آرتین ، همچنان چشم انتظار بازگشت پدر، مادر و برادر است
🔹عباس اسماعیلی، دایی آرتین سرایداران در گفتوگو با خبرنگار ایرنا با بیان اینکه آرتین هنوز منتظر آمدن خانوادهاش است، گفت: وقتی آرتین به خانه برگشت بسیار بیقرار آمدن پدر و مادرش بود و شب اول و دوم، زمانی که میخواست بخوابد از خواهرش میخواست تا جای خواب پدر، مادر و برادرش را در کنارش بگذارند
🔹آرتین با اینکه تب شدیدی داشت پتوی مادر،پدر و برادرش را به روی خودش میکشید و در همین حالت به خواب میرفت. او بدون پتوی پدر و مادرش نمی خوابید
🔹ما در تلاش هستیم تا این موضوع را به تدریج به او بگوییم؛ به آرتین گفتهایم که پدر و مادر و برادرش به بهشت و پیش خدا رفتهاند اما توضیح زیادی به او ندادهایم
🔹وی در خصوص وضعیت دست آرتین هم گفت: روز گذشته برای بررسی وضعیت دست آرتین، او را به بیمارستان بردیم و پزشک معالج پس از بررسی تأکید داشت که باید پیوند استخوان انجام شود
🔹اسماعیلی در رابطه با انتشار خبری مبنی بر به فرزندخواندگی در آمدن آرتین توسط پدر و مادر شوهر خواهرش، این خبر را تکذیب کرد و به خبرگزاری جمهوری اسلامی گفت: این یک شایعه است
☫
یادمان نمیرود که گفتی جمهوری اسلامی حرم است ؛ ما برای حرمی که پناه مظلومین عالم است، جان میدهیم
#روزتونبخیر
🔴 دلنوشتهی مادر یک طلبه برای مادر آرمان
اولین بار که میشنوی فرزندت، پسر است، حس عجیبی داری. لبخندی روی لبانت میآید. ته دلت غنج میرود. حس میکنی تکیهگاه جدیدی پیدا کردی. همانطور که اگر دختر باشد خوشحال میشوی که انیس و مونسی پیدا کردی.
پسرت جلوی چشمانت بزرگ و بزرگتر میشود و هر لحظه، نگرانیهایت هم با او بزرگتر!
شیطنتها و ظرف شکستنهایش را زیر سبیلی رد و خودت را قانع میکنی که اقتضاء پسر بودنش است.
لحظه به لحظه بد و خوب را یادش میدهی. نگرانی که در کوچه و خیابان به کسی زور نگوید. راه خطا نرود. حرف ناجور نگوید و نشنود.
بار اول که مشکی میپوشد و دست پدرش را میگیرد و مسجد و هیئت میرود، ذوق مرگ میشوی که: «خدایا شکرت! پسرم راهش را پیدا کرد».
در چشم بر هم زدنی، دبستانی میشود و بعد، دبیرستانی. قد میکشد و صدایش دو رگه میشود و موهای صورتش، معصومیت پسرانهاش را دو چندان میکند.
ولی باز نگرانی! نمیدانی کدام مسیر را در پیش میگیرد!
در نماز روز و شبت دعا میکنی: «خدایا! بهترین راه را برایش مقدر فرما!»
روزی از خواب بیدار میشوی و میبینی راهش را پیدا کرده. عشقش شده حوزه و علم و کتاب و امام حسین(علیه السلام).
ته دلت میلرزد! با خود میگویی میتوانست مهندس یا دکتر شود اما حالا ... .
حالا اصرار میکند بر راهی که روشن است، اما سخت. راهی که پایان ندارد. نه علمش، نه معنویتش، نه اخلاق و نه عرفانش. مسیر حوزه، بینهایت است!
به چشم خود میبینی پسرت راه سختی را انتخاب کرده، راهی که شاید محرومیتهای فراوان دنیوی برایش به ارمغان بیاورد، اما دلخوشی که ذخیره آخرت خوبی پیدا کردی.
حال، پسرت را در قامت طلبهای میبینی.
حجرهدار میشود. از شنبه تا چهارشنبه، تنها تلفنی میتوانی با او صحبت کنی.
عصر چهارشنبه اما در فکری!
در فکری این دو روزی که درکنار تو و خانواده است، چطور اوقات خوشی برایش فراهم کنی؟
در فکری حداقل این چند وعده در کنارت، غذای مورد علاقهاش را بخورد.
از در که میآید، چپ و راست صورتش را نگاه میکنی و دنبال بهانهای که با او حرف بزنی.
...
