🔸کذب خبری و مخبری به چه معناست؟
☘️کذب در یک تقسیم به دو نوع خبری و مخبری تقسیم می شود .
۱. کذب خبری : آن است که فردی از طرف فرد یا گروهی خبر دروغی را برای دیگران بیاورد . یعنی اکر کسی که خود راستگو است رسول و فرستاده فردی دروغگو باشد و از طرف او خبر دروغی را برای دیگران ببرد و نقل کند این کذب خبری است و صدق مخبری . مثلا به یک انسان موثق عادل ممکن است پیام دروغی بدهند و بگویند شما برو به فلان جمع یا به فلان شخص بگو که چنین چیزی اتفاق افتاده است و او هم چون بی اطلاع است میآید این خبر را نقل میکند . این خبر کذب خبری دارد نه کذب مخبری .
پس کذب خبری در موردی است که به شخص خوشباوری گزارش دهند که فلان حادثه اتفاق افتاده است و او هم این را گزارش دهد . این خبر #دروغ است و کذب خبری است ولی مخبر کاذب نیست مخبر به خیال اینکه این مطلب صدق است آن را گزارش میدهد.
۲. کذب مخبری
کذب مخبری به این است که نقل کننده خبر دروغگو باشد و به تصور خودش دروغی را جعل کرده برای اینکه به کسی آسیب برساند و اتفاقا آن مطلبی که جعل کرده و به هم بافته درست درآمده و حقیقت دارد، در اینجا کذب مخبری است نه خبری.
بیان دیگر:
#راست و دروغ را می توان از دو نگاه متفاوت مورد ارزیابی قرار داد. راست و دروغی که به خبر مربوط می شود (صدق و کذب خبری)، راست و دروغی که با خبر دهنده ارتباط می یابد (صدق و کذب مخبری). در صدق و کذب خبری، خبر با واقع سنجیده می شود، اگر مطابق واقع بود صدق است هر چند مخالف اعتقاد باشد و اگر مطابق واقع نبود کذب است هر چند مطابق اعتقاد باشد.
ولی در صدق و کذب مخبری، خبر با اعتقاد سنجیده می شود، اگر مطابق اعتقاد بود صدق است هر چند با واقع مطابق نباشد مثلًا کسی یقین دارد فلان کتاب را خوانده و می گوید خوانده ام، در حالی که امر بر وی مشتبه شده و کتاب دیگری را مطالعه نموده است. چنین سخنی را نمی توان دروغ دانست؛ و اگر مطابق اعتقاد نبود کذب است هر چند با واقع مطابق باشد.
خدای متعال منافقان را که شهادت به رسالت پیامبر صلی الله علیه و آله می دهند، تکذیب می کند، با اینکه سخن آنها مطابق واقع است، ولی چون این سخن با اعتقاد فاسدشان برابر نیست، آنها دروغگو محسوب می شوند.
«إِذا جاءَک الْمُنافِقُونَ قالُوا نَشْهَدُ إِنَّک لَرَسُولُ اللَّهِ وَ اللَّهُ یعْلَمُ إِنَّک لَرَسُولُهُ وَ اللَّهُ یشْهَدُ إِنَّ الْمُنافِقِینَ لَکاذِبُونَ (1) هنگامی که منافقان نزد تو می آیند و گویند ما شهادت می دهیم که یقیناً رسول خدائی، خدای میداند تو رسول او هستی و خدا شهادت می دهد که منافقان دروغگو هستند.»
پی نوشت:
1.منافقون/1.
👈مشاهده پرسش وپاسخ در انجمن گفتگوی دینی:
http://askdin.com/node/88395
@sadeghoun
🍃حکم شرعی #قسم خوردن برای نفی یا اثبات چیزی ، چیست؟
🔹کسى که براى اثبات یا نفى چیزى قسم مىخورد، اگر حرف او راست باشد قسم خوردن او #مکروه است و اگر #دروغ باشد حرام و از #گناهان_بزرگ است ولى #کفاره_قسم را ندارد. ولى اگر براى این که خودش یا مسلمان دیگرى را از شر ظالمى نجات دهد، #قسم_دروغ بخورد اشکال ندارد بلکه گاهى واجب مىشود امّا اگر بتواند #توریه کند؛ یعنى: موقع قسم خوردن طورى نیّت کند که دروغ نشود بنا بر احتیاط واجب باید توریه نماید؛ مثلا اگر ظالمى بخواهد کسى را اذیت کند و از انسان بپرسد که او را ندیدهاى؟ و انسان یک ساعت قبل او را دیده باشد، می تواند بگوید او را ندیدهام به این قصد که از پنج دقیقه پیش ندیده ام
📗توضیح المسائل مراجع، ج 2، ص 623، چاپ هشتم، انتشارات جامعه مدرسین، قم، سال 1424
@sadeghoun
🍃حکم شرعی استفاده از تعبیرات مبالغه آمیز و استعمالات مجازی چیست؟
🔸اگر کسی بگوید:" من هزار مرتبه به فلانی تذکّر دادهام"، این مبالغه است و یقیناً مراد هزار مرتبه نیست. بلکه مقصود این است که مکرّر به او گفته ام. پس اگر این حرف مطابق با واقع باشد، یعنی مکرّر به او گفته باشد، این دروغ نیست.
همچنین در مجازگویی؛ مثل اینکه بگویید: "شیری در میدان جنگ تیراندازی میکرد" یا در کنایات، آنجایی که جملهای را میگویید و لازم آن را قصد میکنید که معنای کنایه است؛ مثلاً بگویید: "فلانی همیشه در خانهاش باز است" که مراد، کرم و سخاوت و مهماننوازی اوست. (نه اینکه واقعاً همیشه در خانهاش باز باشد.)
این اخبار خلاف واقع نیست؛ زیرا در تحقّق عنوان کذب، شرط، عدم تطابق مراد با واقع است؛ چون مراد شما در اینجا از آن مبالغه که گفتید "هزار مرتبه"، تکرار است، و این تکرار هم مطابق با واقع است، بنابراین خبر صدق است. همچنین در سایر مثالها. البته اگر برای کنایه یا مجاز، قرینهای باشد مستمع همین معنا را میفهمد. اما اگر قرینهای نباشد، مراد را درست نمیفهمد. امّا در هر دو صورت کذب نیست.
📔رساله آموزشی 2 احکام معاملات
@sadeghoun
☘️تنظیم و ارائه فاکتور و یا مبایعه نامه صوری برای اخذ وام از بانک چه حکمی دارد؟
🔸 ارائه فاکتور صوری، به این معناست که بیعی اتفاق نیفتاده و چون بیع صورت نگرفته، وکیل، در انجام وکالتی که به او محول شده، قصور کرده است و دریافت و استفاده از وام از این طریق از نظر شرعی اشکال دارد
از آنجا وکیل شرعا حق تصرف در مال را صرفا برای همان مورد قرارداد دارد نه کار دیگر؛ لذا با توجه به ارائه فاکتور صوری و عدم تحقق بیع، کارش حرام و تا زمانیکه رضایت صاحب مال که بانک یا شرکت است را نگیرد تصرفش در وام جایز نیست.
استفتاءات جديد (مكارم)، ج2، ص: 591
@sadeghoun