eitaa logo
سَبزِ سُرخ
11.8هزار دنبال‌کننده
32.3هزار عکس
17.1هزار ویدیو
81 فایل
رسانه شهدا کشور
مشاهده در ایتا
دانلود
39.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 بدون تعارف با دو سرباز فداکار و پهلوان و پاکدست این مرز و بوم 🔹سرباز مرزبانی و سرباز انتظامی @shohadanaja
6.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢شهادت حال میخواهد نه بال 🔹شهید مدافع وطن مجید رجایی مورخ 1399/12/7 هنگام دفاع در مقابله حمله اشرار مسلح به پاسگاه کورین زاهدان براثر اصابت گلوله اشرار به شهادت رسید. @shohadanaja
💢فرازی از زندگینامه شهیدحسین ودرخانی 🔹 به روایت همسر بزرگوار ایشان: شهید در شیراز چشم به جهان گشود پدرش شیرازی و مادرش اهل اصفهان بود. فرزند چهارم خانواده بود پدرش در ارتش خدمت می‌کرد و پدر را در ده سالگی از دست داد و یکی از برادرانش او را با خود به تهران برده و متکفل امورات وی می‌شود او در تهران مشغول تحصیل می‌شود و در هجده سالگی وارد ژاندارمری تهران شد. شهید 19 ساله بود که با من ازدواج کرد آن موقع من 13 سال بیشتر نداشتم و من از اصفهان به شیراز در خانه مادر شهید رفتم و شهید در تهران خدمت می‌کرد پس از آن برادر شوهرم او را به اصفهان منتقل کرد و آن موقع من دو فرزند داشتم او سه چهار سالی در اصفهان ماند و بعد برای گذراندن دوره گرمسیر به سیستان و بلوچستان منتقل شد و در پاسگاه ملأ شریف در مرز افغانستان مشغول خدمت شد او فرمانده پاسگاه بود در آنجا کمبود نیرو داشت زمان شاه بود و هر چه می‌گفت نیاز به نیرو دارم برایش نیرو نمی‌فرستادند و به ناچار من مجبور بودم به او کمک کنم مثل یک سرباز برایش نگهبانی می‌دادم لباس نظامی به تن می‌کردم یک بار با پنج نفر از نیروهایش به آن سوی مرز و لب رود «هیرمند» رفت و من ماندم و یک پاسگاه بی سرباز، لباس سربازی پوشیدم و تفنگ دیده بانی را برداشتم و بچه‌هایم را وادار کردم که سر و صدا کنند تا اگر کسی از آنجا عبور کند فکر کند کسی در پاسگاه می‌باشد مشغول دیده بانی بودم که دیدم دو نفر در تاریکی شب و زیر نور مهتاب با لباس شخصی به طرف پاسگاه می‌آمدند اسلحه را مسلح و صدایم را مردانه کردم و ایست دادم و آن دو دست هایسشان را بالا برند و گفتند آشنا هستیم که به سرعت از کنار پاسگاه متواری شدند و همسرم که به نزدیکی پاسگاه رسیده بود با صدای ایست من به سرعت یکی از سربازها را به کمکم فرستاد. در زاهدان فرزند سوم من به دنیا آمد حدود دو سال در آنجا بودیم و بعد از آن شهید به مشهد منتقل شد و در مشهد در پاسگاه آبروان واقع در جاده سرخس مشغول خدمت شد دو سه سالی آنجا بودیم که بعد از آن به شیراز منتقل شدیم و شهید در پاسگاه «هنگام» واقع در قیرکازین هنگ فیروز آباد فارس مشغول خدمت شد و آنجا بودیم که انقلاب شد او حامی انقلابیون بود. خیلی مردم دار بود، نماز شبش ترک نمی‌شد او برای نماز شب مرا بیدار می‌کرد و می‌گفت همین برای آدم می‌ماند خیلی جاها خودش پیشنماز می‌شد و بقیه به او اقتدا می‌کردند حقوقش کم بود ولی اگر کسی به خاطر نداشتن پول پایش به کلانتری می‌رسید به آنها پول می‌داد و نمی‌گذاشت کسی به دلیل نداشتن پول زندگیش از هم بپاشد. خیلی به حرام و حلال اهمیت می‌داد. دوره شاه اجازه نمی‌دادند کسی ریش بگذارد ولی او محاسن خود را داشت به خاطر همین رفتارش بود که در تمام سختی‌ها کنارش بودم در «هنگام» که بودیم آب خوردن نداشتیم آب مانده باران را که آبی شور و کثیف بود از دامنه کوه می‌آوردم و گرم می‌کردم و به بچه‌هایم