شاید شب تموم شد خدا را چه دیدی...

آقا ببخشیدا میدونم دارم خیانت میکنم ولی الان دیگه واقعا دلم برای پائیز تنگ شده مریضی و غم و غصه‌هاشو نبینین دلم برای لباساش تنگ شدهههسخیه

"زندگی، برای بذرافشانی‌ست اکنون وقتِ درو نیست." #صدا #دوبله

دقیقا مجبوریم رو به جلو زندگی کنیم چون گذشته دیگه چیزی واسه ساختن نداره.. #صدا #دوبله

میخوام یکم حرص بخورم کاش یادم نمیومد دیگه ولی خب حقیقته

تهران که برید حتی الامکان باید تظاهر کنید مال شهر دیگه‌ای نیستید، چون اکثرشوون تا بفهمن اینجورین که شما شهرستانین🤨🤨🤨🤨؟ با اصفهانیام که انگار یه خصومتی دارن و هی این صفت مزخرف خسیس بودن رو میکنن تو چشمت البته‌ یه عده هم هستن که آدم حسابین کلی استقبال میکنن، اوناییم که کاری به کارت ندارن خودشون مهاجرن بنده‌های خدا.

دیروز خدا رحمم کرد به معنای واقعی کلمه* رفتیم توی یه روسری فروشی که مثلا برای دانشگاهم مقنعه بخرم، تا اومدم سرم کنم دستم رفت لای پنکه... در نداشت.. یه پره‌هاش شکست خداروشکر که فقط یذره زخم شد، مگرنه یهو قطع... خب بسه. اینش هیچی از این لجم گرفت که مرده به جای عذرخواهی و درست کردن اون بی‌صاحاب، شروع کرد به توجیه کردن و مظلوم‌نمایی اینکه خودشم دست و کمرش ده بار به فنا رفته بعد تازه😭😂 جالبیش اینجاست که بازم مامانم خودشو کنترل کرد و با خنده بهش گفت حالا که اینجور شد یکم تخفیف بدین حداقل. یارو اینجوری بود که: تخفیف؟!!! من الان دوبرابر این پولو باید بدم واسه تعمیر این پنکه.............. وای خنده دارتر از این اتفاق تو زندگیم ندیده بودم😀 بعدم فهمیدیم خیلی گرونترم بهمون فروخته و مغازه کناریش دقیقا همون مقنعه رو ۷۰ تومن ارزونتر میده🤣🤣 (اینجا دیگه فشارِ اصفهانی بودنمون اومد بالا)

اصلا یه سوال دارم من چرا یه مرد باید روسری‌ فروشی داشته باشه؟😔 آرایشی فروشی رو که دیگه واقعا درک نمیکنم

حتی توی برقِ آفتاب و گرما وسط بیابون:🤌🏼 #جالبیم

بیخیال