EhsanKhajeAmir-Mesle_HichKas.mp3
7.16M
🎶 #مثل_هیچ_کس
🎙 «احسان خواجه امیری»
#ترنم_ترانه
/موسیقی 🎼🌹 🎵
_____________
🗞 #مجله_ی_مجازی «صد در صد»
@sad_dar_sad_ziba
┄┅═══✼🍃🌹🍃✼═══┅┄
شادترین کوچه ی ایران رو بشناسید! 🌈
«کوچه ی شهید خسرو قدیانی» در «محله ی شهید دستغیب تهران» ، امروزه یکی از کوچههای شناخته شده ی تهران است.
🏘 #معماری_و_شهرسازی
🌈 @sad_dar_sad_ziba
فرزندانتان را #بازجویی نکنید!
مدام نپرسید:
«چی کار کردی؟
کجابودی؟
و...»
اگر فرزندان به شما بی اعتماد شوند مخفی کار میشوند و مسائل و مشکلاتشان را به شما نمی گویند.
─┅═ঊঈ🍃🌳🍃ঊঈ═┅─
#باغچه
/خانوادگی
─┅═ঊঈ🦋🌹🦋ঊঈ═┅─
↙دوستان خود را به این جا دعوت کنید!
@sad_dar_sad_ziba
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🌸 زندگی زیباست 🌸
🌿🌿🌿 📒 «راهبی که فراری اش را فروخت» ⏪ بخش ۱۸: فصل ششم : « دانش دگرگونی فردی » «در ز
🌿🌿🌿
📒 «راهبی که فِراری اش را فروخت»
⏪ بخش ۱۹:
/ادامه ی فصل ۶:
«دانش دگرگونی فردی »
جولیان در برابر اصرار من، آرام و صبور بود. قوری چای را که کنار او روی میز گذاشته بودم، دید. شروع کرد به ریختن چای در فنجان من، تا جایی که فنجان پر شد، ولی او همچنان به ریختن چای ادامه داد! چای از لبههای فنجان به پایین ریخت روی نعلبکی و سپس روی #قالیچه_ی_ایرانی باارزش همسرم. اولش در سکوت نگاه میکردم، اما دیگر طاقتم طاق شد.
با بی حوصلگی فریاد زدم:
«چه کار میکنی جولیان؟ فنجانم سرریز شده. هر قدر هم که تلاش کنی، این فنجان دیگر جا ندارد!»
با مکثی طولانی، به من نگاه کرد و گفت: «جان، برایت سوء تفاهم ایجاد نشود. واقعاً همیشه به تو احترام گذاشتهام و میگذارم. با وجود این، درست مثل این فنجان، مملو از ایده های خودت هستی. تا زمانی که فنجانت را خالی نکردی، چه طور ممکن است ایده ی دیگری به آن وارد شود؟»
با حقیقتی که در حرفهایش بود، روبه رو شدم. راست میگفت. سالهای زیادی را در دنیای معمولی وکالت سپری کرده بودم و کارهایی تکراری را هر روز با آدمهای تکراری انجام داده بودم، آدمهایی که هر روز افکارشان مشابه روز قبل است و این کار فنجان مرا تا لبه پر کرده بود. همسرم، جنی همیشه میگفت باید با آدمهای جدید معاشرت کنیم و چیزهای جدید کشف کنیم:
«جان! ای کاش کمی بیشتر ماجراجو بودی.»
آخرین باری را که کتابی غیر از موضوع قانون مطالعه کرده بودم، به خاطر نمیآورم. حرفهام زندگیام بود. متوجه شدم که دنیای بی حاصلی که به آن خو گرفته بودم، خلاقیتم را کمرنگ و دیدم را محدود کرده بود.
اقرار کردم:
«بسیار خب، منظورت را فهمیدم. شاید همه ی سالهایی که وکیل دادگستری بودم، از من آدمی شکاک و بی رحم ساخته است. از دیروز، از لحظهای که تو را در دفترم دیدم، چیزی در اعماق وجودم میگوید که تغییر تو واقعی بوده و در آن، برای من درسی هست. شاید فقط نمیخواهم باورش کنم.»
_« جان، امشب اولین شب از زندگی جدیدت است. حقیقتاً از تو میخواهم درباره ی دانش و راهبردی که در اختیارت خواهم گذاشت، عمیقاً فکر کنی و آنها را با ایمان و یقین، برای مدت یک ماه به کار ببندی. با اعتمادی عمیق به تأثیرگذاری این روشها، آنها را بپذیر. علتی دارد که این روشها برای هزاران سال باقی مانده اند، در واقع روی انسانها جواب میدهند.»
