eitaa logo
صادقانه
56 دنبال‌کننده
15.9هزار عکس
12.6هزار ویدیو
14 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
ترفند سیاسی و ماهرانه امام صادق(ع) در وصیت نامه اش : وصیت خاص امام صادق(ع) تدبیری برای حفظ جان امام هفتم شیعیان امام جعفربن محمد الصادق (ع) فرزند امام محمد باقر (ع) و مادر ایشان فاطمه بنت قاسم بن محمد بن ابی بکر مکنی به «ام فروه»، در تاریخ 17 ربیع الاول سال 83 ه. ق و در عهد عبدالملک بن مروان اموی، در مدینه متولد گردید. کنیه آن حضرت، «ابو عبدالله» و لقبش «صادق» است. امام صادق(ع) برای خنثی کردن توطئه های خلیفه وقت (منصور دوانیقی) در قتل امام هفتم شیعیان امام موسی کاظم(ع) دست به ابتکار جالبی زدند و در وصیت نامه خود تدبیری کردند که به نجات جان امام کاظم(ع) منتهی شد. «ابوایوب نحوی» که یکی از درباریان منصور حاکم وقت بنی عباس بود، نقل می نماید که نیمه شبی، منصور مرا نزد خود فراخواند. من هم روانه شده و او را دیدم که بر صندلی نشسته و نامه ای را با استفاده از نور شمع می خواند و هنگامی که به او سلام نمودم، نامه را به سمت من انداخته و به من گفت که این نامه محمد بن سلیمان (حاکم مدینه) است که خبر وفات جعفر بن محمد (ع) را به من داده است ... آیا دیگر، می توان شخصی همانند او را یافت؟! (اما با این وجود و با این که بسیار ابراز ناراحتی می نمود)، به من گفت که جواب نامه حاکم مدینه را این گونه بنگارم: "اگر او (امام ششم) فرد مشخصی را به عنوان وصی خود قرار داده، او را نزد خویش بخوان و گردنش را بزن!" اما مجددا جواب نامه از طرف حاکم مدینه برگشت که "ایشان پنج نفر را وصی خود قرار داده است که یکی از آنها خود شما، خلیفه عباسی بوده و یکی دیگر هم من هستم! و سه نفر دیگر عبارت اند از: (همسرش)حمیده و (دو فرزندش) عبدالله و موسی!
🔶خرداد سال ۹۲ قرار بود با هفت تُن بار ممنوعه به سمت دمشق پرواز کنیم. علاوه بر بار، تقریباً ۲۰۰ مسافر هم داشتیم که حاج قاسم یکی‌شان بود. حاجی مرا از نزدیک و به اسم می‌شناخت. طبق معمول وارد هواپیما که شد اول سراغ گرفت خلبان پرواز کیه؟ گفتند اسداللهی. صدای حاج قاسم را که گفت "امیر" شنیدم و پشت بندش دَرِ کابین خلبان باز شد و خودش در چارچوب در جاگرفت. مثل همه پرواز‌های قبلی آمد داخل کابین و کنارم نشست. زمان پرواز تا دمشق تقریباً دو ساعت و نیم بود. این زمان هر چند کوتاه بود ولی برای من فرصت مغتنمی بود که همراه و هم صحبتش باشم. تقریباً ۷۰ ، ۸۰ مایل مانده به خاک عراق قبل از اینکه وارد آسمان عراق شویم باید از برج مراقبت فرودگاه بغداد اجازه عبور می‌گرفتیم. اگر اجازه می‌داد اوج می گرفتیم. و بعد از گذشتن از آسمان عراق بدون مشکل وارد سوریه می شدیم. گاهی هم که اجازه نمی دادند ناگزیر باید در فرودگاه بغداد فرود می‌آمدیم و بار هواپیما چک می شد و دوباره بلند می‌شدیم. اگر هم بارمان مثل همین دفعه ممنوع بود اجازه عبور نمی گرفتیم از همان مسیربه تهران بر می گشتیم. آن روز طبق روال اجازه عبور خواستم، برج مراقبت به ما مجوز داد و گفت به