فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کاری از فاطمه خانم ۱۴ ساله که ارادت بسیار به شهید صدرزاده دارن ...
#شهید_مصطفی_صدرزاده
ارسالی از شما
خاطره شهید
اینکه نمیشود برادر من هروقت دوست داشتی، می آیی و هر وقت هم دلت نخواست ،نمی آیی؛ رفت و آمد خادم مسجد جمکران روی نظم و انضباط است ،دل بخواهی نیست یا تعهد اخلاقی میدهی که هر سه شنبه در مسجد حاضر باشی یا اینکه دور خادم بودن را خط بکش و وقت ما را هم نگیر وقتی حرف حاج آقا تمام شد
مهدی لبخندی زد و گفت چشم تعهد میدهم هر سه شنبه سر وقت در مسجد حاضر باشم پای برگه تعهد را امضا کرد و از اتاق بیرون آمدیم گفتـم مهدی لااقل دلیل غیبت این چند هفته را به حاج آقا میگفتی که به سوریه رفته بودی سه شنبه شد و حاج آقا زیر تابوتی که پیکر سوخته مهدی در آن بود؛ بلند لبیک یا زینب س میگفت
خادم مسجد جمکران
شهید مدافع حرم
مهدی طهماسبی
کانال شهیدمصطفی صدرزاده👇
@sadrzadeh1
╰═━⊰🍃🌸✨🌸🍃⊱━═╯
هم قد گلوله توپ بود . . .
گفتم: چه جوری اومدی اینجا؟
گفت: با التماس!
گفتم: چه جوری گلوله رو بلند میکنی میاری؟
گفت: با التماس!
به شوخی گفتم: میدونی آدم چه جوری شهید میشه؟
لبخندی زد و گفت: با التماس!
تکه های بدنش رو که جمع میکردم فهمیدم چقدر التماس کرده . .
کانال شهیدمصطفی صدرزاده👇
@sadrzadeh1
╰═━⊰🍃🌸✨🌸🍃⊱━═╯
27.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
໑♥️⛓
•
.
میـان این همه هیاهـو
و هـرج و مـرج دنیـا
میـان تمـام سختۍها
دیدن تو آرامـش مـا است🌸💕
📻¦↫#کلیپ🎈
📿¦↫#شہیدجھادعمادمغنیھ💛!
#کانال مصطفی رسول هادی دلها👇
@shmostafa_rasol_hadi
-------»»♡🌷🌷🌷♡««-------
💫بسم الله الرحمن الرحیم 💫
سلام و عرض ادب خدمت اعضای محترم کانال 🖐
دوستان ختم صلوات داریم🍃
🌷🍃
روز جمعه و روز صلوات ⚘
هدیه بدیم به امام زمان ارواحنافداه و حضرت زهرا ( ص) 🤲🏻و نیابت از شهید عزیز ابراهیم هادی و شهید صدرزاده وشهدای که برای امنیت ما به رفیع شهادت نائل آمدند 🕊
#و شفای همه بیماران و (مخصوصا حاجت روایی خادم محترم کانال شهید صدرزاده)به حق حضرت زهرا سلاماللهعلیه و این شهید عزیز
دعا کنید که حاجت روا و گره از مشکلاتشان بر طرف شود انشاءالله🤲🏻
وهمه اون اعضای محترمی که التماس دعااا گفتن🌹🤲🏻
و هدیه بدیم امام زمان ارواحنافداه و تعجیل در ظهور اقا صاحب الزمان 🤲
و برای سلامتی رهبر عزیزمان خیلی دعا کنید🤲 🌺
وبه حق این شهید عزیز که پناه بهش آورده هر چه سریع تر مشکالاتشان بر طرف شود الهی آمین🤲🏻
برای شفای همه مریض ها خیلی دعا🤲 کنید
ختم 14000 هزار صلوات🤲🏻🍃
با نفس های گرمتان دعاگوی همه باشید🤲🏻🌹
محتاج دعای شما عزیزان هستیم✋🏻🌹
خصوصا حاجت روایی خادم کانال شهید صدرزاده 🤲🏻🍃
