eitaa logo
🖤کانال شهید مصطفی صدرزاده🖤
4.2هزار دنبال‌کننده
17.5هزار عکس
8.8هزار ویدیو
92 فایل
خــودســازی دغــدغــه اصــلی شــمــا بــاشــد و زنــدگــی نـامــه شــهــدا را بــخــوانــیــد.🌹 شهــیـد صــدرزاده لینک اینستاگرام https://instagram.com/shahid__mostafa_sadrzadeh2 خادم کانال @Zsh313
مشاهده در ایتا
دانلود
📸 حضور سردار قاآنی در مراسم تشییع شهدای گمنام در تهران ~~~~~~~~~~~~~~ @sadrzadeh1
4_5841670063937031870.mp3
6.02M
توی غریبی، تو اوج غم‌ها         
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دلتنگ چــــای روضـــــه و بی میل زمزمم خیری اگر که هست از این روضه دیده ام 🏴💔 صلےالله‌علیک‌یافاطمة @sadrzadeh1
تبر هرقدر بر جان درختان می‌زنند، این باغ  دوباره می‌شود سرسبز از سرو سرافرازی  سر از پا گر چه نشناسند در این راه سربازان  ولی سردار! مثل تو، ندیدم هیچ سربازی‌ @sadrzadeh1
🖤کانال شهید مصطفی صدرزاده🖤
💚یا رقیه خاتون س💚: نزدیکی های حسن آباد تسبیحت را درآوردی و استخاره پشت استخاره: «چی کار می کنی آقامصطفی؟ تصادف می کنی ها!» ۔ میای بریم مشهد؟ خوب اومد! -مشهد؟ اونم حالا؟ انگار خبر نداری دو روز دیگه عروسی سجاده، هنوز لباسم رو پرونکردم! . اما امام ما رو طلبیده، سه بار گرفتم، هرسه بار خوب اومد! به بزرگراه آزادگان که رسیدیم، به جای اینکه به طرف شهریار بپیچی پیچیدی طرف اتوبان امام رضا اسلام و رفتی به طرف مشهد، یک شب انجا ماندیم، صبح رفتیم زیارت و چرخی در مشهد زدیم و دوباره حرکت به سوی تهران، هرجا صدای اذان می شنیدی، می ایستادی برای نماز، نرسیده به آزادی، بزرگراه فتح، پارک المهدی نگه داشتی و صندلی ات را عقب دادی و خوابیدی، هرچه گفتم دو قدم مونده به خونه،گفتی :((نای حرکت ندارم، نذار مسافر امام رضا تلف شه.)) وقتی چیزی را میخواستی، کسی نمیتوانست رای تورا بزند. پشت فرمان خوابت برد و من بچه به بغل پلک نزدم. همان طور که نگاهت میکردم، سعی میکردم حدس بزنم داری چه خواب خوشی میبینی که گوشه لبت اینطور لبخند پر پر میزند. جنگ در سوریه مدت ها بود که شروع شده بود و این حال تورا بد میکرد. حالا ذهنت از استخر داری و برنج فروشی و رفتن به پایگاه و درس و مشق رفته بود سراغ سوریه. _باید هر طور شده برم پدر تکفیریا و داعش رو در بیارم! نگرانت بودم. از این فکر تازه، از این خیره شدن به اخبار تلویزیون ، از این عشقی که ممکن بود بال و پرت را بسوزاند. زمزمه هایت شروع شد... (سمیه با یک نفرازاهالی شهر ری آشناشده ام که درسوریه برای رزمنده هاغذا تدارک میبینه. میخوام همراش برم) _یعنی میخوای بری غذادرست کنی؟تویک نیمرو بلدنیستی درست کنی آقامصطفی! _بحث غذا درست کردن نیست،بحث رفتنه! _نمیفهمم،میخوای بری بجنگی؟ نه بابا!همین که توی آشپزخونه باشم،بالای سر آشپزوآشپزخونه. _من که سردرنمیارم.حالا واقعاتصمیمت روگرفتی؟ _تصمیم مراگرفته و ول نمیکنه! _از حالادلشوره به جونم انداختی آقا مصطفی!وای خداچیکارکنم؟ _هیچ کاری نکن،فقط بخواه که رفتن من هر چه زودتردرست بشه! هنوزدراندیشه مینشستیم همان آپارتمان ۵۹متری برای رفتن به هیئت می آمدیم کهنز منزل آقای حاج نصیری.خانه سه طبقه بود طبقه سوم خودشان مینشستند،طبقه اول حسینیه ای برای اقایون بود و طبقه وسط را هم بعد از رفتن مستاجر به هیئت خانم ها اختصاص داده بودند.پیش از سفرت به سوریه، رفتیم آنجا.طبقه دوم رافرش کرده و پشتی گذاشته و بخاری روشن کرده بودند برای خانم ها. بعد از پایان مراسم، خانم حاج آقا گفت:(مستاجرمون رو جواب کردیم ، اگه مستاجرخوب میشناسین معرفی کنین) _شرطتون چیه؟ _ماهواره نداشته باشن و با هیئتم مشکلی نداشته باشن. برای رفتن به سوریه ۱۵میلیون گرو گذاشته بودی. آنرا از دایی ات قرض کرده بودی و حالا دستت خالی بود، اما با آقای حاج نصیری صحبت کردی. گفت:(رهن کامل اینجا بالاست ، اما شما پانزده میلیون بده با اجاره ای مختصر،فقط ماهواره نباشه!) خندیدی.. خندیدی:((حاج آقا ما که بدون ماهواره نمیتونیم زندگی کنیم!)) _جسارت نباشه پسرم، ولی مستاجر قبلی توری رو سوراخ کرده بود و سیم ماهواره رد کرده بود. _پس این سوراخا رو نگیرید تا دوباره توری رو سوراخ نکنیم! حاج آقا گفت:((شما مثه پسرم هستی،اگه بیاین اینجا خیالم راحت میشه.)) از همان جا رفتیم منزل پدرت. دیر وقت بود . بعد از کمی صحبت گفتی:((خانه حاج آقا نصیری رو دیدیم و پسندیدیم.)) _اگه خوبه،معامله کنید ! کمی مکث کردی:((نه بابا همین جا که نشستیم خوبه!)) _اگه مشکلت پوله، به شما قرض میدم! هم آدم مغروری بودی هم صاحب عزت نفس،ولی بالاخره قبول کردی از پدرت قرض بگیری و قرارداد خانه را بستیم. خانه نه پرده داشت نه وسایل اندک ما آنجا را پر میکرد،اما تو مدام دل داری ام میدادی. _یه موقع فکر و خیال نکنی ها! همه این وسایل رو میخرم برات. بخاری جهیزیه ام را که طرح شومینه ای بود،همان سال اول ازدواجمان که هوا گرم شد بردی حسینیه و دیگر نیاوردی. سال بعد که هوا سرد شده بود مجبور شدیم پنج شعله گاز را روشن و خاموش کنیم. مدتی هم از خواهرت بخاری کوچکی قرض کردیم تا اینکه در خانه جدید،پدرت به عنوان چشم روشنی برایمان یک بخاری خرید. یک فرش شش متری هم که مال بابابزرگ بود،مامانم به ما داد و باقی اش را هم با وسایل خودمان پر کردیم. @sadrzadeh1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚘ قوانین ده گانه شهید مجتبی علمدار ⚘ اهل ساری بود و مداح خوش صدا 🎤 آسِید مجتبی علمدار نفس و روح خدایی داشت و دل از زَر و بَرق این دنیای فانی کنده بود و دل پاکش را تقدیم به خدا کرده بود ۰ 🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼 برای رسیدن به خدا باید تلاش کرد تلاش فراوان شهید علمدار برای خودش قوانین ده گانه نوشته بود : ❌ قانون یک : بارِالها ، اعتراف میکنم از اینکه قرآن را نشناختم و به قرآن عمل نکردم. روزی ده آیه قرآن را باید بخوانم . اگه روزی کوتاهی کردم و به هر دلیلی نتوانستم این ده آیه را بخوانم روز بعد باید حتماً یک جزء کامل بخوانم . ❌ (تاریخ اجرا : ۴ مرداد ۱۳۶۹) @sadrzadeh1
شـیطون واسه افرادی ڪه بچه مــذهبے هستن بیشــتر دام پهن می‌ڪنه! اون خودش یه بچه مذهبـــی بود ڪه عاقـبت به شر شد ..! 🌻 @sadrzadeh1