ارتفاع ۳۵ هزار پا اوج گیری کنم. با توجه به بار همراهمان نفس راحتی کشیدم و اوج گرفتم. نزدیک بغداد که رسیدیم، برج مراقبت دوباره پیام داد. عجیب بود! از من می‌خواست هواپیما را در فرودگاه بغداد بنشانم. با توجه به اینکه قبلا اجازه عبور داده بودند شرایط به نظرم غیر عادی آمد. مخصوصاً اینکه کنترل فرودگاه دست نیروهای آمریکایی بود. گفتم:" با توجه به حجم بارم امکان فرود ندارم. هنگام فرود چرخ‌های هواپیما تحمل این بار را ندارد. مسیرم را به سمت تهران تغییر می دهم." به نظرم دلیل کاملاً منطقی و البته قانونی بود اما در کمال تعجب مسئول مراقبت برج خیلی خونسرد پاسخ داد: نه اجازه بازگشت ندارید در غیر اینصورت هواپیما را می زنیم! 🔶من جدای از هفت تُن بار، حجم بنزین هواپیما را که تا دمشق در نظر گرفته شده بود محاسبه کرده بودم تا به دمشق برسیم بنزین می سوخت و بار هواپیما سبک تر می شد. تقریباً یک ربع با برج مراقبت کلنجار رفتم، اما فایده نداشت. بی توجه به شرایط من فقط حرف خودش را می زد. آخرش گفت: آنقدر در آسمان بغداد دور بزن تا حجم باک بنزین هواپیما سبک شود. حاج قاسم آرام کنار من نشسته بود و شاهد این دعوای لفظی بود. گفتم: حاج آقا الان من میتونم دو تا کار بکنم، یا بی توجه به اینها برگردم که با توجه به تهدید شان ممکنه ما رو بزنن، یا اینکه به خواسته شان عمل کنم. حاج قاسم گفت: کار دیگه ای نمیتونی بکنی؟ گفتم: نه. گفت: پس بشین! آقای رحیمی مهندس پروازمان بین مسافرها بود، صدایش کردم. داخل کابین گفتم؛ لباس هات رو در بیار. به حاج قاسم هم گفتم: حاج آقا لطفاً شما هم لباس هاتون رو در بیارید. حاج قاسم بی چون و چرا کاری که خواستم انجام داد. او لباس های مهندس فنی را پوشید و رحیمی لباس های حاج قاسم را. یک کلاه و یک عینک هم به حاجی دادم. از زمین تا آسمان تغییر کرد. و حالا به هر کسی شبیه بود الا حاج قاسم. رحیمی را فرستادم بین مسافرها بنشیند و بعد هم به مسافرها اعلام کردم: برای مدت کوتاهی جهت برخی هماهنگی های محلی در فرودگاه بغداد توقف خواهیم کرد. روی باند فرودگاه بغداد به زمین نشستیم. ما را بردند به سمت "جت وی" که خرطومی را به هواپیما می چسبانند. نیم ساعت منتظر بودیم، ولی خبری نشد. اصلاً سراغ ما نیامدند. هر چه هم تماس می گرفتم می گفتند صبر کنید... بالاخره خودشان خرطومی را جدا کردند و گفتند استارت بزن و برو عقب و موتورها را روشن کن و دنبال ماشین مخصوص حرکت کن. هرکاری گفتند انجام دادم. کم کم از محوطه عادی فرودگاه خارج شدیم، ما را بردند انتهای باند فرودگاه جایی که تا به حال نرفته بودم و از نزدیک ندیده بودم. موتورها را که خاموش کردم، پله را چسباندند. کمی که شرایط را بالا و پایین کردم به این نتیجه رسیدم که در پِیِ حاج قاسم آمده اند. به حاجی هم گفتم، رفتارش خیلی عادی و طبیعی بود. نگاهم کرد و گفت: تا ببینیم چه میشه. به امیر حسین وزیری که کمک خلبان پرواز بود گفتم: امیرحسین! حاجی مهندس پرواز و سر جاش نشسته! تو هم کمک خلبانی و منم خلبان پرواز. من که رفتم، دَرِ کابین رو از پشت قفل کن. بعد هم با تاکید بیشتر بهش گفتم: این "در" تحت هیچ شرایطی باز نمی شه، مگه اینکه خودم با تو تماس بگیرم. 