#سلام_امام_زمانم
🌱الا امیر سحر، ای مسافر زهرا
امید وصل تورا بین هر دعا دارم...
🌱گدایی در این خانه آرزوی من است
ز نام توست اگر ذره ای بها دارم...
#العجلمولایغریبم
#اللَّهُمَّ_عَرِّفْنِےحُجَّتَڪ
#لَـیِّن_قَـلبی_لِوَلِیِّ_اَمرِک
┄┅┅❅❁❅┅┅🖤
کانال شهیدمصطفی صدرزاده👇
@sadrzadeh1
╰═━⊰🍃🌸✨🌸🍃⊱━═╯
🌷بسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ🌷
به نام خدای مصطفیــ... ❤🥀
{•.🌿}
سَلٰامْ بر آنانی که اَوَلْ
از ســیم خاردار نَـفْسـْ گُذَشْتَنْـ
و بَـعْد از سیم خار دار دشْمَنــــْ🥀
#سلامبـــَرشُهَـدآ... ✋💔
روزت رو با سلام و توسل به شهیدان🌸 بیمه کن🌸
باور کن شهدا زنده ان و عجیب🌸 دستگیرن🌸
فقط کافیه بخوایی...🌸
هر صبح فاتحه ای بخون برای یه شهید،
تا فاتحه ی روزت با گناه خونده نشه
سلام برتو..
به نام خدای مصطفیــ... ❤
{•.🌿}
سَلٰامْ بر آنانی که اَوَلْ
از ســیم خاردار نَـفْسـْ گُذَشْتَنْـ
و بَـعْد از سیم خار دار دشْمَنــــْ
#سلامبـــَرشُهَـدآ...🌱🌸
کانال شهیدمصطفی صدرزاده👇
@sadrzadeh1
╰═━⊰🍃🌸✨🌸🍃⊱━═╯
رفیقشہید میدونی یعنیچی؟؟
یعنے:↷°"
وقتے گناه درِ قلبت را مےزند
یاد نگاهش بیوفتــے و در و باز نکنے ...‹‹‹°
یعنے محرم اسرار قلبت ♥️
آن اسرارےکه هیچکس نمےداند جز
خودت و خـدات و رفیق شهیدت ‹‹💔••
امتحان کٌن ...
زندگےات زیباترمیشود 🌿
🌷علاقه عجیب به روضه داشت...
همیشه به بحث معنویات عنایت داشت خصوصا روضه، کاری به مستمعین متنوع نداشت خودش تنهایی برای خودش می خواند اغلب اوقات که در ماشین هم مسیر می شدیم می گفت شیخ یک روضه یا مدح مولا را برایم بخوان.
کانال شهیدمصطفی صدرزاده👇
@sadrzadeh1
╰═━⊰🍃🌸✨🌸🍃⊱━═╯
فقط یک بار به آشپزخانه رفت و همان اولین ماموریتش ۴۵ روز طول کشید. آشپزخانه دیگر نتوانست خواسته های مصطفی را برآورده کند. مصطفی اصلا برای آشپزخانه نبود. بدون این که کسی از او خبر داشته باشد از آشپزخانه رفت. غذا پختن کار مصطفی نبود. او اصلا آشپزی بلد نبود. ممکن است آقایان اگر در خانه تنها باشند برای خودشان نیمرو درست کنند، مصطفی حتی نیمرو هم درست نمی کرد. آشپزخانه بهانه ای برای رسیدن به چیز دیگری بود. همه ی افرادی که برای ماموریت به آشپزخانه رفته بودند ۲۰ یا ۲۵ روزه برگشتند. از آن ها پیگیر بودم که مصطفی کی بر می گردد ؟ آن ها به من نمی گفتند که هیچ خبری از مصطفی ندارند. اما می گفتند که رفته و با کاروان بعد می آید.