_«یک ماه، طولانی به نظر میرسد.»
_«۶۷۲ ساعت کار درونی روی خود برای استفاده ی بیشتر از لحظات بیداری تا آخر عمرت، معامله ی خوبی است، این طور فکر نمیکنی؟ سرمایه گذاری روی خود بهترین سرمایهای است که به دست خواهی آورد. نه تنها زندگیات را بهتر میکند، بلکه زندگی اطرافیانت را نیز بهبود میبخشد.»
_«چه گونه این کار را انجام دهم؟»
_«فقط زمانی امکان پذیر است که بتوانی در #هنر_عشق_ورزیدن_به_خود استاد شوی، تا بتوانی دیگران را هم واقعاً دوست بداری، و قلبت را بگشایی تا بتوانی قلب دیگران را لمس کنی. وقتی که احساس هدفمند بودن و سرزندگی کردی، در وضعیت بهتری قرار میگیری و میتوانی انسان بهتری باشی.»
با جدیت پرسیدم:
«در این ۶۷۲ ساعت که میشود یک ماه، چه اتفاقی خواهد افتاد؟»
_«تغییراتی در نحوه ی کار کردن ذهن، بدن و روحت تجربه میکنی که حیرت زدهات میکنند. بیشتر از آن چیزی که در همه ی زندگیات داشتهای، انرژی، شوق و هماهنگی درونی احساس میکنی. مردم عملاً می گویند که جوانتر و شادتر شدهای. احساسی همیشگی از خوب بودن و تعادل سریعاً به زندگیات راه پیدا میکند.»
_«وای خدای من!»
_«همه ی آن چیزی که امشب میشنوی، نه تنها از جنبه ی شخصیتی، بلکه از نظر حرفهای و هم برای بهتر کردن زندگیات طراحی شده است. نه تنها به دنیای درونیات ارزش میبخشد، بلکه دنیای بیرونیات را هم بهتر میکند و کارایی تو را در همه ی کارهایت، میافزاید. حقیقتاً این دانش، تأثیرگذارترین نیرویی است که تا کنون با آن مواجه شدهام. روشن و کاربردی است و از همه مهمتر اینکه به همه جواب میدهد. اما قبل از این که این دانش را در اختیارت بگذارم، باید قولی به من بدهی.»
⏪ ادامه دارد...
………………………………………
🌱 #حس_خوب
☘ @sad_dar_sad_ziba ☘
نوشته ی پشت یک اتوبوس در اروپا:
«چاقو 🔪 اسماعیل را نکشت؛
آتش 🔥 ابراهیم را نسوزاند؛
نهنگ 🐳 یونس را نخورد؛
دریا 🌊 موسی را نبلعید.»
📎 با خدا باش تا نگهبانت باشد.
در دریای ناآرام دنیا، #باخدا بودن از #ناخدا بودن مهمتر است.
┄•●❥ @sad_dar_sad_ziba
🌳 به سان #درخت باش
که در تهاجمِ پاییز و زمستان
هر اندازه هم که برگهایش را از دست بدهد 🍂
باز هم، روحِ زندگی را
برای بهار نگه می دارد.
🌳 @sad_dar_sad_ziba
🌸 زندگی زیباست 🌸
🌿🌿🌿 📒 «راهبی که فِراری اش را فروخت» ⏪ بخش ۱۹: /ادامه ی فصل ۶: «دانش دگرگونی فردی »
🌿🌿🌿
📒 «راهبی که فِراری اش را فروخت»
⏪ بخش ۲۰:
/ادامه ی فصل ۶:
«دانش دگرگونی فردی »
می دانستم شروطی وجود دارد. مادر دوست داشتنیام همیشه میگفت: «هیچ چیز مجانی نیست.»
_ «به محض این که قدرت راهبردها و مهارتهایی را که خردمندان به من نشان دادهاند، دیدی و نتایج چشمگیر آنها را در زندگیات مشاهده کردی، مأموریتت، انتقال این دانش به کسانی است که از آن بهره مند خواهند شد. همه ی آنچه از تو میخواهم همین است. با انجام چنین کاری، در انجام عهدی که بستم، مرا یاری خواهی داد.»
بی هیچ تردیدی پذیرفتم. جولیان شروع کرد به تعلیم.
تکنیکهایی که جولیان یاد گرفته بود و بر آنها تسلط داشت، متفاوت بودند، اما در دل آن ها هفت فضیلت اساسی وجود داشت، هفت اصل پایه که شامل کلید هدایت فردی، مسئولیت پذیری و آگاهی معنوی بودند.