🔶از کابین بیرون آمدم. نگاهم روی باند چرخید. سه دستگاه ماشین شورلت ون، به سمت ما می آمدند. دو تایشان، آرم سازمان اف بی آی آمریکا را داشتند و یکی شان آرم استخبارات عراق را. شانزده، هفده آمریکایی و عراقی از ماشین ها پیاده شدند و پله ها رابالا آمدند و توی پاگرد ایستادند. برایشان آب میوه ریختم و سر حرف را باز کردم. به زبان انگلیسی کلی تملق شان را گفتم و شوخی کردم و خنداندمشان تا فقط حواسشان را
از سمت کابین پرت کنم. سه چهار نفرشان که دوربین های بزرگ فیلمبرداری داشتند وارد هواپیما شدند. توی هر راهرو هواپیما دو تا دوربین مستقر کردند. بعد هم یکی یکی لنز دوربین را روی صورت مسافر ها زوم می کردند.رفتارشان عادی نبود. به نظرم داشتند چهره ی مسافران پرواز را اسکن می کردند و با چهره‌ای که از حاج قاسم داشتند تطبیق می دادند. این کارها یک ربع، بیست دقیقه ای طول کشید و خواست خدا بود که فکرشان به کابین خلبان نرسید. آمریکایی ها دست از پا درازتر رفتند و عراقی‌ها ماندند. تا اینکه گفتند: زود در "کارگو" را باز کن تا بار رو چک کنیم. نفسم بند آمد. خیالم از حاج قاسم تا حدودی راحت شده بود، اما با این بار ممنوعه چه کار باید می کردم؟! این را که دیگر نمی شد قایم یا استتارکرد. مانده بودم چطور رحیمی را بفرستم کارگو را باز کند؟ این جزو وظایف مهندس فنی پرواز بود، اما رحیمی که لباس شخصی تنش بود هم مثل بید می لرزید، منم بلد نبودم. دیدم چاره‌ای برایم نمانده، خودم همراهشان رفتم. از پله ها بالا رفتم و از روی دستورالعملی که روی در کارگو نوشته بود در را با زحمت و دلهره باز کردم. یکی شان با من آمد یک جعبه را نشان داد و گفت: این جعبه رو باز کن... سعی کردم اصلا نگاش نکنم. قلبم خیلی واضح توی شقیقه هایم می زد. حس می‌کردم رنگ به رویم نمانده. دست بردم به سمت جیب شلوارم، کیف پولم را بیرون کشیدم و درش را باز کردم و دلارهای داخلش را مقابل چشمش گرفتم. لبخند محوی روی لبش آمد و چشمکی حواله ام کرد. نمی‌دانم چند تا اسکناس بود همه را کف دستش گذاشتم، او هم چند عکس گرفت و گفت بریم... 🔶روی باند فرودگاه دمشق که نشستیم، هوا گرگ و میش بود. حاجی رو به من گفت: امیر پیاده شو. پیاده شدم و همراهش سوار ماشینی که دنبالش آمده بود شدیم. رفتیم مقرشان توی فرودگاه. وقت نماز بود. نمازمان را که خواندیم گفت: کاری که بامن کردی کی یادت داده؟ گفتم: حاج آقا من ۶۰ ماه توی جنگ بوده ام این جورکارها رو خودم از برم... قد من کمی از حاجی بلندتر بود، گفت: سرت رو بیار پایین. پیشانی ام را بوسید و گفت: اگرمن رئیس جمهور بودم مدل افتخار گردنت می انداختم. گفتم: حاج آقا اگه با اون لباس میگرفتنتون قبل از اینکه بیان سراغ شما، اول حساب من رو می‌رسیدند، اما من آرزو کردم پیشمرگ شما باشم... تبسم مهربانی کرد و اشک از گوشه ی گونه هاش پایین افتاد. ♦️راوی کاپیتان امیر اسداللهی خلبان هواپیمای ایرباس شرکت هواپیمایی ماهان.
