❤️قصّه دلبری❤️۱۳
فصل دوم
مسئول اعتکاف دانش آموزی یزد بود.از وسط برنامه ها میرفت و میآمد. قرار شد بعداز ایام البیض برویم کنار معراج شهدای گمنام دانشگاه عقد کنیم.رفته بود پیش حاج آقای آیت اللهی که بیایند برای خواندن خطبه عقد.ایشان گفته بودند:(بهتره برید امامزاده جعفر ع یزد.)
خانواده ها به این تصمیم رسیده بودند که دوتا مراسم مفصل در سالن بگیرند،یکی یزد،یکی هم تهران.مخالفت کرد،گفت:(باید یکی رو ساده بگیریم).اصلا راضی نشد،من را انداخت جلو که بزرگ ترها را راضی کنم.چون من هم با او موافق بودم،زور خودم را زدم تا آخر به خواسته اش رسید.شب تا صبح خوابم نبرد.دور حیاط راه میرفتم .تمام صحنه ها مثل فیلم در ذهنم رد میشد .همه آن منت کشی هایش.از آقای قرائتی شنیده بودم:(۵۰ درصد ازدواج تحقیقه و ۵۰ درصدش توسل.نمیشه به تحقیق امید داشت، ولی میتوان به توسل دل بست.)بین خوف و رجا گیر افتاده بودم.با اینکه به دلم نشسته بود،باز دلهره داشتم.متوسل شدم
زنگ زدم به حرم امام رضا ع همان که خِیرم کرده بود برایش.چشمانم را بستم.بانوای صلوات خاصه،خودم را پای ضریح می دیدم.در بین همهمه زائران ،حرفم را دخیل بستم به ضریح:
(ما از تو به غیر از تو نداریم تمنا
حلوا به کسی ده که محبت نچشیده)
همه را سپردم به امام ع،
هندزفری را گذاشتم داخل گوشم.راه میرفتم و روضه گوش میدادم.رفتم به اتاقم با هدیه هایش ور رفتم؛کفن شهید گمنام ،پلاک شهید.صدای اذان مسجد بلند شد.مادرم سرکشید داخل اتاق و گفت:نخوابیدی؟برو یه سوره قرآن بخون!
ساعت شش شش و نیم صبح خاله ام آمد.با مادرم وسایل سفره عقد را جمع میکردند. نشسته بودم و برّوبرّ نگاهشان میکردم.به خودم میگفتم:(یعنی همه اینا داره جدی میشه ؟خاله ام غرولندی کرد که (کمک نمیکنی حداقل پاشو لباست را بپوش)همه عجله داشتند که باید زودتر عقد خوانده شود تا به شلوغی امامزاده نخوریم.وقتی با کت و شلوار دیدمش پقی زدم زیر خنده.هیچکس باور نمیکرد این آدم،تن به کت و شلوار پوشیدی یا کت و شلوار شما رو پوشیده؟در همه عمرش فقط دو بار با کت و شلوار دیدمش:یک بار برای مراسم عقد،یک بار هم برای عروسی.
درو همسایه و دوست و آشنا با تعجب میپرسیدند :(حالا چرا امامزاده؟)نداشتیم بین فک و فامیل کسی این قدر ساده دخترش را بفرستد خانه بخت.
سفره عقد ساده ای انداختیم ،وسایل صبحانه را با کمی نان و پنیر و سبزی و گردو و شیرینی یزدی گذاشتیم داخل سفره.
❤️قصّه دلبری ❤️۱۴
خیلی خوشحال بودم که قسمت شد قرآن و جانماز هدیه حضرت آقا را بگذارم داخل سفره عقد.سال ۱۳۶۸ که حضرت آقا آمده بودند یزد،متنی بدون اسم برای ایشان نوشته بودم.چند وقت بعد،از طرف دفتر ایشان زنگ زدند منزلمان که (که نویسنده این متن زنه یا مرد؟)مادرم گفت:دخترم نوشته.یکی دو هفته ای گذشت که دیدم پستچی بسته ای آورده است.
آقای آیت اللهی خطبه مفصلی خواندند با تمام آداب و جزئیاتش.فامیل میگفتند:ما تا حالا این طور خطبه ای ندیده بودیم.
حالا در این هیر و ویر پیله کرده بودند که برای شهادتش دعا کنم.میگفت :اینجا جاییه که دعا مستجاب میشه.
هرچه میخواستم بهش بفهمانم که ول کن.این قدر روی این مطلب پافشاری نکن،راه نمیداد.هی میگفت: تو سبب شهادت منی،من این رو با ارباب عهد بستم،مطمئنم که شهید میشوم.
فامیل که در ابتدای امر،کلا گیج شده بودند.آن از ریخت و قیافه داماد،این هم از مکان خطبه عقد.آن ها آدمی با این همه ریش را جز در لباس روحانیت ندیده بودند.بعضی ها که فکر میکردند طلبه است.با توجه به اوضاع مالی پدرم،خواستگارهای پول داری داشتم که همه را دست به سر کرده بودم.حالا برای همه سوال شده بود ،مرجان به چه چیز این آدم دل خوش کرده که بله گفته است
عده ای هم با مکان ازدواجمان کنار میآمدند، ولی می گفتند:(مهریه اش رو کجای دلمون بذاریم.چهارده تا سکه هم شد مهریه!.
5.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 نجوای همسر شهید باکری در کنار مزار حاج قاسم سلیمانی
اومدم بهت بگم گلی گم کرده ام میجویم او را😭😭
╰═━⊰🍃🌸✨🌸🍃⊱━═╯
🌱خدایا از تو ممنونم بیاندازه که در دل ما محبت سید علیخامنهای را انداختی تا بیاموزد درس ایستادگی را درس اینکه یزیدهای دوران را بشناسیم و جلوی آنها سر خم نکنیم.
#شهیدانه 🕊
#شهیدمصطفیصدرزاده ♥️
【 @】
خطبه عقد خواهر شهید مجید قربانخانی از شهدای مدافع حرم که سال ۱۳۹۴ در منطقه خانطومان سوریه به شهادت رسیده بود توسط رهبر انقلاب قرائت شد
رهبر انقلاب بعد از جاری شدن خطبه عقد دعا کردند این زوج زندگی شیرینی داشته باشند: «باهم بسازید، صفا و صداقت داشته باشید تا زندگیتان شیرین باشد.» این اما همه ماجرا نبود.
پس از قرائت خطبه عقد، پدر شهید قربانخانی از حضرت آیتالله خامنهای درخواست کرد تا از مادر شهید بخواهند تا لباس مشکی خود را عوض کند؛ درخواستی که با پاسخ مثبت ایشان روبرو شد: «لباس مشکی را عوض کنید. ما چشم حقیقتبین نداریم و نزدیکبین هستیم. اگر چشم حقیقتبین داشتیم و جایگاه شهدا را در آن دنیا میدیدیم قطعاً برای آنها خوشحالی و شادی میکردیم و عزا نمیگرفتیم.»
شادی روح شهید مجید قربانخانی صلواتی بفرستیم❤️
کانال شهیدمصطفی صدرزاده👇
@sadrzadeh1
╰═━⊰🍃🌸✨🌸🍃⊱━═╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
😢شهید صدرزاده در حین پخش شربت بعد از عملیات که نیم ساعت بعد ترکش می خورد😔
کانال شهیدمصطفی صدرزاده👇
@sadrzadeh1
╰═━⊰🍃🌸✨🌸🍃⊱━═╯
#قرارِعاشقۍ❤️
قࢪائت دعاے فرج ...
بهنیّٺ برادࢪشهیدمانمےخوانیم 🌱
#اللّٰهُمَّعَجِّللِوَلیِّڪالفَرَج 💐💚
@sadrzadeh1
دانلود+دعای+توسل+مهدی+سماواتی+++متن.mp3
10.19M
🌸قرار چهارشنبه شب هامون دعای توسل بنیابت از شهدایی دفاع مقدس شهید ابراهیم هادی شهدایی مدافعان حرم🌸
♥التماس دعای شهادت♥
برای سلامتی اقا صاحب زمان عج برای حاجت روایی اعضای کانال مجموعه فرهنگی شهید ابراهیم هادی علل خصوص خادم شهید ابراهیم هادی🤲🏻
الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِلوَلــیِّڪَاَلْفــَرَجْبحقحضࢪٺزینبکبرۍسلاماللهعلیها🌹🕊🌹
علاّمه مجلسی فرموده است: در بعضی از کتابهای شایسته احترام از محمّد بن بابویه نقل کردهاند که این دعا را از امامان(علیهمالسلام) روایت کرده و گفته است: در هیچ امری آن را نخواندم مگر آنکه به زودی اثر اجابت آن را یافتم التماس دعا 🌼🕊🌼
🌹شادی روح تمام شهــدا، و امام شهدا و سلامتی وتعجیل در فرج مولا صاحب الزمان عج #5صلـــوات🌹
❤اَللهُمَ صَّلِ عَلےِمُحَمَدوآلِ مُحَمَدوعَجِل فَرَجَهُم❤
اعمال قبل از خواب :)
شبٺون منور به نگاه مادر ساداٺ..🍃
.کانال فرهنگی انقلابی شهید مصطفی صدر زاده
@sadrzadeh1
نماز_شب🌸
امام صادق علیه السلام : نماز شب ،چهره را زیبا و اخلاق را نیکو و بوی بدن را پاک و خوش و روزی را فراوان و بد هکاری را ،ادا و هم وغم را بر طرف می سازد و دیده را جلا می بخشد.
رساله لقاء الله ص185
امام صادق ع فرمود: خانه هایی که در آنها نماز شب خوانده شود، بر اهل آسمان چنان می درخشد که ستارگان بر اهل زمین می درخشد
کانال شهیدمصطفی صدرزاده👇
@sadrzadeh1
╰═━⊰🍃🌸✨🌸🍃⊱━═╯