هنوز از طلبه شدنش چیزی نگذشته که آسمان شهرت سیاه میشود. اغتشاش و درگیری و ناامنی شهر را فرامیگیرد. مشتی اراذل و اوباش به بهانههای واهی، امنیت را نشانه میگیرند.
حالا و هر لحظه، دلشوره سالم رسیدن فرزندت را داری.
اما پسرت!
پسرت ته دلش قرص است.
میخواهد در قامت طلبه ای بسیجی برقرار کننده آرامش و امنیت باشد.
برای دختران، برای زنان و برای مردم سرزمینش!
در دلت به داشتن چنین پسری افتخار میکنی، اما ... .
میوه دلت، دست خالی به میدان رفته!
بی خبر از همه جا میگویی: «خدایا! دسته گلم را به تو میسپارم! جگر گوشهام را سالم به خانه برگردان!»
لحظات به کندی میگذرد. خبری از دسته گلت نیست!
زنگ تلفن به صدا در میآید...
آقای علی وردی! پسرتان مجروح شده ....
آسمان بر سرت خراب میشود.
تا به بیمارستان برسی، نفسی برایت نمیماند.
میفهمی آرمانت از دنیا رفته، اما دوباره احیاء شده. قلبش میزند.
نفسی چاق میکنی. نور امید در دلت روشن میشود: «پس انشاءالله زنده میماند».
هنوز شبی نگذشته که فیلم شکنجهی جگر گوشهات در فضای مجازی پخش میشود. هر کس میبیند، میگوید: «وای بر حال مادرش! کاش مادرش نبیند و نداند و ...»
دو روز، تنها دو روز فرصتیست که خدا برای آمادگی شهادت فرزندت میدهد.
و سرانجام ...
و سرانجام، روح مطهر آرمان بیست و یک سالهات به آسمان عروج میکند.
او به آرزویش میرسد
اما کاخ رؤیای تو برای دامادیش همراه هزاران آرزوی دیگری که برایش داشتی، فرو میریزد.
داعشصفتان زمان، تاب تحمل معصومیت پسرت را نداشتند!
حال در دل زمزمه میکنی: «میون خاک و خونی! تو ای ماه جوونم! مثه موهات، پریشونم! آروم آروم میذارم من، صورت رو صورت ماهت! دعا کن جون بدم اینجا، میاد مادر به همراهت! چه دلگیره، بی تو دنیا! که میمیره بی تو مادر!»
و این چنین روضه علیاکبر(علیه السلام) و روضه تنهایی سیدالشهداء(علیه السلام) در گودال قتلگاه، بعد از 1400 سال، برایت زنده میشود!
#شهید_ارمان_علی_وردی
#برای_ارمانت
#برای_ارمانمان
بسم الله الرحمن الرحیم
🗓 تقویم شیعه
☀️ امروز:
شمسی: چهارشنبه - ۱۱ آبان ۱۴۰۱
میلادی: Wednesday - 02 November 2022
قمری: الأربعاء، 6 ربيع ثاني 1444
🌹 امروز متعلق است به:
🔸امام موسي بن جعفر حضرت كاظم عليه السّلام
🔸السلطان ابالحسن حضرت علي بن موسي الرضا عليهما السّلام
🔸جواد الائمه حضرت محمد بن علي التقي عليهما السّلام
🔸امام هادي حضرت علي بن محمد النقي عليهما السّلام
🗞 وقایع مهم شیعه:
🔹هلاکت هشام بن عبدالملک لعنة الله علیه، 125ه-ق
📆 روزشمار:
▪️2 روز تا ولادت امام حسن عسکری علیه السلام
▪️4 روز تا وفات حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها
▪️28 روز تا ولادت حضرت زینب سلام الله علیها
▪️36 روز تا شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها (روایت 75روز)
▪️56 روز تا شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها (روایت 95روز)
✅ با ما همراه شوید...
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
4_5916000494538458667.mp3
1.78M
#دعای_عهد
🎤 استاد فرهمند
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺صبح را با سلام بر حسین ابن علی ع
با #صدای مداح اهل بیت ع
#شهید_مدافع_حرم_قاسم_غریب_
آغاز میکنیم
السلام علیک یا شاه کربلا
برای اینکه مگس توی خونه بیاد فقط کافیه یک سانت لای پنجره باز باشه؛ اما برای بیرون کردن همون مگس باید همه پنجرهها رو باز کنی و بیفتی دنبال مگس تازه آخرش هم به احتمال زیاد بیرون نمیره!
شایعه فضای مجازی مثل همون مگسه براحتی وارد ذهن مردم میشه و بیرون کردنش کار حضرت فیلـه..