معجزه ی چای زعفران صبح ناشتا 🔸نشاط آور 🔸 ادرار آور 🔸 خنده‌ آور 🔸 خِلط آور 🔸 آرام بخش 🔸 پاکسازی کبد 🔸 استحکام دندان 🔸 تسکین آسم،ضدسرفه ___________
درباره مصاحبه اخیر آقای احمدی‌نژاد با شبکه آمریکایی آقای احمدی نژاد گفته دولتهای ایران و آمریکا یکدیگر را به رسمیت بشناسند و آمریکا استقلال ایران را به رسمیت بشناسد و ایران هم از تخریب آمریکا دست بردارد و دو دولت بنشینند در یک فضای سرشار از عدالت و احترام گفتگو کنند. از مواضع آقای احمدی‌نژاد جدا متاسف شدم. آقای احمدی‌نژاد آیا نمی‌بیند آمریکا حتی به حقوق مردم خودش هم احترام نمیگذارد؟ نمی‌بیند آمریکا حتی به قرارداد برجام امضا شده توسط خودش هم احترام نگذاشت و پاره‌اش کرد؟ آقای احمدی‌نژاد نمیداند سیاست جهانی جای بحثهای سانتیمانتال و شیک و مجلسی مثل «گفتگوی تمدن‌ها» و «تنش‌زدایی» نیست؟ آقای احمدی‌نژاد نمیداند سیاست جهانی بحث قدرت و‌ زور و منافع است. نمیداند با آمریکا تا وقتی از فروش سالانه صدها میلیارد دلار اسلحه به فاسدان سعودی و اماراتی و قطری سود میبرد، تا وقتی با هشتصد پایگاه نظامی زانویش روی گلوی جهانیان است، تا وقتی با دهها پایگاه نظامی در منطقه و حضور اشغالگرانه در عراق و افغانستان و خلیج فارس زانویش روی گلوی منطقه ماست و تا وقتی با تحریم زانویش روی گلوی ملت ماست،، نمیشود گفتگویی محترمانه و مساوی داشت؟ نمیدانید گفتگو در شرایط نابرابر عین تسلیم است؟ آقای احمدی‌نژاد! شما زمانی نماد مقاومت علیه آمریکا بودید. از کی شما هم به خیل اصلاح‌طلبان پیوستید و در رابطه با سلطه‌ستیزی تجدیدنظرطلب شدید؟ نه آقای احمدی‌نژاد! آمریکا فقط زبان زور و قدرت را میفهمد و ما هیچ چاره‌ای نداریم جز اینکه با افزایش توان نظامی و تلاش برای اخراج تیروهای آمریکایی از منطقه از یکسو و از سوی دیگر مبارزه با فساد و تبعیض در داخل قویتر شویم. راه یک چیز است آقای احمدی‌نژاد. مقاومت. مقاومت توامان علیه آمریکا و علیه تبعیض و فساد و اشرافیت داخلی. ✍علی علیزاده
▪️حق پذيري در مكتب امام صادق (ع) 🔻استاد فاطمی نیا: یکی از اصحاب امام صادق علیه السلام با زندیقی بحث کرد و اورا مغلوب ساخت؛ پس از اتمام مناظره ازحضرت پرسید که چطور با او بحث کردم؟ حضرت فرمودند :" خوب بحث کردی اما گاهی حق هایی را از او ضایع کردی" 🔻باید دقت کنیم که حتی زندیق هم ممکن است حق هایی داشته باشد که باید رعایت شود؛ ولی متاسفانه ما این مسایل مهم را درجامعه و خانواده رعایت نمیکنیم! حتی با همسرمان هم بلد نیستیم چطور رفتار کنیم! اگر دیدیم جایی حق با اوست ، به جای لجاجت ، قبول کنیم! باید از مکتب امام صادق علیه السلام یاد بگیریم و عمل کنیم!
