eitaa logo
🌹صدرا🌹
548 دنبال‌کننده
30.5هزار عکس
38.5هزار ویدیو
316 فایل
-مهربانم، عالم از توست غریبانه چرا میگردی؟❤️😔 اللهم عجل لولیک الفرج به حق حضرت زینب( س) به کانال صدرا خوش آمدید. @sadrasadat74 پیشنهادات و انتقادات خود را منتقل کنید. ✅ کپی از مطالب کانال،مشروط برذکرصلوات برای شهدا،بلا اشکال و آزاد است.
مشاهده در ایتا
دانلود
3.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اگر دیدی گره ای داری و باز نمی شود ، راهش اینه...⁉️ 👤استاد عزیزی
8.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
و خدا بهترین نگهبانه♥️ تلاوت زیبای آیه۵۱سوره توبه
12.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مدیریت برف به سبک ژاپنی! قابل توجه مدیران شهری و بین شهری! این روزا که برف زیاد اومده ما هم میتونیم برای برف ، این نعمت الهی مدیریت مصرف داشته باشیم!
9.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
در شب جمعه، مرقد امام حسین علیه‌السلام میزبان زائرانی از جمله پیامبران، امامان معصوم و ملائکه است که برای زیارت آن حضرت گرد هم می‌آیند. ‌امام صادق علیه‌السلام در این‌باره فرموده‌اند: «پیامبری در آسمان‌ها و زمین نیست مگر آن‌که از خداوند می‌خواهد تا به او اجازه دهد که به زیارت حسین بن علی علیه‌السلام بشتابد.»
3.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥🖍🖍🖍🖍🖍🖍🖍🖍🖍🖍🖍🖍🖍🖍🖍🖍🖍🖍 رونمایی مجری مشهور آمریکایی از مراسمات آیینی قربانی کردن انسان توسط یهودیان شیطان پرست در برنامه تلویزیونی‌اش❗️
6.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♨️جواب شبهه: همه باید لال بشیم؛ چون رهبری فرموده باید کمک دولت کنید! 📌اینها تفسیر غلط از بیانات رهبری است؛ خفه‌خون گرفتن درمقابل تصمیم اشتباه یک دولت، عین خیانت است! 📌آقای پزشکیان، شما با داد از قیمت دلار و گوشت و مرغ و طلا رئیس‌جمهور شدی؛ اما حالا داد همه مردم درآمده!
طنز جبهه اوضاع تدارکات بد جوری به هم ریخته بود، آه در بساط نداشتیم و پاسخ مسئولان بالاتر همیشه بردباری، امید به فردا و توکل بود. فرمانده مقر ما آدم اهل شوخی و مزاحی بود، یک روز گفت: « می‌خواهم به عنوان گزارش کار سیاهه ‌ای از اجناس موجود در تدارکات تهیه کنم و برای مقامات لشگر بفرستم.» طوماری تهیه شد،‌ همه امضا کردیم، شرح بعضی اقلام چنین بود: «نخود، چهار عدد، لوبیا پنج عدد، روغن نباتی جامد یک گرم، برنج دم سیاه فرد اعلا دو مثقال، و به همین ترتیب تا آخر، بعضی از بچه‌‌ها در محل امضا یا اثر انگشت خود گوشه و کنایه‌‌هایی نوشته و طرح و تصویرهای زیبایی کشیده بودند و طومار به یاد ماندنی شد.
دمدمای غروب یک مرد کُرد با زن و بچه اش مانده بودند وسط یه کوره راه ، من و علی هم با تویوتا داشتیم از منطقه برمی گشتیم به شهر، چشمش که به قیافه ی لرزان زن و بچه ی کُرد افتاد ، زد رو ترمز و رفت طرف اونا ، پرسید: «کجا می رین؟» مرد کُرد گفت : «کرمانشاه» ، رانندگی بلدی ؟  آن شخص متعجب گفت: «بله بلدم!» علی دمِ گوشم گفت: «سعید بریم عقب.» مرد کُرد با زن و بچه اش نشستند جلو و ما هم عقب تویوتا ، توی اون سرمای زمستان ! باد و سرما می پیچید توی عقب تویوتا ؛ هر دوتامون مچاله شده بودیم ، لجم گرفت و گفتم: «آخه این آدم رو می شناسی که این جوری بهش اعتماد کردی؟» اون هم مثل من می لرزید، اما توی تاریکی خنده اش را پنهان نکرد و گفت: «آره می شناسمش ، اینا  از همون کوخ نشینانی هستند که امام فرمود به تمام کاخ نشین ها شرف دارن ، تمام سختی های ما توی جبهه به خاطر ایناس ... ! " شهید علی چیت سازیان "