زمـانہ‌عجیبۍست! جملہ‌ۍ: "این‌مڪان‌مجھـز‌بہ‌دوربیـن‌مـداࢪبستہ‌است" بیشتـࢪاثـرمیگـذاࢪد..! تـا "الـم‌یعلـم‌بان‌الله‌یـࢪۍ🌱" آیانمـیدانۍڪہ‌خـداتوࢪامیبیند..؟

این عکس برام کلی خاطره است شبی که قرار بود برسیم کربلا کفشهایه زینب برده بودن زینب پای برهنه رسید کربلا ولی تو بغل من وسوار کالسکه ولی بمیرم برا رقیه جانم😭😭😭پای برهنه ورو خار وخاشاک😭😭 #زینب_پای_برهنه_رسید_کربلا💔 خستگی از صورت زینب عزیزم میباره الهی برات بمیرم رقیه سه ساله ارباب😭 ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ #اربعین ┄┅┅❅❁❅┅┅🖤 @rafiq_shahidam96 ❁═══┅┄ 《 کانال شهید ابراهیم هادی رفیق شهیدم 🖤👆》 #ارسالی_از_مادر_زینب👆 التماس دعااا

مدیون شهداهستیم انشاءالله بتوانیم ذره‌ای از راهشون را ادامه دهیم شهدا شرمنده ایم 😭💔 #ارسالی_اعضای_محترم ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ #اربعین ┄┅┅❅❁❅┅┅🖤 @rafiq_shahidam96 ❁═══┅┄ 《 کانال شهید ابراهیم هادی رفیق شهیدم 🖤👆》

✅ اینجوری دلِ نایب امام زمانشون را می برن ، خوش به حالشون جنگِ امروزِ ما، جنگِ روایتهاست. ماه #محرم 🏴🏴🏴🏴🏴 https://eitaa.com/joinchat/319357276Ceb68ec28c2 ┄┅┅❅❁❅┅┅┄ کانال رسمی سردار شهید  مهدی زین‌الدین👆 👆 #فرمانده_قلب_ها 🇮🇷🏴🇮🇷🏴🇮🇷🏴

「﷽」 شهادت شوخی نیست قلبت را بو میکنند اگر بوی دنیا داد رهایت میکنند🥺💔 #شهیدنویدصفری

• . داش ابراهیم همیشه می‌گفت : مشکل ما اینه برایِ‌ رضای‌همه کارمی‌کنیم جز برای رضای‌خدا ؛ واسه همینه کارامون برکت نداره .. ان‌شاءالله از حالا هر قدمۍ خواستیم برداریم بگیم آخدا فقط‌و فقط بخاطر لبخندِ خودت!🕊 #شهیدابراهیم‌هادی. . کانال شهیدمصطفی صدرزاده👇 @sadrzadeh1 ╰═━⊰🍃🌸✨🌸🍃⊱━═╯

اللهم عجل لولیک فرج کانال شهیدمصطفی صدرزاده👇 @sadrzadeh1 ╰═━⊰🍃🌸✨🌸🍃⊱━═╯

همرزم‌شهید: بابک‌همیشه‌یه‌تسبیح‌سبزداشت ‌که‌دور دستش‌میبست 📿 موقع‌شهادتش‌هم‌دستش‌بود🥀 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

پارت چهارم دبه ی آب⚗ #کتاب_سرو_قمحانه #شهید_حسین_معزغلامی 🌹 حسین تا دو سالگی به دور از اعضای فامیل و در هوای گرم اهواز بزرگ شد.بعدها به تهران منتقل شدیم و تا هفت سالگی حسین در منازل سازمانی نیروی هوایی در افسریه تهران زندگی می کردیم. از همون اوایل کودکی، حسین مسئولیت پذیر بود . ما آب آشامیدنی مورد نیاز مون رو از شیر مخصوصی در بیرون از خونه می آوردیم.حسین سعی می کرد، خودش بره و با دبه آب بیاره تا مادر و خواهراش بیرون نرن. به همین خاطر در منازل سازمانی معروف بود و مردم می گفتند«دبه ی حسین هم اندازه ی خودشه» حتی برای خرید نان هم خودش می رفت. حسین بچه پر انرژی بود و فعالیتش خیلی زیاد بود، علیرغم سن کمش خیلی حرف های بزرگی می زد. |راوی پدرشهید|