⭕️ نقشه راه مشترک غربیها و غربزده های ایران برای تسلیم‌سازی ایران 🔹 تلاش همزمان آمریکا و سه کشور اروپایی برای استمرار تحریم تسلیحاتی و فعال کردن مکانیزم ماشه علیه ایران، دو اقدام راهبردی است که به زعم کاخ سفید باید به مذاکره و توافق جدید منتهی شود. 🔺 آمریکا و تروئیکای اروپایی در صدد هستند تا از طریق دو اقدام راهبردی مذکور، عمق راهبردی ایران در منطقه‌ و مزیت‌های موشکی ایران را قابل مذاکره نموده و اعمال محدودیت‌های آن‌ها را در متن توافق جدید پیاده‌سازی کنند. 🔺آمریکا، انگلیس، فرانسه و آلمان علاوه بر دو اقدام راهبردی مذکور، چشم امید به اقدامات جریان نفوذ و شبکه همکار داخلی برای بحران سازی در حوزه "سلامت و معیشت" طی چند ماه آینده دارند تا با کمک آنان میز توافق جدید را چیدمان کرده و میزبان ایران باشند. 🔺از منظر آمریکا و سه کشور اروپایی، این نقشه راه در واقع تنها امکان حفظ شبکه همکار داخلی در قدرت خواهد بود. 🔹 از این رو ممکن است در این چارچوب، غربگرایان حتی وادار به ناامن سازی امنیتی در محیط داخلی شوند تا مکمل بحرانِ سلامت و معیشت برای مذاکره و توافق گردد. "رضا سراج"
🔴‏۱۲۰ نفر تو یه مراسم عروسی به کرونا مبتلا شدن هیچکس ککش نگزید. حالا شما فرض کن این ۱۲۰ نفر تو یه هیئت این اتفاق براشون میوفتاد. تمامی رسانه های داخلی و خارجی تا حکم بمب‌بارون اون حسینیه رو نمیگرفتن بی‌خیال نمیشدن *حسین صادقی*
✨﷽✨ 🌼 ملاقات یکی از پیامبران با دو مرده مختلف 🌼 ✍امام باقر (علیه السلام) فرمود: یکی از پیامبران بنی اسرائیل عبور می کرد، دید مرد مؤمنی در حال جان دادن است، ولی نصف بدنش در زیر دیواری قرار گرفته، و نیمی در بیرون دیوار است، و پرندگان و سگها بدن او را متلاشی کرده اند و می درند، از آنجا گذشت، در مسیر راه خود دید یکی از امیران ستمکار آن شهر مرده است، جنازه او را بر روی تخت نهاده اند و با پارچه ابریشم کفن نموده اند، و در اطراف تخت، منقل هائی نهاده اند که بوی خوش عودهای خوشبو از آنها برخاسته است. آن پیامبر به خدا متوجه شد و عرض کرد: خدایا من گواهی می دهم که تو حاکم و عادل هستی و به کسی ظلم نمی کنی، این مرد (مرد اولی) بنده تو است و به اندازه یک چشم به هم زدن، برای تو شریک نگرفته، مرگ او را آن گونه (با آن وضع رقبت بار) قرار دادی و این (امیر) نیز یکی از بنده های تو است که به اندازه یک چشم به هم زدن به تو ایمان نیاورده است؟ (آن چیست و این چیست؟) خداوند به او وحی کرد: ای بنده من! همان گونه که گفتی حاکم و عادل هستم و به کسی ظلم نمی کنم. آن (مرد اولی) بنده من، نزد من گناهی داشت، مرگ او را با آن موضوع قرار دادم تا مجازات گناه او این گونه انجام گیرد، و وقتی که مرد، هیچ گونه گناهی در او بجای نماند، ولی این بنده من (امیر) که کار نیکی در نزد من داشت، مرگ او را با چنین وعضی قرار دارم، تا پاداش کار نیک او را داده باشم و هنگام مرگ نزد من هیچگونه نیکی (و طلب) نداشته باشد. 📚اصول کافی، ج 2، ص 446، باب عقوبه الذنب، حدیث 11
* ۵۰ نقطه آمریکا دود بلند شده!!* ✅عجب روزگاری شده، نفت ایران را تحریم کردند، نفت جهان ۲۱ دلار شد، انگار نفت هم بدون ما قیمتی ندارد ✅ایران در تحریم داروست، انوقت در بیمارستان های آمریکا، از پلاستیک زباله لباس پرستاری می سازند ✅می گفتند ایرانی فقط می تواند آفتابه بسازد اما حالا مدیران بحرانشون برای رفع قحطی دستمال توالت، آفتابه ایرانی را تجویز کردند و ما مجبوریم کارخانه آفتابه سازی ویژه صادارات اروپا و امریکا راه اندازی کنیم ✅قم و ایران را مرکز کرونای جهان اعلام می کردند اما حالا نام امریکا بر صدر جدول می درخشد ✅ یک عمر، هالیود فیلم ساخت که امریکا، جهان را نجات می دهد اما حالا آمربکا به کل جهان میگه به من عاجز بی نوا کمک کنید ✅به صف های ۲۰ متری ما می خندیدند، اما حالا موندن صف ها شون رو چطور کیلومتر بزنند ✅گفتند ۵۰ نقطه ایران را می زنیم حالا دقیقا از ۵۰ ایالت اونها دود بلند میشه ✅اسلام، دعا و قران را مسخره می کردند اما حالا روز ملی دعا و نیایش اعلام کردند، تازه صبحها برخی از مردم ما با اذان صبح کاخ سفید بیدار می شوند. ✅اگر ما ایرانی ها کمی صبر کنیم و در خانه بمانیم، این موریانه هرچه قطعنامه و تحریم صادر کردند را هم از بین می برد ، برای تبدیل تهدید کرونا به یک فرصت، در خانه بمان.
