💠 سخنی از معصوم بـا صـدایی از #بهشـت 💎 #دُرّ_گران ……………………………………… 💐 «همه چیز برای زندگی زیبا» 💐 @sad_dar_sad_ziba 🍃

💠 این برنامه رو توی زندگیت بگنجون! 🎤 «علی رضا پناهیان» #نردبان /دینی، اخلاقی ……………………………………… 💐 @sad_dar_sad_ziba 🍃

بعضی وقتا آدما الماسی رو تو دست دارن، بعد چشمشون به یه گردو می افته. خم می شن تا گردو رو بردارن، یهو الماس می افته رو شیب زمین، قل می‌خوره و تو عمق چاهی فرو می ره. می‌دونی چی می مونه؟ یه آدم دهـن بـاز... یه گـردوی پـوک... یه دنیا حسرت... 💎 مواظب الماسهای زندگیمون باشیم و به دلیل این‌که صاحبشون هستیم و بودنشون برامون عادی شده ارزششون رو از یاد نبریم! #خودمونی 🧶 🍃 @sad_dar_sad_ziba

💶 وقتی پای سود مادی و پول های بادآورده در میان باشد، سلامت و جان مردم هم برایشان مهم نیست! 👔 جنایتکاران اتو کشیده! #چُرتکه 🧮 /آگاهی های اقتصادی 📉📊📈 ╰─┅═ঊঈ💠💠ঊঈ═┅─ ‌ ‌ 🗞 #مجله_ی_مجازی صد در صد 🌱 @sad_dar_sad_ziba ╰─┅═ঊঈ💠💠ঊঈ═┅─

🔘 این وظیفه ی رئیس جمهور است! 🎤 «دکتر سعید جلیلی» #کلید: 🔑 /راه این جاست 👉 ……………………………………… 🔑 @sad_dar_sad_ziba 🔑

#بازار_سنتی_کاشان /اثری زیبا از معماری دوره ی صفوی #ایرانَما /نمایی از ایران زیبای ما 🇮🇷 @sad_dar_sad_ziba ┄┅═══✼🍃🌹🍃✼═══┅┄

⬅️ با #کودک_حسود خود چه كنيم؟ 🔸 وقتی فرزندتان شما را با بچه ی ديگری می‌بیند، حسادت می‌کند و با خود می گوید: «اگر مامان و بابام اون ها رو بخوان و من رو نخوان چی؟ اگر فكر كنن اون ها از من بهترن يا از اونا هم خوششون بياد و نگهشون دارن چی؟ اگر من رو ديگه نخوان و بگن از اين خونه برو چی؟» 🔹اگر بچه ی زير هفت سال داريد بايد به آن ها توجه ويژه نشان دهید. جوری که آن ها بدانند موجودات ويژه ای برای ما هستند. به ویژه وقتی پای فرزندان دوم و سوم به خانواده باز می شود. -مالكيت کودک را محترم بداريد. - به او بياموزيد او خوب و دوست داشتنی است. - با رفتارتان نشان دهيد بی قيد و شرط او را دوست می‌دارید و او شخص اول زندگی شماست. - مقايسه نكنيد. - به بقيه ی كودكان در حضور او توجه ويژه نشان ندهيد. - احساسات فرزندتان را تأیید كنيد. - به او برچسب حسود بودن نزنيد. -نظم و یکدستی را در تربيت فرزندتان حاكم كنيد. - در حد توانایی ماليتان خواسته های معقول و بی ضرر فرزندتان را اجابت كنيد. ─┅═ঊঈ🍃🌳🍃ঊঈ═┅─ #باغچه /خانوادگی ─┅═ঊঈ🦋🌹🦋ঊঈ═┅─ 💐 [همه چیز برای زندگی زیبا] @sad_dar_sad_ziba 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸

🌿🌿🌿 در دعای اهل دل، باران فراز آخر است گریه کن در گریه‌ی عاشق صفایی دیگر است   عاشقان با اشک تا معراج بالا می‌روند بهترین سرمایه ی انسان همین چشم تر است   در جواب بی‌وفایی، خلوتی با خود بساز دست کم تنها شدن از دل شکستن بهتر است   شد فراموش آن که بیش از قدر خویش آمد به چشم آن که با گمنام بودن سر کند نام‌آور است صحبت از پرواز، جانکاه است وقتی روح ما مثل مرغ خانگی زندانی بال و پر است   گرچه چندی چهره‌ی خورشید را پوشانده‌اند در پس این ابرهای تیره صبحی دیگر است #محمدحسن_جمشیدی 🌺🌺🌺🌺🌺 #شور_شیرین_شعر فارسی   ┏━🦋━━•••━━━━┓ 🦋 @sad_dar_sad_ziba 🦋 ┗━━━━•••━━🦋━┛ 

🌿🌿🌿 📒 «راهبی که فِراری اش را فروخت» ⏪ بخش ۴۰: فصل ۸: «برافروختن آتش درون» تیم ما بدون اینکه از قبل، برنامه‌ای مشخصی برای بردن داشته باشد، به میدان مسابقه قدم نمی‌گذاشت. از خود پرسیدم چرا وقتی بزرگتر شدم، هیچ وقت زمانی را برای تعیین برنامه ی بازی زندگیم اختصاص نداده بودم. شاید جولیان پاسخ سؤالم را داشته باشد. پرسیدم: «درآوردن یک تکه کاغذ و نوشتن اهداف بر آن چه خاصیتی دارد؟ چه گونه چنین عمل ساده‌ای تفاوتی فاحش به وجود می‌آورد؟» جولیان خوش حال شد: «جان، این‌که به دانستن این موضوع تمایل داری، امیدوارم می‌کند. #اشتیاق یکی از عوامل اصلی یک عمر موفق زیستن است و خوش حالم که این قدر مشتاقی. قبلاً گفته بودم که هر یک از ما در یک روز عادی، حدود ۶۰ هزار فکر در سر داریم. با نوشتن آرزوهایت روی یک ورق کاغذ، یک پرچم قرمز به نشانه ی خطر، به ناخودآگاهت می‌فرستی که این فکر از آن ۵۹ هزار و ۹۹۹ فکر دیگر بسیار مهم تر است. سپس ذهنت مانند یک موشک هدایت شده، به دنبال فرصت‌هایی می‌گردد که سرنوشتت را محقق کنند. این واقعاً فرایندی علمی است، ولی خیلی از ما کاملاً از آن بی خبریم.» گفتم: «چند نفر از شرکای من غول هدف گذاری هستند، وقتی به آن فکر می‌کنم، می‌بینم از نظر مالی هم بسیار موفقند، ولی فکر نمی‌کنم زندگی متعادلی داشته باشند.» جولیان گفت: «شاید هدف گذاریشان درست نبوده است. می‌بینی جان، زندگی همانی را به تو می‌دهد که از آن خواسته‌ای. خیلی از آدم‌ها دوست دارند احساس بهتری داشته باشند، انرژی بیشتری داشته باشند یا با رضایت بیشتری زندگی کنند. ولی وقتی از آن‌ها می‌پرسی که آرزویشان دقیقاً چیست، جوابی ندارند. به محض این‌که اهدافت را تعیین کنی، زندگیت را تغییر داده‌ای.» چشمان جولیان از حقیقت کلامش می‌درخشید. _ «آیا تابه حال شخصی را دیده‌ای که نام عجیبی داشته باشد و بعد، هر جا که رفته‌ای، این نام برایت تکرار شده است، در روزنامه، در تلویزیون و در محل کارت؟ یا آیا تا به حال به موضوع جدیدی مثلاً ماهیگیری با حشرات علاقه مند شده‌ای و بعد هرجا که رفته‌ای، دیده‌ای از عجایب آن صحبت می‌کنند؟ این مثالی از یک اصل کهن است که به آن #ذهن_متمرکز است. تا آخرین ذره ی انرژی ذهنیت را روی شناخت خود متمرکز کن. ببین در چه چیزی از همه بهتری و چه چیزی تو را خوش حال می‌کند. شاید تو که الآن وکیل هستی، می‌بایست معلم باشی و همه ی حوصله و عشقت را در راه تدریس به کار ببندی. شاید هم نقاش یا مجسمه سازی باشی که به آرزویش نرسیده؛ هدفت هرچه باشد، باید پیدایش کنی و به دنبالش بروی.» _ «الان که فکرش را می‌کنم، خیلی ناراحت کننده است که تا آخر عمرم نفهمم که استعدادی داشتم که می‌توانست نیروی نهفته ی درونم را آزاد و به دیگران، حتی اندکی هم شده، کمک کند.» _ «درست است. بنابراین از این لحظه به بعد، آگاهی عمیقی از هدفت در زندگی پیدا کن. ذهنت را برای دیدن این همه امکانات در اطرافت بیدار کن. با شور و اشتیاق بیشتری زندگی کن. ذهن انسان بزرگترین صافی جهان است. وقتی از آن به درستی استفاده شود، افکار غیرضروری را پالایش می‌کند و در هر زمان، فقط به اطلاعات مورد نیازت اجازه ی ورود می‌دهد. در همین لحظه، در اتاق نشیمن تو، صدها یا شاید هم هزاران اتفاق در حال رخ دادن است که ما هیچ توجهی به آن‌ها نداریم. صدای خنده ی کسانی که در پیاده رو قدم می‌زنند، ماهی قرمزی که در تنگ پشت سرت است، هوای خنکی که از کولر می‌وزد و حتی صدای قلب خودم. لحظه‌ای که تصمیم گرفتم بر ضربان قلبم تمرکز کنم، متوجه ضرباهنگ و کیفیتش شدم. به همین ترتیب، وقتی تصمیم گرفتی که ذهنت را روی اصلی‌ترین اهدافت متمرکز کنی، ذهن افکار غیرضروری را فیلتر می‌کند و به آن‌ها اجازه ی عبور نمی‌دهد و فقط روی افکار مهم تمرکز می‌کند.» گفتم: «راستش را بخواهی، فکر می‌کنم با گذشت زمان، هدفم را پیدا کرده بودم. سوءتفاهم نشود ولی چیزهای فوق العاده ای در زندگیم دارم ولی به اندازه‌ای که دلم می‌خواهد، خوشایند نیستند. اگر امروز این جهان خاکی را ترک کنم، مطمئناً نمی‌توانم ادعا کنم که کار مهمی انجام داده‌ام.» _ «این فکر چه احساسی به تو می‌دهد؟» صادقانه گفتم: «افسردگی. می دانم که استعدادهایی دارم، درواقع، جوان‌تر که بودم، گوش شیطان کر، هنرمند خوبی بودم. البته تا زمانی که شغل وکالت با وعده ی زندگی باثبات، مرا به خود جذب کرد.» _ «آیا به این فکر کرده بودی که نقاشی حرفه‌ات شود؟» _ «درواقع خیلی به آن فکر نکرده بودم. اما چیزی که مسلّم است این است که به هنگام نقاشی، احساس می‌کردم در بهشتم.» _ «واقعاً احساسات تو را برانگیخته می‌کرد، درست است؟» ⏪ داستان ادامه دارد... ……………………………………… 🌱 #حس_خوب ☘ @sad_dar_sad_ziba ☘

☘ آسایش در ناامیدی! 💎 #دُرّ_گران ……………………………………… 💐 «همه چیز برای زندگی زیبا» 💐 @sad_dar_sad_ziba 🍃

🔸 آدم هايى که شما را بارها و بارها مى آزارند، مانند کاغذ سمباده هستند. آنها ناخالصی های شما را می‌خراشند و آزار می‌دهند و در نهايت شما صيقلى و براق خواهيد شد و آنها مستهلک و فرسوده می گردند. 🌾 به گفته ی نيما يوشيج: «چايت را بنوش و نگران فردا نباش، از گندمزار من و تو مشتى کاه می‌ماند براى بادها» #زندگی_زیبا 🌿 @sad_dar_sad_ziba 🍃