می‌دادم زایمان من در غربت بود هیچ کس کنارم نبود دوش به دوش همسرم بودم خلاصه چند سالی در آنجا بودیم و حدود سال 1360 بود که به اصفهان آمدیم با توجه به روحیه مذهبی و انقلابی، تقاضای اعزام به جبهه جنگ را داشت که با او موافقت نشد و او پس از 20 سال خدمت خودش را بازنشست کرد و به صورت بسیجی و داوطلب به جبهه اعزام شد به او گفتم مرا با بچه‌ها تنها نگذار گفت: «مردم به من احتیاج دارند هر کاری همسران شهدا و بچه‌هایشان می‌کنند شما هم همان کار را بکنید» سال 1364 دختر کوچکم سه ساله بود بهانه پدرش را می‌گرفت عمویش به او می‌گفت پدرت به جبهه رفته برایت عروسک بیاورد و وقتی پیکر پاک شهید را آوردند عروسکش را روی تابوت پدرش گذاشتند و به دخترم دادند. پسر بزرگم 18 ساله بود و در بانه خدمت می‌کرد که به او زنگ زدیم که پدرت شهید شده است فرزند دومم نیز خدمتش کردستان بود و فرزند سوم من هم در شلمچه شیمیایی شد و اکنون از جانبازان شیمیایی می‌باشد. برادرم هم جزو غواص‌های شهید بود که بعد از 23 سال پیکر او را آوردند وقتی برادرم را آوردند نه پدرم و نه مادرم زنده بود، پدرم آنقدر گریه کرد که چشمانش کور شد و از دنیا رفت. به ارواح خاک این دو شهید و به حرمت چه در دوره شاه و چه در انقلاب یک تار موی مرا کسی ندید. بعد از شهادت همسرم خودم مشغول آرایشگری شدم و تا آنجایی که توان داشتم کار کردم و بچه‌هایم را به خانه بخت فرستادم. @shohadanaja
💢فرازی از زندگینامه شهیدحسین ودرخانی
25.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢به سوی عاشقی 🔹نمایی از یادمان سرباز قهرمان شهید محمد رضا سبحانی 🔹شهید مدافع وطن محمدرضا سبحانی از سربازان ژاندارمری هنگام ورود ارتش بعث عراق به سوسنگرد و منطقه خزعلی با تهیه سلاح به تنهایی با آنان مبارزه کرد. مورخ 1359/07/05 هنگامی که گلوله هایش تمام و خودش زخمی شده بود به اسارت نیروهای بعثی درآمد، پس از شکنجه بسیار درحالی که هنوز زنده بود او را به درخت خرما بستند و با بنزین آتش زدند؛ تا در سخت ترین شرایط به شهادت برسد پیکر پاک شهید پس از 4 روز در مورخ 1359/07/09 به خوانواده اش تحویل شد و به آغوش خاک سپرده شد. 🔹ستاد راهیان نور انتظامی کشور @shohadanaja
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢استوری 🔹شهادت امام موسی کاظم علیه السلام تسلیت باد @shohadanaja
5.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢شنیدی میگن دخترا بابایی هستند 🔹امشب شب تولدش بود و خیلی منتظر باباش شد اما باباش نیومد... 🔹فرزند شهیدحمید رضا ریاحی نژاد @shohadanaja
8.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢آنها که زود می روند ... 🔹روایتی از شهید نوید حقیقیت شناس برگرفته از کتاب در مسیر آسمان @shohadanaja
17.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢 پخش گزارش مربوط به شهید مدافع وطن محسن صفری از شبکه آفتاب استان مرکزی https://www.iribnews.ir/00E9BR @shohadanaja
6.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢برای امنیت خون ها داده ایم . 🔹شهید نور بخش دهقانی درگیری با اشرار مسلح در ایرانشهر @shohadanaja
💢پیکر‌های مطهر ۶۴ شهید وارد کشور شد 🔹پیکر‌های مطهر ۶۴ شهید دوران دفاع مقدس که در مناطق عملیاتی فکه، مجنون، شرق دجله و شلمچه تفحص شدند دقایقی قبل وارد کشور شد. 🔹فرمانده کمیته جستجوی مفقودان: این شهدا در عملیات‌های والفجر مقدماتی خیبر، بدر، کربلای ۵ و تک دشمن در انتهای جنگ به شهادت رسیدند. @shohadanaja