 واقعی و بسیار جذاب رمان 🍃🌷 با ماشین شخصی رفتیم جنوب اول انقدر خوشحال بودم کنار رضا اومدم جنوب دوکوهه ،طلائیه ،فکه ... خیلی دوست داشتیم رضا :حنانه قدر خودت بدون تو نظر کرده یه روز من نبودم ترو به همین شهدا ثابت قدم باش -رضا این حرفا چیه میخوای منو تنها بذاری ؟ رضا: بهرحال من جانبازم 😔 بایدبا واقعیت کنار بیایم -باشه این واقعیت نگو خواهشا بعداز رفتیم خوب من به نظر خودم نظرکردم ایستادم نماز تا سلام نماز گفتم برگشتم دیدم رضا دستش رو قلبش -رضا رضا چی شدی دستش رو قلبش بود هیچ حرفی هم نمیزد رضااااااا رضااااااا رضااااااا توروخدا جواب بده 😭😭 جای نبود که زنگ بزنیم با ماشین شخصی خودمون بردیمش دویدم داخل خانم توروخدا حال همسرم خوب نیست پرستار اومد اونم داد زد خانم رفیعی دکتر محمدی پیچ کن سریع انتقالش دادن خط رو دستگاهها خیلی پایین میشد 200سی سی شوک هی این شوکها بیشتر میشد اما رضا چشماش باز نکرد جیغ دستگاه بلند شدو رضا برا همیشه جسمش رفت 😭 ....
6.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏵آرزومندم دراین شب پاییزی خزان غصه‌هاتون برسه🍂 و نسیم شادی‌هاتون وزیدن بگیره🍂 و دست آرامش نوازشگرلحظه‌های🍂 زندگی‌تون باشه شبتون طلایی⭐️🌸 🍁🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸 خدای من... ✨ ای خالق بی مدد 🌸 وای واحد بی عدد ✨ ای مهربان بر خلایق ... 🌸 با نامت آغاز میکنم ✨ که بهترین و زیباترین نامهاست 🌸 بسْم اللّٰه الرَّحْمٰن الرَّحیم ✨ الــهـــی بــه امــیــد تـــو 🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا