eitaa logo
🖤کانال شهید مصطفی صدرزاده🖤
4.2هزار دنبال‌کننده
17.6هزار عکس
8.8هزار ویدیو
92 فایل
خــودســازی دغــدغــه اصــلی شــمــا بــاشــد و زنــدگــی نـامــه شــهــدا را بــخــوانــیــد.🌹 شهــیـد صــدرزاده لینک اینستاگرام https://instagram.com/shahid__mostafa_sadrzadeh2 خادم کانال @Zsh313
مشاهده در ایتا
دانلود
✨دلنوشته همسر شهید 🕊 هیچ وقت فکرشم نمیکردم کوچه هایی که داخلش بزرگ شدم روزی به اسم همسرم بشه! کوچه هایی که بزرگ شدیم؛) مگه نه؟ ┄┄┅┅┅❅◇❅┅┅┅┄┄ 🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊 🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀 @sadrzadeh1
🖤کانال شهید مصطفی صدرزاده🖤
کتاب «تنها گریه کن»، شامل روایت زندگی اشرف سادات منتظری مادر شهید محمد معماریان در دوران مبارزات انقلاب اسلامی، جنگ تحمیلی و پس از آن است که به قلم اکرم اسلامی تدوین و توسط انتشارات حماسه یاران منتشر شده است. به بهانه مراسم امروز و تقریظی که رهبر انقلاب بر این کتاب نوشته‌اند، فرازهایی از این کتاب را تورق می‌کنیم: راضی شدم بروم بیمارستان. بعد از عکس و معاینه تشخیص‌شان این بود که پایم را تا بالای زانو گچ بگیرم…حوصله نمی‌کردم بنشینم گوشه خانه و دست و پایم بسته باشد. همین شد که قبول نکردم. دوباره همان باند و پارچه‌ها را بستم و برگشتم خانه… گاهی برای روضه، خودم را لنگ لنگان می‌رساندم خانه در و همسایه. می‌نشستم حسرت می‌خوردم. با خود می‌گفتم: «اشرف سادات می‌بینی زمین‌گیر شدی؟ بی‌لیاقتی چطوریه؟ دهه محرم از نصف گذشته و تو نتونستی یه سینی چای بگردونی تو روضه؟»... نا نداشتم تکان بخورم. خواب و بیدار همان طور دراز کشیدم و با الله اکبر اذان صبح چشم‌هایم باز شد… نماز را نتوانستم آن طور که دلخواهم بود بخوانم… خواستم کمی بیشتر استراحت کنم که بتوانم تا آخر شب دوام بیاروم. دراز کشیدم و چشم‌هایم گرم شده و نشده، حواسم رفت پی یک صدا… صدای عزاداری می‌آمد. اول دور بود و نامفهوم. من شک کردم. ولی وقتی نزدیک شدند یقین کردم صدای سعید آل طاهاست.تو دلم گفتم محمد (فرزند شهیدش) چقدر صدای سعید را دوست داشت. می‌خواستم با همان عصاها هر چقدر هم پایین رفتن از پله‌های مسجد سخت باشد بروم دسته شان را ببینم. داشتم تقلا می‌کردم که یکی گفت دارن میان تو مسجد. در دو صف داخل مسجد شدند به سمت محراب. چشم دوخته بودم به سعید و با خودم گفتم: " بی‌خود نیست مادرت هر بار صدات رو می شنوه مشت می کوبه روی سینه‌اش و قربون صدقه‌ات میره"… یکهو یاد گریه‌های مادرش افتادم. به سینه‌اش می‌کوبید و سعید را صدا می‌زد. نشسته بود یک جایی وسط گلزار و به سعید التماس می‌کرد بلند شود و نوحه بخواند. هی خودش را تکان می‌داد و رو به جمعیت می‌گفت: " پسرم دیگه از این به بعد پیش خود سید الشهدا نوحه خونی می کنه و مردم رو می گریونه" شک کردم. گیج شده بودم. دستم را گذاشتم روی قلبم و گفتم: «سعید که شهید شده! اینجا چه کار می کنه» … چیزی که می‌دیدم با عقل فهم نمی‌شد. حالا محمد هم کنار سعید ایستاده بود. دو تا دستش را می‌برد بالا و مردانه سینه می‌زد. زل زل نگاهش می‌کردم. چشمش که به من افتاد به رویم خندید. جمعیت را دور زد و آمد طرفم. ایستاد روبرویم. دست‌هایش را انداخت دور گردنم و صورتم را بوسید. از خوشحالی و ذوق دیدنش نمی‌دانستم چه کار کنم. کشیدمش توی بغلم و بوسیدمش. بر خلاف همیشه که تاب نمی‌آورد و از خجالت، مدام تلاش می‌کرد زودتر از بغلم بیرون بیاید، این بار اجازه داد طولانی بچسبانمش به سینه‌ام. از خودم جدایش کردم. خوب نگاهش کردم. باورم نمی‌شد. پرسیدم: «محمد تویی مامان؟ می دونی چند وقته ندیدمت؟ چقدر بزرگ شدی؟» حالم را پرسید. تا بخواهم جواب دهم دیدم حسن آزادیان جلو آمد و بنا کرد به سلام و احوالپرسی. از دلم رد شد که این بچه از اولش هم خوش رو و مهربان بود… نه فقط بعد شهادتش. حتی جبهه هم که بود همیشه اینها را برای مادرش تعریف می‌کردم. آزادیان با دست اشاره کرد و گفت: «حاج خانوم اینها چیه تو دستتون؟» تا بخواهم جواب بدهم، محمد دست پیش گرفت و گفت: «چیزی نیست. مامانم حالش خوبه» دلم می‌خواست برای محمد درددل کنم. زبان باز کردم و گفتم چقدر اذیتم و درد دارم. از پا افتاده‌ام و بدون کمک حتی یک قدم نمی‌توانم بردارم. برایم غصه دار شد و دلداریم داد…با لبخند گفت: «مامان چند روز پیش رفته بودیم زیارت. برات سوغاتی آوردم» … دست برد و از داخل جیبش یک تکه پارچه سبز در آورد و وقتی تایش را باز کرد دیدم یک شال باریک است.بوسید و گذاشت روی چشمهایش. گفت: «از داخل ضریح برداشتم». دستش را دراز کرد سمت صورتم. از بالای پیشانی تا پایم را دست کشید. زانو زد. یکی یکی پارچه‌هایی را که به پایم بسته بود باز کرد. شال را بست به پایم و گفت: «غصه نخور مامان جان، برو نذرت را ادا کن امشب» سرم پایین بود و داشتم گره شال سبز را نگاه می‌کردم. پلک زدم و چشم باز کردم. همه چیز عوض شده بود. از خنکی نسیم اول صبح مور مورم شد. بوی گلاب و شربت زعفران ظهر عاشورا می‌آمد. رد خیسی اشک روی صورتم مانده بود. هرچه گشتم نه از سعید آل طاها، نه خوش و بش کردن حسن آزادیان و نه محمد اثری پیدا کردم. توی رختخواب نشستم و چشمم افتاد به مچ پایم. هیچ‌چیز دورش نبود به جز همان پارچه سبزی که محمد با دست‌های خودش بسته بود. با خودم گفتم من که لیاقت زیارت آقا رو ندارم لابد محمد رو واسطه فرستادن. بذار ببینم می‌توانم بایستم. با احتیاط بلند شدم و تکیه‌ام رو به دیوار دادم. پایم رو روی زمین گذاشتم و کم‌کم از دیوار فاصله گرفتم. هیچ دردی نداشتم. کف پایم را زمین فشار دادم و قدم برداشتم. خودم به
🖤کانال شهید مصطفی صدرزاده🖤
کتاب «تنها گریه کن»، شامل روایت زندگی اشرف سادات منتظری مادر شهید محمد معماریان در دوران مبارزات انق
نهایی. بی کمک، بدون عصا! گریه کردم و بلند گفتم: «خدایا شکرت. آقاجان از شما هم ممنونم. حسین جان ممنونم. من کنیز شما بودم. ممنونم به من نگاهی کردید… محمد مادر دستت درد نکنه…» @sadrzadeh1
1_1321103245.mp3
3.77M
هندزفری ها دم دسته؟!🎧 دلم گرفته انگاری که اسیر زندونه..... یه وقتایی آروم میخندم ولی دلم خونه....💔 @sadrzadeh1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❤️ قࢪائت دعاے فرج ... به‌نیّٺ برادࢪشهیدمان‌مےخوانیم 🌱 💐💚 @sadrzadeh1
اعمال قبل از خواب :) شبٺون منور به نگاه مادر ساداٺ..🍃 .کانال فرهنگی انقلابی شهید مصطفی صدر زاده @sadrzadeh1
🌞✨ +از امام سجاد سوال شد: -چگونه است كه شب زنده داران از خوش سيماترين مردمند؟ +امام عليه السلام فرمود: زيرا آنها با خداى خود خلوت مى كنند و خدا آنها را با نورش مى پوشاند. 📚بحارالأنوار، ج87، ص159 ───• · · · ⌞🌸⌝ · · · •─── ╭━━⊰❀🌹❀⊱━━╮ 🇮🇷 @sadrzadeh1 ╰━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╯
نماز_شب🌸 امام صادق علیه السلام : نماز شب ،چهره را زیبا و اخلاق را نیکو و بوی بدن را پاک و خوش و روزی را فراوان و بد هکاری را ،ادا و هم وغم را بر طرف می سازد و دیده را جلا می بخشد. رساله لقاء الله ص185 امام صادق ع فرمود: خانه هایی که در آنها نماز شب خوانده شود، بر اهل آسمان چنان می درخشد که ستارگان بر اهل زمین می درخشد @sadrzadeh1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌻بسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ🌻 سلام عزیز برادرم 🌸قرار اول هر صبح🌸 شروع فعالیت کانال همراه با قرائت صلوات الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍوَعَجِّلْ فَرَجَهُم هدیه به رفیق شهیدمون باشد که با دعای خیر روزمون منور در مسیر سعادت و قرب الهی ثابت قدم بمونیم ♥شهید مصطفی صدر زاده رفیق شهیدم♥
4_5791793128419625721.mp3
21.59M
.. ❀❀ با امـام زمانت یه قـرار عـاشقانه بذار و هــر روز بخون... ❀❀❣ 🎙با صدای آقای ❣الّلهُــمَّ_عَجِّــلْ_لِوَلِیِّکَــــ_الْفَــرَج❣
❣ 🔅 السَّلاَمُ عَلَى بَقِيَّةِ اللَّهِ فِي بِلاَدِهِ وَ حُجَّتِهِ عَلَى عِبَادِهِ... 🌱سلام بر مولایی که زمینیان، عطر خدا را از وجود او استشمام می کنند؛ سلام بر او و بر روزی که حکومت خدا را روی زمین برپا خواهد کرد. 📚 صحیفه مهدیه، زیارت پنجم حضرت بقیة الله کانال شهیدمصطفی صدرزاده👇 @sadrzadeh1 ╰═━⊰🍃🌸✨🌸🍃⊱━═╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
-فقط به خدا توکل کنید 😊♥️🌿 🎥 صبح تون شهدایی✋ کانال شهیدمصطفی صدرزاده👇 @sadrzadeh1 ╰═━⊰🍃🌸✨🌸🍃⊱━═╯
🌹عجب حڪایتی دارد این شهید والامقام: در ۷ تیر متولد می شود در ۷ تیر اسمش برای حج در می آید در ۷ تیر به عضویت سپاه در می آید در ۷ تیر عازم جبهه می شود در ۷ تیر ازدواج می کند در ۷ تیر تنها دخترش بدنیا می آید در ۷ تیر هم به شهادت می رسد... 🌷شهید احمد اللهیاری 🌷شادی روحش صلوات... کانال شهیدمصطفی صدرزاده👇 @sadrzadeh1 ╰═━⊰🍃🌸✨🌸🍃⊱━═╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
چرا ابراهیم هادی؟.mp3
10.32M
چرا ابراهیم هادی اینجوری دل میبره؟ 🎤روایتگری حاج حسین یکتا درباره شهید ابراهیم هادی در کانال کمیل... کانال شهیدمصطفی صدرزاده👇 @sadrzadeh1 ╰═━⊰🍃🌸✨🌸🍃⊱━═╯
❤️یه وقت هایۍ بحث تکلیف میشد بهش میگفتم آقا مهدی تهران بهت نیازمندترند تا عراق! میگفت : من ملزم به تکلیف نیستم هرجا نیاز باشه همونجا میرم یه موقع میبینی شهر نیاز بہ سوفر داره یہ موقع میبینی نیاز به معلم ، پای تخته سیاه داره من هرجا که لازم باشہ همونجا میرم :) کانال شهیدمصطفی صدرزاده👇 @sadrzadeh1 ╰═━⊰🍃🌸✨🌸🍃⊱━═╯
37.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
. خواهشا تا انتها مشاهده نمایید 🙏 . 💠 حضرت آقا دنبال شیر زن هستن برای نجات کشور !!! . 🔸️ صحبت های قابل تامل 🔸️ . خانمایی که عشق امام زمان را در قلب تان دارید و دوست دارید امام زمان از شما راضی باشن فقط بخاطر خدا و امام زمان.... این بحران را دریابید و الان که آینده تاریخ شیعه به تصمیم شما وابسته است مجاهدت فرزندآوری کنید . کانال شهیدمصطفی صدرزاده👇 @sadrzadeh1 ╰═━⊰🍃🌸✨🌸🍃⊱━═╯