*۹سفارش از قران که اگر عمل کنیم خیلی از رفتارهایمان شاید شکل دیگری بخود گیرد* *👌فَتَبَيَّنُوا:* اهل تحقیق و بررسی باشید، قبل از اینکه سخنی بگویید، خوب در باره آن تحقیق کنید. *👌فَأَصْلِحوُا* اگر بین دوستان و آشنایان شما کدورتی هست، میان ایشان صلح و سازش برقرار کنید و خود نیز اهل صلح و سازش باشید. *👌وَأَقْسِطُوا:* عادل باشید و براساس حق قضاوت کنید و در اجرای حق، میان دوست و آشنا با غریبه فرقی نگذارید. *👌لَا يَسْخَر:* دیگران را مسخره نکنید، مردم‌ و‌ اقوام گوناگون را به سُخره نگیرید. *👌وَلَا تَلْمِزُوا:* به دیگران طعنه نزنید و از آنها عیب جویی نکنید. *👌وَلَا تَنَابَزُوا بِالْأَلْقَاب:* لقب‌های زشت و ناپسند بر یکدیگر مگذارید و از اینکه یکدیگر را با القاب زشت و ناپسند صدا بزنید، شدیداً اجتناب کنید. *👌اِجْتَنِبُوا كَثِيرًا مِنَ الظَّنِّ:* از بسیاری از گمانها دوری کنید، همچنین از گمان بد در مورد دیگران به شدت خودداری کنید. *👌وَلَا تَجَسَّسُوا:* اهل جاسوسی و پرده دری نباشید و در کار و زندگی دیگران سرک نکشید. *👌وَلَا يَغْتَب:* اهل غیبت پشت دیگران نباشید و جلساتی را که در آن غیبت کسی می شود، ترک کنید. *🗣 🌹این سفارشات ۹گانه در سوره مبارکه حجرات آمده و برخی از رهنمودهای الهی در تعامل با سایر انسانها را به اختصار بیان فرموده است.🌹
🔴ذات شیطانی و پلید یک جریان جماعت غربزده در شرایطیکه در تلاش هستند تحت عنوان مقابله با کودک همسری ازدواج جوانان زیر ۱۸ سال را ممنوع کنند ،همزمان در شبکه های همسوی رسانه ای و فضای مجازی رهاشده و محیط های فرهنگی مختلط روابط نامشروع جوانان و نوجوانان را در سنین زیر۱۸ سال ترویج داده اند..... اینکه از نظر این جماعت روابط پسران و دختران زیر ۱۸ سال آزاد باشد اما ازدواج قانونی و شرعی همین افراد ممنوع باشد را فقط در راستای ذات شیطانی این جماعت که بدنبال گسترش فساد در جامعه هستند ،میتوان تفسیر کرد. جامعه ایرانی مراقبت کنند که جماعت غربزده شبهه روشنفکر در طول ۱۰۰ سال اخیر هیچگاه دلسوز فرهنگ و آداب و سنن و اخلاقیات و منافع ملی کشور ما نبوده اند و همیشه در راستا اهداف غربیها حرکت میکنند و مجری سیاست های استعماری آنها میباشند.