و شما عزیزانی که در این ختم شرکت میکنید انشاءالله که همگی حاجت روا شوید🤲🏻🤲🏻🤲🏻🤲🏻
دوستان لطف کنید تعداد صلوات ها را آیدی زیر
اعلام کنید🌹🍃
👇👇👇
@rogaye_khaton315
محلت ختم تا فردا شب ساعت۲۱ وقت هست باشد که انشاءالله حاجت رو شوید🤲🏻🌹
اجرتان با حضرت زهرا سلام الله علیها🤲🏻🍃
التماس دعااا
🍃🌷
🖤کانال شهید مصطفی صدرزاده🖤
💫بسم الله الرحمن الرحیم 💫 سلام و عرض ادب خدمت اعضای محترم کانال 🖐 دوستان ختم صلوات داریم🍃 🌷🍃 روز
۵۰۰
۵۰۰
۱۰۰۰
۵۰۰۰
۲۰۰
۳۱۳۰
۳۰۰
۵۰۰
۲۰۰
۵۰۰
۵۰۰
۱۰۰۰
۲۰۰
۱۰۰۰
۵۰۰
🔰 زندگی به سبک شهید عبدالکریم اصل غوابش
پیش میآمد به حاجی میگفتم فرشها را عوض کنیم. میگفت: پاره هستند؟ سر تکان میدادم که یعنی نه! میپرسید: مشکلی دارند؟ میگفتم: نه میگفت: خُب برای چه عوضشان کنیم؟
گفتم: حاجی قدیمی شدهاند. از رنگ و رو افتادهاند انگار. ببین از روز اول تا حالا چه قدر رنگشان عوض شده است. اگر آلان پولنداری، اشکال ندارد. میشود بهصورت قسطی فرش جدید خرید. حاجی بهقدری نرم مخالفتش را میگفت که من هم قانع میشدم...
پسرم ۱۹ سالش بود و سال اول دانشگاه بود که یک روز به خانه آمد و گفت: میخواهم موضوعی را مطرح کنم میدانم مخالفید ولی من زن میخواهم. من با تعجب گفتم: شما هم از لحاظ سنی و هم شغل و درآمد در سطحی نیستید که ما اقدام کنیم؛ برای کدام دختر برویم که شرایط شما را قبول کند؟ حالا زود است صبر کن به وقتش.
حاجی با خون سردی گفت: خانم! کار شما مثل این است که فردی بگوید تشنه هستم و شما بگویی صبر کن چند سال دیگر به تو آب میدهم. خدا خیرت بدهد خُب ممکن است تا تو آب بیاوری آن بیچاره از تشنگی تلف شده باشد.
بعد رو کرد به مجید و گفت: بابا جان کار خوبی کردی که موضوع را مطرح کردی، چون اگر خدای نکرده خطایی بر تو میرفت پای من و مادرت نوشته میشد.خلاصه دستبهکار شدیم و خدا هم قسمت کرد و پسرمان ازدواج کرد.
کانال شهیدمصطفی صدرزاده👇
@sadrzadeh1
╰═━⊰🍃🌸✨🌸🍃⊱━═╯
🌱به شوخی به آقا محسن میگفتم:
«شما انگار فقط زیارت امام زمان عجل الله را نرفتهای!»
| برخلاف آقا محسن که به زیارت همه اهل بیت مشرف شده بود، ما بجز زیارت امام رضا که آنهم نوعاً به واسطه مأموریتهای او بود، جای دیگری نرفتیم.
| آرزوی سفر کربلا به دلم بود. خیلی دلم می خواست با او به کربلا بروم. یکبار مسئول کاروان محل کار او با اصرار از آقا محسن خواست که با آنها به کربلا برود.
| گویا 4 نفر ظرفیت داشتند. تا شنیدم، به او گفتم:
«این شاید اولین سفر غیر کاری شماست. من تنها یک خواسته از تو دارم. آن هم اینکه با هم به کربلا برویم!»
| گفت: «واقعاً اینقدر این موضوع برایت مهم است؟»
گفتم: «آنقدر که دیگه هیچ خواستهای ندارم!»
شهید مدافع حرم #محسن_فرامرزی🌷
کانال شهیدمصطفی صدرزاده👇
@sadrzadeh1
╰═━⊰🍃🌸✨🌸🍃⊱━═╯
گفت: آقای امینی جایگاه من توی سپاه چیه؟
سئوال عجیب و غریبی بود! ولی میدانستم بدون حکمت نیست گفتم: شما فرماندهی نیروی هوایی سپاه هستین سردار.به صندلیاش اشاره کرد گفت: آقای امینی، شما ممکنه هیچ وقت به این موقعیتی که من الان دارم، نرسی؛ ولی من که رسیدم، به شما میگم
که این جا خبری نیست!
آن وقتها محل خدمت من، لشکر هشت نجف اشرف بود.با نیروهای سرباز زیاد سر و کار داشتم.
سردار گفت: اگر توی پادگانت، دو تا سرباز رو نمازخون و قرآن خون کردی ، این برات میمونه؛
#ازاینپستهاودرجههاچیزیدرنمیاد!
#شهید_حاج_احمد_کاظمی
کانال شهیدمصطفی صدرزاده👇
@sadrzadeh1
╰═━⊰🍃🌸✨🌸🍃⊱━═╯
چه زیباست
خاطرات مردانی
که پروای نام ندارند
و در کهف گمنامی خویش
مأوا گرفته اند ...
#مردان_بی_ادعا
#لشکر۲۷_حضرترسولﷺ
#کانال مصطفی رسول هادی دلها 👇
@shmostafa_rasol_hadi
-------»»♡🌷🌷🌷♡««-------
هدایت شده از کانال شهیدابراهيم هادی 🖤رفیق شهیدم🖤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
زمزمه ی #دعای_فرج توسط
#شهید_مصطفۍصدرزاده...🌷🕊
┄┅┅❅❁❅┅┅♥️
@rafiq_shahidam96
❁═══┅┄
《 کانال شهید ابراهیم هادی رفیق شهیدم ♥️👆》
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 هر روزمان با یاد #امام_زمان باشد
🎙 #استاد_کفیل
#کلیپ_مهدوی
کانال شهیدمصطفی صدرزاده👇
@sadrzadeh1
╰═━⊰🍃🌸✨🌸🍃⊱━═╯
Abdolreza Helali & Hamed Zamani - Refigham Hosein (128).mp3
6.19M
دعای مادرم تاثیر کرده
مسیر زندگیم تغییر کرده ..
#قدیمی_ترین_رفیقم_حسین
..🎧..
کانال مصطفی رسول هادی دلها 👇
@shmostafa_rasol_hadi
-------»»♡🌷🌷🌷♡««-------
❤️قصّه دلبری ❤️۱۸
فصل سوم🌸
یک ماه بعداز عید،جور شد رفتیم حج عمره.سفرمان همزمان شد با ماه رمضان. برای اینکه بتوانیم روزه بگیریم،عمره را یک ماهه به جا آوردیم.کاروان یک دست نبود،پیر و جوان و زن و مرد.ما جزو جوان ترهای جمع به حساب می آمدیم. با کارهایی که محمدحسین انجام میداد، باز مثل گاو پیشانی سفید دیده میشدیم.از بس برایم وسواس به خرج می داد.
در مدینه گیر داده بودم که کوچه بنی هاشم را پیدا کنیم.بلد نبود،به استاد تاریخ دانشگاهمان زنگ زدم و از او سوال کردم. ایشان نشانی را دقیق ترسیم کرد.از باب جبرئیل تا بقیع و قشنگ توضیح داد که حد و حریم کوچه از کجا تا کجاست.هروقت می رفتیم، عرب ها آنجا خوابیده یا نشسته بودند.زیاد روضه میخواند،گاهی وسط روضه ها شرطه های سعودی می آمدند و اعتراض میکردند.کتاب دستش نمیگرفت، از حفظ میخواند.هر وقت مأموران سعودی مزاحم میشدند، وسط روضه میگفت:(بر پدر همتون لعنت).چندبار هم در مسجد الحرام نزدیک بود دستگیرش کنند.با وهابی ها کَل کَل میکرد.خوشم می آمد این ها از رو بروند.از طرفی میدانستم اگر نصیحتش بکنم که بی خیال این ها شو،تأثیری ندارد.
دوتایی بار اولمان بود میرفتیم مکه.می دانستیم اولین بار نگاهمان به خانه کعبه بیفتد،سه حاجت شرعی ما برآورده میشود.همان استاد تاریخ گفت:(قبل از دیدن خانه کعبه،اول سجده کنید.بعد که تقاضای خودتان را از خدا خواستید،سر از سجده بردارید!).
زودتر از من سرش را آورد بالا.به من گفت:(توی سجده باش!بگو خدایا من و کل زندگی و همه چیزم رو خرج خودت کن،خرج امام حسین ع کن ).وقتی نگاهم به خانه کعبه افتاد گفت:(ببین خدا هم مشکی پوش حسینیه!).خیلی منقلب شدم.حرف هایش آدم را به هم میریخت. کل طواف را با زمزمه روضه انجام میداد، طوری که بقیه به هوای روضه هایش می سوختند.در سعیِ صفا و مروه دعاها که تمام می شد،روضه میخواند.دعای جوشن میخواند یا مناجات حضرت امیر ع و من همراهی اش میکردم. بهش گفتم:(باید بگیم خوش به حالت هاجر!اون قدر که رفتی و اومدی،بالاخره آب برای اسماعیلت پیدا شد،کاش برای رباب هم آب پیدا میشد )انگار آتشش زدم،بلند بلند شروع کرد به گریه کردن.
موقعی که برای غار حرا از کوه می رفتیم بالا خسته شدم،نیمه های راه بریده بودم و دم به دقیقه می نشستم .شروع کرد مسخره کردن که (چه زود پیر شدی!یا تنبلی میکنی؟)بهش گفتم:من با پای خودم میام،هر وقتم بخوام میشینم. بمیرم ب ای اسرای کربلا،مردای نامحرم بهشون میخندیدن!بد با دلش بازی کردم.نشست ،سرش را زیر انداخت و روضه خوانی اش گل کرد. در طواف،دست هایش را برایم سپر میکرد که به کسی نخورم. با آب و تاب دور و برم را خالی میکرد تا بتوانم حجرالاسود را ببوسم.
کمک دست بقیه هم بود،خیلی به زوار سالمند کمک میکرد.مادر شهیدی با دخترش آمده بود طواف و کارهای دیگر برایش مشکل بود.دخترش توانایی بعضی کارها را نداشت،خیلی هوایشان را داشت.از کمک برای انجام طواف گرفته تا عکس گرفتن از مادر و دختر.
یک بار وسط طواف مستحبی ،شک کردم چرا همه دارند ما را نگاه میکنند.مگر ظاهر یا پوششمان اشکالی دارد؟
یکی از خانم های داخل کاروان بعد از غذا،من را کشید کنار و گفت:(صدقه بذار کنار.اینجا بین خانما صحبت از تو و شوهرته که مثه پروانه دورت میچرخه!از این نصیحت های مادرانه کرد و خندید و گفت:(اینکه میگن خدا رو تخته رو به هم چفت میکنه،نمونه اش شمایین!.دائم با دوربینش چیلیک چیلیک عکس میگرفت. بهش اعتراض میکردم:(اومدی زیارت یا عکس بگیری؟).یک انگشتر عقیق مستطیل شکل هم داشت که روی آن حک شده بود،(یا زهرا).در مکه هدیه داد به شیعه ای یمنی.
وقتی رفتیم مکه،گفت:(دیگه دوست ندارم بیام،باشه تا از دست سعودی ها آزاد بشه!).
❤️قصّه دلبری ❤️۱۹
کلا نه تنها مکه یا جاهای دیگر،در خانه هم کاری میکرد که وصل شود به اهل بیت ع.خاصه امام حسین ع.یکی از چیزهایی که باعث شد از تنفر به بی تفاوتی برسم و بعد بهش عشق و علاقه پیدا کنم،همین کارهایش بود.دیدم دیوانه وار هیئتی است.همه دوست دارند در هیئت شرکت کنند،ولی اینکه چقدر مایه بگذارند،مهم است.
اولین حقوقی که از سپاه گرفت، ۲۵۰ هزار تومان بود.رفت با همه آن کتیبه خرید برای هیئت. از پرده فروشی ،ریش ریش های پایین پرده راخرید و به کتیبه ها دوخت و همه را وقف هیئت کرد.پاتوقش پاساژ مهستان بود .روی شعر پیدا کردن برای امام حسین ع خیلی وقت میگذاشت.شعارش این بود :(ترک محرّمات ،رعایت واجبات و توسل به اهل بیت ع.)موقع توسل،شعر و روضه میخواند.گاهی واگویه میکرد.اگر دو نفری بودیم که بلند بلند با امام حسین ع صحبت میکرد،اگر کسی هم دورو برمان نشسته بود، با نجوا توسلش را جلو میبرد.بیشتر لفظ ارباب را برای امام حسین ع به کار میبرد. عاشق روضه های حاج منصور بود،ولی در سبک سینه زنی،بیشتر از حاج محمود کریمی خوشش میآمد. نهم فروردین سال نود،در تالار نور شهرک شهید محلاتی عروسی گرفتیم و ساکن تهران شدیم.خانواده ها پول گذاشتند روی هم و خانه ای نقلی در شهرک شهید محلاتی برایمان دست و پا کردند.خیلی آنجا را دوست داشت. چندوقتی که آنجا ساکن شدیم و جاهای دیگر تهران را دیدم،قبول کردم که واقعا موقعیتش بهتر است.هم محله ای مذهبی بود و هم ساکت و آرام.یک دست تر بود.اکثر مسجدهای شهرک را پیاده میرفتیم،به خصوص مقبره الشهدا.کنار آن پنج شهید گمنام 😔
پیاده روی و کوهنوردی را دوست داشتم.یک بار باهم رفتیم تا ارتفاعات شهرک شهید محلاتی.موقع برگشتن پام پیچ خورد،خیلی ناراحت شد.رفتیم عکس گرفتیم،دکتر گفت:(تاندون پا کمی کشیده شده،نیازی نیست گچ بگیرین.)فردای آن روز رفت یک جفت کتانی خوب برایم خرید.با اینکه وضع مالی اش چندان تعریفی نداشت ،کلا آدم دست و دلبازی بود.اهل پس انداز و این چیزها نبود،حتی بهش فکر نمیکرد.موقع خرید اگر از کارت بانکی استفاده میکرد،رسید نمیگرفت.برایش عجیب بود که ملت میایستند تا رسید خریدشان را نگاه کنند.
هدایت شده از کانال شهیدابراهيم هادی 🖤رفیق شهیدم🖤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سرود بسیار زیبا همراه با تصاویر دلنشین. قطعا این سرود باعث ناراحتی و عصبانیت
غربگرایان خواهد شد، پس تامی توانید در گروهها به اشتراک بگذارید!
جانم فدای رهبرم
#لبیک_یا_خامنه_ای
❤️❤️❤️❤️❤️
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
نماز صبح را در مسجد امینالدوله خواندیم. من دیدم که احمد آقا بعد از نماز به محل بسیج رفت و مشغول استراحت شد. من بارها از خود ایشان شنیده بودم که خوابیدن در بینالطلوعین مکروه است. پس چرا احمد آقا ... . بعد از نماز مغرب از ایشان همین موضوع را سوال کردم. گفت: من دیشب به خاطر برنامههای بسیج کم خوابیده بودم. ترسیدم به خاطر خستگی و کسالت، در طی روز دچار لغزش یا برخورد تند با دیگران شوم. برای همین استراحت کردم. کارها و اعمال عرفانی احمد آقا برای همهی شاگردان و دوستان درس عبرت بود. هر کس به فراخور وجود خود از خرمن ویژگیهای ایشان بهره میبرد و استفاده میکرد.
احمد علی نیری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📢سخنی از شهید مصطفی صدر زاده:
👇👇👇👇👇👇👇👇👇
پایان ماموریت بسیجی شهادت است.🍀🍀🍀
دعایسمات۩موسویقهار.mp3
3.22M
💠🌷 دعای سمات
🎙 با نوای سید قاسم موسوی قهار
📖 متن و ترجمه دعای سمات👇
✅🔝 eitaa.com/doa1357/252
این دعا معروف به دعای شبوّر [دعای عطا و بخشش] است که خواندن آن در ساعت آخر روز جمعه مستحب است و پوشیده نماند که این دعا از دعاهای مشهور است و بیشتر علمای گذشته بر خواندن این دعا مواظبت مینمودند.
❣️اللهم عـجل لوليڪ الفـرج❣️
🌧الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج🌧
#امام_زمان علیه السلام
#حجاب
#جمعه
کانال شهیدمصطفی صدرزاده👇
@sadrzadeh1
╰═━⊰🍃🌸✨🌸🍃⊱━═╯
صدمرتبه سوره ی قدر در عصر روز جمعه خیلی سفارش شده ،چون:
💚از امام موسی بن جعفر(علیهالسلام) روایت شده است: برای خداوند در روز جمعه هزار نسیم رحمت است که هرچه بندهاش بخواهد از آن نسیم مهرآمیز ببخشد، پس هر که بعد از عصر روز جمعه «صدبار» سوره «انّا انزلناه» را بخواند، حقتعالی آن هزار رحمت را چند برابر گرداند و به او عطا فرماید.
#امام_زمان_عج
#سوره_قدر
#عصر_جمعه
کانال شهیدمصطفی صدرزاده👇
@sadrzadeh1
╰═━⊰🍃🌸✨🌸🍃⊱━═╯
هدایت شده از شهید رحمان مدادیان (عمو رحمان)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#هم_قسم شدن مدافعان حرم و شهید #مصطفی_صدرزاده قبل از عملیات
خیلی از جوونای این فیلم الان #شهید شدن💔🥀
شهدا گاهی نگاهی . . .🌷
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
♥⃢ 🍀کانال شهدایی شهیدرحمان مدادیان 👇
🇮🇷 @shahidmedadian
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
هدایت شده از 🖤کانال شهید مصطفی صدرزاده🖤
#قرارِعاشقۍ❤️
قࢪائت دعاے فرج ...
بهنیّٺ برادࢪشهیدمانمےخوانیم 🌱
#اللّٰهُمَّعَجِّللِوَلیِّڪالفَرَج 💐💚
@sadrzadeh1
هدایت شده از 🖤کانال شهید مصطفی صدرزاده🖤
اعمال قبل از خواب :)
شبٺون منور به نگاه مادر ساداٺ..🍃
.کانال فرهنگی انقلابی شهید مصطفی صدر زاده
@sadrzadeh1