اما پگاه ابراهیمی کیست؟
🔹 پگاه ابراهیمی مشاور یا سرمایهگذار در بسیاری از استارتاپهای شاخص و جریانساز است؛ از جمله Snyk، Canva، Guild، Applyboard و PsiQuantum. بنیانگذاران بهدلیل تخصص کمنظیر او در ورود و توسعه در بازار مشتاق همکاری با او هستند؛ تخصصی که در دوران فعالیتش بهعنوان مدیر عملیاتی بانکداری سرمایهگذاری فناوری مورگان استنلی، مدیر عملیاتی کسبوکار همکاری چند میلیارد دلاری سیسکو و جوانترین مدیر ارشد اطلاعات جهانی بانک مورگان استنلی بهدست آورده است.
🔹او قبلا از آشوب های داخل ایران نیز حمایت کرده است.
- هر روز مشخص تر میشه آشوب های ایران از کجا آب میخوره..
3.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اگر دیدی گره ای داری و باز نمی شود ، راهش اینه...⁉️
👤استاد عزیزی
8.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
و خدا بهترین نگهبانه♥️
تلاوت زیبای آیه۵۱سوره توبه
12.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مدیریت برف به سبک ژاپنی!
قابل توجه مدیران شهری و بین شهری!
این روزا که برف زیاد اومده ما هم میتونیم برای برف ، این نعمت الهی مدیریت مصرف داشته باشیم!
9.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
در شب جمعه، مرقد امام حسین علیهالسلام میزبان زائرانی از جمله پیامبران، امامان معصوم و ملائکه است که برای زیارت آن حضرت گرد هم میآیند. امام صادق علیهالسلام در اینباره فرمودهاند: «پیامبری در آسمانها و زمین نیست مگر آنکه از خداوند میخواهد تا به او اجازه دهد که به زیارت حسین بن علی علیهالسلام بشتابد.»
3.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥🖍🖍🖍🖍🖍🖍🖍🖍🖍🖍🖍🖍🖍🖍🖍🖍🖍🖍 رونمایی مجری مشهور آمریکایی از مراسمات آیینی قربانی کردن انسان توسط یهودیان شیطان پرست در برنامه تلویزیونیاش❗️
6.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♨️جواب شبهه: همه باید لال بشیم؛ چون رهبری فرموده باید کمک دولت کنید!
📌اینها تفسیر غلط از بیانات رهبری است؛ خفهخون گرفتن درمقابل تصمیم اشتباه یک دولت، عین خیانت است!
📌آقای پزشکیان، شما با داد از قیمت دلار و گوشت و مرغ و طلا رئیسجمهور شدی؛ اما حالا داد همه مردم درآمده!
طنز جبهه
اوضاع تدارکات بد جوری به هم ریخته بود، آه در بساط نداشتیم و پاسخ مسئولان بالاتر همیشه بردباری، امید به فردا و توکل بود.
فرمانده مقر ما آدم اهل شوخی و مزاحی بود، یک روز گفت: « میخواهم به عنوان گزارش کار سیاهه ای از اجناس موجود در تدارکات تهیه کنم و برای مقامات لشگر بفرستم.»
طوماری تهیه شد، همه امضا کردیم، شرح بعضی اقلام چنین بود: «نخود، چهار عدد، لوبیا پنج عدد، روغن نباتی جامد یک گرم، برنج دم سیاه فرد اعلا دو مثقال، و به همین ترتیب تا آخر، بعضی از بچهها در محل امضا یا اثر انگشت خود گوشه و کنایههایی نوشته و طرح و تصویرهای زیبایی کشیده بودند و طومار به یاد ماندنی شد.
دمدمای غروب یک مرد کُرد با زن و بچه اش مانده بودند وسط یه کوره راه ، من و علی هم
با تویوتا داشتیم از منطقه برمی گشتیم به شهر، چشمش که به قیافه ی لرزان زن و بچه ی
کُرد افتاد ، زد رو ترمز و رفت طرف اونا ، پرسید: «کجا می رین؟»
مرد کُرد گفت : «کرمانشاه» ، رانندگی بلدی ؟ آن شخص متعجب گفت: «بله بلدم!»
علی دمِ گوشم گفت: «سعید بریم عقب.»
مرد کُرد با زن و بچه اش نشستند جلو و ما هم عقب تویوتا ، توی اون سرمای زمستان !
باد و سرما می پیچید توی عقب تویوتا ؛ هر دوتامون مچاله شده بودیم ،
لجم گرفت و گفتم: «آخه این آدم رو می شناسی که این جوری بهش اعتماد کردی؟»
اون هم مثل من می لرزید، اما توی تاریکی خنده اش را پنهان نکرد و گفت:
«آره می شناسمش ، اینا از همون کوخ نشینانی هستند که امام فرمود به تمام
کاخ نشین ها شرف دارن ، تمام سختی های ما توی جبهه به خاطر ایناس ... !
" شهید علی چیت سازیان "