eitaa logo
صبرا قشم ( نشر خوبی‌ها)
186 دنبال‌کننده
7.3هزار عکس
5.2هزار ویدیو
93 فایل
این کانال با هدف تعامل و هم افزایی بانوان فعال و توانمند قشم، در عرصه فرهنگی و مذهبی و محوریت جهاد تبیین با نگاهی نو و متفاوت جهت صحنه گردانی ایجاد شده است. (صبرا=صحنه گردانان بردبار روایت امید) و وابسته به مدرسه علمیه ریحانه الرسول(س) قشم است.
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴⚡️چهار خاطره تکان‌دهنده از فداکاری رزمندگان - از بالا سمت چپ، ورق بزنید و بخوانید - 🔺کتاب ایرانیان و راه و رسم عاشقی، گلچین موضوعی برترین خاطرات شهدا به قلم علی‌اکبر کلانتری است. 🔺این کتاب، توی بیش از ۴۰ فروشگاه پاتوق کتاب سراسر کشور در دسترس شما عزیزانه و اگر به کتابفروشی نرفتید، از وبسایت ما هم میتونید آنلاین سفارشش بدید: - Nashremaaref.ir مرکز تعالی مدیران انقلاب اسلامی
🎊 خوشا به حال ما که بخاطر خانومی شما،روز دختر را به ما تبریک میگویند 🤍 ای سرچشمه پاکی 🤍 ای دختر ماه 🤍 «السلام علیک یا مولاتی یا فاطمه المعصومه» دختران و بانوان ایران زمین، روزتون سرشار از فاطمه شدن💫 روزتون مبارک💌 🎊🎊🎊🎊🎊
7.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 خار چشم فرزندآوری 🚨 وقتی فرزندآوری صدای اونور آبی رو در میاره 🔰 خانواده حجت الاسلام محمدمسلم وافی
✍در تاریخ بنویســــــید... 🖌 حاج کمیل
سوره‌یوسف ۶۵ تا ۶۷.m4a
32.84M
🔵 تا ۶۷ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۲ ش 🔹️سید کمال هاشمی ایتا؛ 🆔️https://eitaa.com/joinchat/2122645614Ca0aa086090 🚩در صورت تمایل برای نشر معارف اسلامی ، از دوستانتان هم برای پیوستن به این کانال دعوت کنید
✨﷽✨ ⚜ حکایت‌های پندآموز⚜ ✨گره های زندگی✨ ✍پیرمرد تهیدست، زندگی را در نهایت فقر و تنگدستی می‌گذراند و به سختی برای زن و فرزندانش قوت و غذائی ناچیز فراهم می‌کرد. از قضا یک روز که به آسیاب رفته بود، دهقان مقداری گندم در دامن لباس‌اش ریخت و پیرمرد گوشه‌های آن را به هم گره زد و در همان حالی که به خانه بر می‌گشت با پروردگار از مشکلات خود سخن می‌گفت و برای گشایش آنها فرج می‌طلبید و تکرار می‌کرد: «ای گشاینده گره‌های ناگشوده، عنایتی فرما و گره‌ای از گره‌های زندگی ما بگشای.» پیر مرد در حالی که این دعا را با خود زمزمه می‌کرد و می‌رفت، یکباره یک گره از گره‌های دامنش گشوده شد و گندم‌ها به زمین ریخت. او به شدت ناراحت شد و رو به خدا کرد و گفت: «من تو را کی گفتم ای یار عزیز کاین گره بگشای و گندم را بریز آن گره را چون نیارستی گشود این گره بگشودنت دیگر چه بود» 👈🏽پیرمرد نشست تا گندم‌های به زمین ریخته را جمع کند ولی در کمال ناباوری دید دانه‌های گندم روی همیانی از زر💰 ریخته است! پس متوجه فضل و رحمت خداوندی شد و متواضعانه به سجده افتاد و از خدا طلب بخشش نمود. 📜نتيجه گيري مولانای بزرگ از بيان اين حكايت: تو مبین اندر درختی یا به چاه تو مرا بین که منم مفـــتاح راه 📚 حکایت‌های معنوی 🍃🌺🌸🌺🍃
🔴⚡️چهار خاطره تکان‌دهنده از فداکاری رزمندگان - از بالا سمت چپ، ورق بزنید و بخوانید - 🔺کتاب ایرانیان و راه و رسم عاشقی، گلچین موضوعی برترین خاطرات شهدا به قلم علی‌اکبر کلانتری است. 🔺این کتاب، توی بیش از ۴۰ فروشگاه پاتوق کتاب سراسر کشور در دسترس شما عزیزانه و اگر به کتابفروشی نرفتید، از وبسایت ما هم میتونید آنلاین سفارشش بدید: - Nashremaaref.ir مرکز تعالی مدیران انقلاب اسلامی