🌷 به نقل از همسر شهید
کانال شهیدمصطفی صدرزاده👇
@sadrzadeh1
╰═━⊰🍃🌸✨🌸🍃⊱━═╯
رزمندگان عراقی ۲۴ ساعت عملیات می کردند و بعد برمی گشتند ۴۸ ساعت استراحت می کردند. مصطفی می گفت در این ۴۸ ساعتی که عقب میدان جنگ است اذیت می شود. می گفت که چرا باید ۴۸ ساعت بیکار باشد؟ بار دومی هم که با عراقی ها رفت به خاطر آن ۴۸ ساعتی که استراحت داشتند از آن ها جدا می شود و در حرم حضرت زینب(س) با رزمندگان فاطمیون آشنا می شود.
کانال شهیدمصطفی صدرزاده👇
@sadrzadeh1
╰═━⊰🍃🌸✨🌸🍃⊱━═╯
دومین ماموریتش ۷۵ روز طول کشید. مصطفی اصلا برای ماندن نبود. نمی توانست بماند. آن زمانی هم که این جا بود، این جا نبود. گمشده خودش را پیدا کرده بود. وقتی فیلم های دفاع مفدس را می دید ضجه می زد. کنترل تلوزیون کلا دست او بود از این شبکه به آن شبکه، عقط دنبال فیلم های دفاع مقدس می گشت. از دیدن فیلم های دوران دفاع مقدس لذت می برد. هفته بسیج هم همین طور بود. اگر فیلمی پخش نمی کرد اعتراض می کرد و شروع می کرد به گفتن این حرف ها که الان وقت پخش این فیلم چیزهاست. بچه ها باید این تصاویر ببینند و بدانند که چه اتفاقی افتاده است.
🌷به نقل از همسر شهید
کانال شهیدمصطفی صدرزاده👇
@sadrzadeh1
╰═━⊰🍃🌸✨🌸🍃⊱━═╯
(مصطفی براس سومین اعزام می خواست همراه فاطمیون باشد. گفته می شود که او به مشهد رفته و خودش را افغانستانی معرفی کرد.)
منم همراه او به مشهد رفتم. فاطمیون رزمنده ایرانی راه نمی دادند. آن ها قوانین خاص خودشان را داشتند. مصطفی مهارت خاصی در یادگیری زبان و لهجه داشت. عربی را دوست داشت و کم تر از یکی دو ماه یاد گرفت. خیلی سریع لهجه افغاتستانی را هم یاد گرفت. فقط باید می خواست و اراده می کرد. در زمانی که در هتل بودیم به بهانه سر زدن به دوستان مجروحش از هتل خارج می شد. رفت عکسی گرفت و دیدم این عکس باچهره او خیلی فرق می کند. مصطفی کسی نبود که بخواهد محاسنش را کوتاه کند، من هم خیلی به ظاهرش حساس بودم. وقتی که آمد دیدم محاسنش را کاملا کوتاه کرده است. علتش را پرسیدم، گفت می خواهد عکسی بگیرد تا کسی او را نشناسد. با خنده و شوخی ماجرا را تمام کرد و من دیگر اصراری برای فهمیدن داستان نکردم.
برای این که آماده ام کند و کم کم به طور غیر مستقیم بگوید که قصدش چیست، من را به حرم برد. آن جا با دو نفر از رزمندگان فاطمیون که با همسرانشان آمده بودند نشستیم و صحبت کردیم. بعد که برگشتیم و سری بعد با فاطمیون اعزام شد، فهمیدم که در آن زمان می خواست غیر مستقیم من را با فضا آشنا کند. تمام کارهایش را در همان سفر مشهد انجام داد.
کانال شهیدمصطفی صدرزاده👇
@sadrzadeh1
╰═━⊰🍃🌸✨🌸🍃⊱━═╯
مصطفی چه آن زمانی که در مسجد بود و چه زمانی که به سوریه رفت، وقتی می خواست با بچه های گروه خودش کاری انجام دهد، از لفظ هایی استفاده می کرد که بچه ها بخندند و انرژی بگیرند. هیچ وقت لفظ های کتابی و فرماندهی به کار نمی برد. لفظی را که در جریان عملیات گفته به خاطر ندارم، اما با ادا و اصول خاصی به بچه ها فرمان داده است.
کانال شهیدمصطفی صدرزاده👇
@sadrzadeh1
╰═━⊰🍃🌸✨🌸🍃⊱━═╯