تا هستن قدرشون رو بدونیم نذاریم موقعی که یه قاب عکس ازشون موند اون موقع بگیم کاشکی ۱ ثانیه میدیدمت دستت رو میبوسیدم ❤ ❤سلامتی تمام مادرای زحمتکش صلوات ❤ ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈  @alamdarr_komeil ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
❤️ قࢪائت دعاے فرج ... به‌نیّٺ برادࢪشهیدمان‌مےخوانیم 🌱 💐💚 @sadrzadeh1
اعمال قبل از خواب :) شبٺون منور به نگاه مادر ساداٺ..🍃 .کانال فرهنگی انقلابی شهید مصطفی صدر زاده @sadrzadeh1
نماز_شب🌸 امام صادق علیه السلام : نماز شب ،چهره را زیبا و اخلاق را نیکو و بوی بدن را پاک و خوش و روزی را فراوان و بد هکاری را ،ادا و هم وغم را بر طرف می سازد و دیده را جلا می بخشد. رساله لقاء الله ص185 امام صادق ع فرمود: خانه هایی که در آنها نماز شب خوانده شود، بر اهل آسمان چنان می درخشد که ستارگان بر اهل زمین می درخشد @sadrzadeh1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔻تا امروز چند کمپین از جمله برخورد با روزنامه نگار هتاک به حاج قاسم ، حمایت دولت از ایتا و... ساختیم که خدا را شکر تا ۴۰ هزار امضا ثبت شده و پیگیری های خوبی شده... 🔹امشب کمپین جدید داریم و ان‌شاءالله با کمک از چادر خاکی مادر نمی‌گذاریم چادر را از سر جوانان پاک ایرانی بردارند! 🔸این کمپین جدید حمایت از حجاب و برخورد با هنجار شکنی های آشکاره و با کمک شما، مسئولان متوجه میشن که جوان های ایرانی همه جوره پای دین و حجابشون هستند و باید از اعتقادات مردم صیانت کنند! 🔹بسم الله پست آخر (ضربه بزنید) را هر نفر برای ۱۰ نفر ارسال کنه و در هر گروه و کانالی که دارید منتشر کنید عضو شوید👇 @rafiq_shahidam96
🔻لینک کمپین را اگر مرورگر ایتا باز نکرد کپی کنید و از مرورگر کروم وارد بشید 🔸 متن و لینک کمپین در پست زیر هست 👇👇👇👇👇
کاش با تلنگری برگردیم والا هیهات از دلی که سخت شده یه روز شهید پا به دنیای پدر و مادر گذاشت و خانه ای رو منور کرد ، حالا بازم برگشته تا کشوری رو‌ منور کنه ، تلنگری بزنه و بازم بره تلنگری بخوریم و کمی به عقب برگردیم و یادمون بیاد که دیروز برای دین و‌ کشور چه خون ها ریخته شد. حضور شهدا در این روزها بین ما بی معنا نیست ، حرمت شهدا رو نگه داریم و پای خون اونها بمانیم😔
🔴فقط ۱۰ امضا تا گزارش از مطالبه پاساژهای هنجار شکن را پلمپ کنید متاسفانه بعد از اغتشاشات اخیر فرهنگ بدحجابی تبدیل به بی‌حجابی شده است و در صورت مماشات و سهل‌انگاری و بی‌تفاوتی مردم و مسئولین وضعیت فرهنگی جامعه بدتر و بدتر خواهد شد! یکی از مکان‌هایی که مکرر در آن کشف حجاب دیده می‌شود پاساژها و بانک‌ها است! از این رو در فارس من کمپین پلمپ پاساژ های خاطی شکل گرفته است تا تعزیرات و شهرداری تذکرات لازم را به کسبه ابلاغ کنند و در صورت نیاز اقدام به پلمپ مغازه‌داران خاطی کند. 💢امضا کمپین👇👇 https://www.farsnews.ir/my/c/177241 https://www.farsnews.ir/my/c/177241 عضو شوید👇 @rafiq_shahidam96