eitaa logo
🌹صدرا🌹
552 دنبال‌کننده
29.5هزار عکس
36.2هزار ویدیو
314 فایل
-مهربانم، عالم از توست غریبانه چرا میگردی؟❤️😔 اللهم عجل لولیک الفرج به حق حضرت زینب( س) به کانال صدرا خوش آمدید. @sadrasadat74 پیشنهادات و انتقادات خود را منتقل کنید. ✅ کپی از مطالب کانال،مشروط برذکرصلوات برای شهدا،بلا اشکال و آزاد است.
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹‏۶ شهید به پای انقلاب داد ازش پرسیدن پشیمون نیستی ؟ گفت: من ‎ رو الگوی خودم قرار دادم 🔸حاجیه‌خانم سکینه واعظی، ستاره‌ای درخشان در آسمان نصف جهان بود که ناگهان در ۸۷ سالگی، شب شهر شهیدان را ترک کرد، مادری که ۶ ستاره شهید بر آسمان ایثار و فداکاری ایران اسلامی آویخته است. 🔹بانو سکینه واعظی، در دوران تاریک ستم‌شاهی، برای مبارزه باظلم و سیاهی، شمع وجود پسر، دختر، داماد و عروس خود را تقدیم کرد اما هنوز سهم خود را از سفره انقلاب کافی نمی‌دانست و در دوران دفاع مقدس، ۲ پسر دیگرش را هم به جبهه فرستاد تا مدال‌های شهادت این خانواده را به عدد ۶ برساند و سهم او از سفره انقلاب شد یک جمله، «مادر شهید». 🔸شهیدان ابراهیم، حسن، محمد و فاطمه جعفریان فرزندان این مادر قهرمان و مرتضی و طیبه واعظی داماد و عروس او بودند.
مادر در خواب پسر شهیدش را می‌بیند. پسر به او می‌گوید: توی بهشت جام خیلی خوبه. چی می‌خوای برات بفرستم؟ مادر می‌گوید:«چیزی نمی‌خوام؛ فقط جلسه قرآن که می‌رم، همه قرآن می‌خونن و من نمی‌تونم بخونم خجالت می‌کشم. می‌دونن من سواد ندارم، بهم می‌گن همون سوره توحید رو بخون.». حاج کاظم می‌گوید:«نماز صبحت رو که خوندی قرآن رو بردار و بخون!». بعد از نماز یاد حرف پسرش می‌افتد. قرآن را بر می‌دارد و شروع می‌کند به خواندن. خبر می‌پیچد. پسر دیگرش این‌را به عنوان کرامت شهید محضر آیت الله نوری همدانی مطرح می‌کند و از ایشان می‌خواهد مادرش را امتحان کنند. قرار گذاشته می‌شود. حضرت آیت‌الله نزد مادر شهید می‌روند. قرآنی را به او می‌دهند که بخواند. به راحتی همه جای را می‌خواند؛ اما بعضی جاها را نه. میفرمایند:«قرآن خودت رو بردار و بخوان!». مادر شهید شروع می‌کند به خواندن؛ بدون غلط. آیت الله نوری گریه میکنند و چادر مادر شهید را می‌بوسند و می‌فرمایند:«جاهایی که نمی‌توانست بخواند متن غیر از قرآن قرار داده بودیم که امتحانش کنیم.» "شهید کاظم نجفی رستگار"
*﷽* وصیت من به دخترانی که عکس‌هایشان را در شبکه های اجتماعی می گذرانند این است که این کار شما باعث می شود امام زمان، خون گریه کند بعد از اینکه وصیت و خواهشم را شنیدید به آن عمل کنید. زیرا ما می رویم تا از شرف و آبروی شما زنان دفاع کنیم؛ مانند خانم حضرت زهرا (س) باشید. شهید مهدی محسن رعد
🌹🕊🌹🕊🌹 🌹خستگی نداشت. می گفت من حاضرم تو کوه با همه تون مسابقه بذارم، هر کدوم خسته شدين، بعدی ادامه بده... اينقدر بدن آماده ای داشت که تو جبهه گذاشتنش بيسيم چی. بيسيم چی (شهيد) پور احمد... - اصلاً دنبال شناخته شدن و شهرت نبود. به اين اصل خيلی اعتقاد داشت که اگه واقعاً کاری رو برای خود خدا بکنی، خودش عزيزت می کنه. آخرش هم همين خصلتش باعث شد تا عکس شهادتش اينطور معروف بشه. "شهید امیر حاج امینی"
8.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹🕊🌹🕊🌹 بسیار بسیار زیبا پیشنهاد دانلود
11.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🚩 فرمانده ۲۰ ساله "شهید محمود کاوه"، جوان ریزنقشی که ضد انقلاب آنقدر از او وحشت داشت که وقتی حقوق یک پاسدار ۲ هزار تومن بود برای سرش ۳ میلیون جایزه گذاشته بودند فرمانده‌ی ۲۰ ساله‌ای که خط بطلانی بر همه‌ی نظریات روانشناسی و انسان‌شناسی غربی است و مکتب انسان‌سازی اسلام را به بهترین شکل به نمایش گذاشت. مکتبی که فرمانده ۲۰ ساله تربیت میکند، نه یک جوان ۲۰ ساله‌ی دنیای مدرن که نه توان امرار معاش دارد و نه توان تشکیل خانواده، چه برسد به فرماندهی و آموزش نیروهای نظامی
آنان که به من بدی کردند، مرا هوشیار کردند. آنان که از من انتقاد کردند، به من راه و رسم زندگی آموختند. آنان که به من بی اعتنایی کردند، به من صبر و تحمل آموختند. آنان که به من خوبی کردند، به من مهر و وفا و دوستی آموختند. پس خدایا! به همه اینان که باعث تعالی دنیوی و اخروی من شدند خیر و نیکی دنیا و آخرت عطا فرما. "شهید مصطفی چمران"
جشن پتو!  علیرضا، پتویی برداشت و دوید، ایستاد دم در سنگر. یوسفی دوباره اومد و گفت:" حالا میاد". لحظه ای گذشت. صدای پای کسی اومد که پیچید داخل راهرو سنگر. سعید برقو خاموش کرد. سنگر، تاریک تاریک شد. صدای پا نزدیکتر شد. کسی داخل سنگر شد. علیرضا داد زد: یا علی! و پتو رو انداخت رو سرشو کشیدش وسط سنگر. بچه ها گفتند:" هورا! و ریختند روش. می دویدن و می پریدن روش!می گفتند:" دیگه برای کسی جشن پتو می گیری؟آقا محمدرضا!". لحظه ای گذشت؛ اما صدای محمدرضا درنیومد. سعید برقو روشن کرد و گفت:" بچه ی مردمو کشتید!". و بچه ها رو یکی یکی کشید عقب. کسی که زیر پتو بود، تکونی خورد. خسروان گفت:" زنده است بچه ها". دوباره بچه ها هورا کردند و ریختند روش. جیغ و داد می کردند که محمدرضا داخل سنگر شد. همه خشکشون زد. نفس ها تو گلوهامون گیر کرد. همه زل زدند به محمدرضا و نمی دونستند چی بگند و چیکار کنند؛ که محمدرضا گفت:" حاج آقا حجتی اومد تو سنگر و شما اینقدر سرو صدا می کنید. از فرمانده هم خجالت نمی کشید!؟". حرفش تمام نشده بود که همه یه متر رفتند عقب. چیزی نمانده بود که همه سکته کنیم. گیج و منگ نگاه هم می کردیم؛ که حاجی از زیر پتو اومد بیرون و از سنگر خارج شد.
🌹اینفوگرافی/مادران چند شهیدی در جنگ 🕊جالب است بدانیم که تعداد مادران چند شهید تقدیم کرده، چقدر است. مادرانی که چندین بار درب منزلشان برای خبر شهادت فرزندانشان زده شده است. 🌹 ۲۲ اسفند روز بزرگداشت شهدا گرامی باد
یکی از آشنایان خواب شهید پلارک رو دیده بود می گفت ازش تقاضای شفاعت کرده شهید پلارک بهش گفته: من نمی تونم شما رو شفاعت کنم تنها وقتی می تونم شفیع شما باشم که نماز بخونید و بهش توجه داشته باشید همچنین زبانتون رو نگه دارید در غیر این صورت هیچ کاری از دست من بر نمی آید... به راستی چقدر مراقبیم؟!!!  
🌺🌾🌺🌾🌺 ماجرای خدمت جهادی دو شهید که راه‌گشای آنان بعد از شد همسر شهید بلباسی در بیان خاطره‌ای به یکی از دوستان شهید گفته بود که دیشب خواب محمد را دیدم، پرسیدم حال و روزت چطور است؟ گفت:حالم خیلی خوب و شرایط عالی است. هرجا به مشکلی برمی‌خورم به دو نکته اشاره می‌کنم و رد می‌شوم؛ یکی خیریه صاحب الزمان که در مازندران تاسیس کردم و دیگری فعالیت‎‌های جهادی که انجام دادم.