جولیان گفت که بعد از گذشت چند ماه، یوگی رامان اولین کسی بود که این هفت فضیلت را در اختیارش گذاشت. در شبی صاف، درحالی که بقیه به خواب عمیقی فرو رفته بودند، یوگی رامان به آرامی، درِ کلبه جولیان را می زند و با لحن آرام و مهربان و هدایتگرش میگوید:
«جولیان، روزهای زیادی است که از نزدیک تو را نگاه میکنم. اعتقاد دارم مرد محترمی هستی که عمیقاً میخواهی زندگیات را سرشار از خوبی کنی. از زمانی که آمدی، قلبت را بر روی سنتهای ما گشودی و آنها را به گونهای پذیرفتی که انگار متعلق به خودت هستند. چند عادت روزانه ی ما را فراگرفتی و اثرات سودمند زیادی از آنها دیدی. به روشهای ما احترام گذاشتهای.
مردم ما زندگی ساده و آرامی دارند و سن آنها بسیار زیاد است ، اما روشهای ما فقط برای عده ی بسیار کمی شناخته شدهاند. دنیا باید فلسفه و روش زندگی آگاهانه ی ما را بشناسد. امشب، سه ماه از اقامت تو در سیوانا میگذرد. کارهایی را که باید از درون، روی خود انجام دهی، در اختیارت قرار میدهم. نه تنها برای اینکه از آنها استفاده کنی، بلکه برای استفاده ی همه ی کسانی که آن سوی دنیا زندگی میکنند. مانند آن روزهایی که با پسرم، وقتی که کوچک بود مینشستم، در کنارت مینشینم. متأسفانه او چند سال پیش از دنیا رفت. وقتش رسیده بود و من هرگز شکایتی نکردم. از بودن در کنار او لذت بردم و خاطراتم را با او گرامی میدارم.
اکنون تو را مانند پسر خود میبینم و شکرگزارم که تمام چیزهایی که طی همه ی این سال ها، در سکوت و تعمق آموختهام، در تو زنده خواهد ماند.»
به جولیان نگاه کردم. متوجه شدم چشمانش بسته است، انگار که به سرزمین جادوییاش برگشته و برکت دانش بر او باریدن گرفته است. یوگی رامان گفت هفت فضیلت برای زندگی لبریز از آرامش درونی، شادی و سرمایه ی موهبت معنوی، در داستانی مرموز نهفته است. این داستان عصاره ی همه ی آن فضیلت هاست. از من خواست که چشمانم را مانند الان که روی زمین اتاق نشیمن تو هستم، ببندم.
سپس از من خواست تا تصویر صحنهای را که برایت می گویم، با چشم ذهنم مجسم کنم:
«وسط باغی باشکوه، دلپذیر و سرسبز نشستهای. این باغ پر از دیدنیترین گلهایی است که تا کنون دیدهای. محیط فوق العاده آرام و ساکت است.
از لذتهای نفسانی این باغ لذت ببر و احساس کن که برای لذت بردن از این بهشت طبیعی تا آخر دنیا زمان داری. همین طور که اطراف خود را نگاه میکنی، در وسط این باغ جادویی، یک فانوس دریایی قرمز خیلی بلند با ارتفاع شش طبقه میبینی. ناگهان سکوت باغ با صدای جیرجیر باز شدن در پایین فانوس دریایی مختل میشود. یک کشتی گیر سوموی ژاپنی با حدود دو متر قد و دویست کیلوگرم وزن، تلوتلو خوران از آن خارج میشود و در وسط باغ پرسه می زند.»
جولیان خندید:
«داستان هیجان انگیزتر میشود. کشتی گیر سوموی ژاپنی تقریباً برهنه است. یک کابل سیمی صورتی دارد که با آن
عورت خود را پوشانده است.»
⏪ ادامه دارد...
………………………………………
🌱 #حس_خوب
☘ @sad_dar_sad_ziba ☘
9.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✍🏼 #بهترین_آموزگار_جهان
«خانم ثریا مطهرنیا»
🏡 روستایی به بزرگی جهان
دلی به وسعت دریا 🌊
#آرمانشهر 🌃
/اجتماعی
@sad_dar_sad_ziba
╰─┅═ঊঈ💠💠ঊঈ═┅─
#باغبان خویش باش!
در چهار فصل زندگی انسان، پاییز کمین کرده است!
🌸🍀🍁❄️🌸🍀🍁❄️
💐 @sad_dar_sad_ziba
6.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔥 همهی ما حسودیم!
چه کنیم؟ 💧
🎤 «حجت الاسلام پناهیان»
#نردبان
/دینی، اخلاقی
………………………………………
«همه چیز برای زندگی زیبا»
💐 @sad_dar_sad_ziba 💐